آیا این حضور به این معنا نیست که بپذیریم رسانههای اجتماعی در ایران بیگانه نیستند؟
یکی از مسائل جالبی که در این همایش مطرح شد نیاز سازمانها و افراد به وجود رسانههای اجتماعی برای توسعه کسب و کار و خدماتشان بود.
به این روند توجه کنید:
چطور انتظار دارید این حرکت شکلی معکوس بگیرند؟
باید قبول کنیم که دوره رسانههای مونولوگ به پایان رسیده و حتی اگر به این بدیهیات اعتراف نداشته باشیم، دیگر مخاطبی برای شنیدن وجود ندارد. حالا دوره رسانههای جدید است و آن هم یعنی دیالوگ. افراد خود راوی داستان و رویداد هستند و منتظر تایید آن از سوی رسانه و سازمان شما نخواهند بود.
حال چند نکته را مرور کنیم:
- در همین همایش به شکل غیر رسمی مطرح شد که فیسبوک 15 میلیون عضو ایرانی دارد.
- در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم حضور پررنگ کاندیداها در شبکههای اجتماعی را دیدیم یعنی فعالان این فضا به تاثیر عمیق آنها معترف هستند.
- پلیس فتا حتی بعد از فیلترشدن فیسبوک و توییتر، بارها از دستگیری مجرمان فعال در این شبکه خبر داده است یعنی امکان کنترل کامل این فضا برای بخش نظارتی نیز ممکن است.
حالا که فعالیت کاربران این شبکهها در کشور مشهود است و از طرفی مسئولان و سازمانها به شکل رسمی در آن حضور دارند و نظارت بر فعالیت آنها از طرف مرجعی مانند پلیس فتا ممکن است؛ پس چرا هنوز اصرار به ندیدن آن داریم؟
آیا بهتر نیست شان قانون را حفظ کنیم و رفتار قانونمدار را ترویج دهیم؟