حالا دیگر همه احمدینژاد را با سفرهای استانیاش میشناسند و البته با آن مچبند مخصوص که به کار محافظت از دست رئیس دولت میآمد؛ از دست هوادارانش. با این حال چندی است که دولت دیگر «هوای سفر» ندارد و این البته مربوط به امروز و دیروز نیست و بیشتر از 2سال است که غیر از سفرهایی که تنها برای افتتاح پروژههای عمرانی صورت میگیرد کمتر پیش میآید کفشهای احمدینژاد برای سفرهای استانی جفت شود.
بهانه این سفر نرفتنها هم همیشه مهیاست و تنها از حالتی به حالت دیگر تغییر میکند. یک روز هوا برای سفرهای استانی گرم است و روز دیگر سرد. یک روزماه رمضان است و روز دیگر موعد انتخابات. خلاصه همیشه دلیل و بهانهای برای سفر نرفتن هست. با این حال بهنظر میرسد واقعیت این باشد که دیگر انگیزهای برای سفر نمانده. اگر در این میان چند روزی از اواخر اسفند تا اواسط اردیبهشت شوق سفر به دولت بازگشت خیلی زود و با اعلام نتایج تأییدصلاحیتها این شوق هم در دولت مرد. حالا دیگر نه از آن استقبالهای نصفه و نیمه خبری هست و نه از عکسهای دونفره و پرچم گردانیهای سمبلیک نشانی مانده.
نخستین وقفه در جریان سفرهای استانی مربوط میشود به اردیبهشت سال90 و ماجرای خانهنشینی 11روزه محمود احمدینژاد که اتفاقا مصادف شده بود با سفر از قبل پیشبینی شده هیأت دولت به قم در جریان دور سوم سفرهای استانی.
هر چند بالاخره خانهنشینی 11روزه احمدینژاد تمام شد، اما ظاهرا او هنوز هم با استان قم قهر است که از آن زمان تاکنون حاضر نشده به این استان برود. حتی یکیدو بار رئیس دولت برای افتتاح چند پروژه صنعتی با هلیکوپتر تا نزدیکیهای قم هم رفت اما از هلیکوپتر فاصله نگرفت تا سری هم به پایتخت مذهبی کشور بزند. بعد از آن هم رئیسجمهور دیگر کمتر رغبت میکرد به سفرهای استانی برود. با این حال این سفرها همچنان نصفه و نیمه برقرار بود تا اردیبهشتماه سال گذشته که چهارمین سفر هیأت دولت به استان خراسان رضوی مصادف شد با صدمین سفر استانی.
پس از آن بود که محمود احمدینژاد پس از ثبت رکورد 100سفر استانی، پیروزمندانه پشت تریبون قرار گرفت و «عشق به خدمت» را مهمترین انگیزه خود و دولتش برای انجام سفرهای استانی اعلام کرد و بعد هم خیلی متواضعانه گفت: «اعتقاد ما این است که اگر کسی عاشق مردم نباشد نمیتواند به آنها خدمت کند». از آن تاریخ تاکنون دولت تنها 7سفر رفته که تازه حرف و حدیثها درخصوص اهداف و انگیزههای این چند سفر هم بسیار زیاد است و معلوم نیست چه اتفاقی برای آن همه عشق به خدمت افتاده که رئیس دولت دیگر دل به سفر نمیدهد.
شاید استقبالهای سرد و موج «مشایینیا» که این اواخر میرفت تا به موجی فراگیر تبدیل شود باعث شده که دیگر پای احمدینژاد به سفر نچرخد و قید تکمیل چهارمین دور سفرهای استانی را بزند چراکه این اواخر به زحمت جمعیتهای چندصد نفری برای استقبال رئیسجمهور جمع میشد که روزگاری افتخارش همین استقبالهای پر شور و چند 10هزارنفری بود؛ همان استقبالهایی که به او این اعتماد به نفس را میداد که مخالفانش را با ادبیاتی مانند «هرکس با ننهاش قهر میکند مخالف هدفمندی یارانهها میشود» و یا «شما که عددی نیستید» مینواخت. حتی این اواخر دیگر خبری از آن عکسهای هوایی و صفهای طولانی استقبال نبود و مسئولان تشریفات ریاستجمهوری تلاش میکردند تا با تغییر مسیر رئیسجمهور از خیابانهای کم عرضتر و تعیین میادین کوچکتر شهرها بهعنوان محل سخنرانی رئیس دولت کاری کنند که فضاهای خالی در میان جمعیت استقبالکننده کمتر توی ذوق بزند. سر آخر هم «درگیری استانداریها در موضوع انتخابات» بهانه خوبی بهدست دولت داد تا موقتا پرونده سفرهای استانی را ببندد، شاید که بعد از انتخابات فرجی شد.
هرچند سیدحسن موسوی رئیس دفتر رئیسجمهور قبل از انتخابات و در پاسخ به سؤالی درباره متوقف شدن سفرهای استانی گفته بود: این سفرها متوقف نشده است و تا آخرین استان ادامه خواهد یافت و تنها بهدلیل مشغله کاری استانداران برای برگزاری انتخابات قرار شده که روند سفرهای استانی به بعد از انتخابات موکول شود، اما با وجود گذشت 17روز از پایان انتخابات تنها خبری که از سفرهای استانی به گوش میرسد احتمال سفر احمدینژاد به کردستان است که البته بیشتر از آنکه به سفر استانی شبیه باشد، به سفرهای روسای جمهور سابق در پایان دوران ریاستجمهوریشان میماند که برای آنکه افتخار افتتاح پروژهها به نام دولت بعدی ثبت نشود روزهای آخر دولتشان را به چنین سفرهایی میگذراندند.
بماند که برخی نمایندگان مانند سیدعلی بزرگواری هم معتقدند که «احمدینژاد باید از انجام سفرهای استانی خجالت بکشد چرا که رئیس دولت در سفر چهارم تنها پروژههایی را افتتاح میکند که در طول 3سفر گذشته بارها افتتاح شده است».اما آیا سرانجام پرونده دور چهارم سفرهای استانی در دولت دهم کامل خواهد شد یا مانند بسیاری از شعارها و وعدههای این دولت سرانجامی جز بیسرانجامی در انتظار آن نخواهد بود؟ هر چه هست دولت تنها 30روز فرصت دارد تا به 15 استان باقیمانده سفر کند؛ چیزی که احتمال وقوع آنچنان بعید بهنظر میرسد که از الان باید پرونده سفرهای استانی را تمامشده دانست مگر آنکه دولت تنها از سر رفع تکلیف سفرهایی انجام دهد که در عرف جامعه از آن با لفظ «سُک سُک» یاد میشود.