در داخل فرانسه، اعتراضات عمدتاً طرفداران متمایل به چپ تندرو ادامه دارد و پیشبینی میشود با توجه به برگزاری انتخابات مجلس در یک ماه آینده، این اعتراضات ماهیتاً خودجوش، با هدایتگریهای آشکار و پنهان چپ افراطی، در هفتههای آینده به شیوههای آرامتری ادامه یابد.
اما در صحنه سیاست خارجی، مهمترین ترس و تردید، انقطاع فرانسه در دوران ریاست جمهوری سارکوزی با دیپلماسی سنتی جمهوری پنجم است.
بر این اساس گفته میشود دیپلماسی سارکوزی در عرصه اتحادیه اروپا، رویکردی نزدیک به تونی بلر را دنبال خواهد کرد. این یعنی یک گردش قابل توجه به سوی آمریکا و پایان سیاست خارجی فعال نوع میترانی و شیراکی در عرصه اتحادیه اروپا.
در عرصه سیاست خاورمیانهای نیز سارکوزی هیچگاه تمایل شخصیاش را به اولویت برتری اتحاد با رژیم صهیونیستی به ضرر کشورهای عربی و مسلمان پنهان نکرده است.
اما در ماههای اخیر دو رفتار مشخص از سوی سارکوزی بروز کرده است. وی قبل از انتخاب شدن به خاطر نشان دادن وجه تمایز خود از شیراک بر اتخاذ یک سیاست خارجی جدید تاکید میکرد و حتی با رضایت عنوان «سارکو آمریکایی» را میپذیرفت و به سفرای کشورهای عربی یادآور میشد که اولویت وی رابطه با اسراییل است.
اما بعد از انتخاب شدن، سارکوزی به وضوح لحنی گلیستتر پیدا کرد و با دفاع از سیاست خارجی فرانسه در عراق، یکی از اصلیترین اولویتهایش را ادامه فرآیند اروپای متحد اعلام کرد که به دلیل رای منفی فرانسویها در مه 2005 به پیشنویس قانون اساسی اروپا عملاً متوقف شده است.
بی دلیل نیست که ملاقات با صدراعظم آلمان و رییس دورهای اتحادیه اروپا، جزو اولین سفرهای خارجی وی خواهد بود. مخالفت آشکار سارکوزی با ورود ترکیه به اتحادیه اروپا نیز ریشه در همین موضوع دارد.
سارکوزی و همفکران وی معتقدند نمیتوان اتحادیه اروپا را تا بینهایت گسترش داد، زیرا در این صورت اروپای سیاسی شکل نخواهد گرفت.
این چراغ سبزی به رای دهندگان فرانسوی مخالف قانون اساسی اروپا است و در عین حال از اراده رییس جمهور جدید فرانسه برای اصلاح اتحادیه اروپا و تقویت نقش و عملکرد سیاسی آن حکایت میکند.
در عین حال سارکوزی یک مشارکت نزدیک اروپایی – مدیترانهای را پیشنهاد میکند که کشورهایی مانند ترکیه میتوانند در آن جای بگیرند.
در آنچه به رابطه فرانسه با آمریکا مربوط میشود، اگرچه آمریکاییها دوست دارند پیروزی وی را با «انقلاب ریگان» در سال 1981 در آمریکا مقایسه کنند و نتیجه بگیرند که همچون ریگان که با سنتهای روزولتی خداحافظی کرد، سارکوزی نیز سنتهای گلیست را به کناری خواهد نهاد، اما رییسجمهور جدید فرانسه ضمن تاکید بر دوستی تاریخی با آمریکاییها، همواره معتقد است که این مانع از آن نخواهد شد که فرانسه متفاوت از آمریکا فکر و عمل کند.
سارکوزی همچنان که میشل بارنیه، وزیر امور خارجه سابق فرانسه و از مشاوران نزدیک رییس جمهور جدید در دو سال اخیر، تاکید میکند(1) با« دوستی و روراستی» با واشنگتن برخورد خواهد کرد.
بیدلیل نیست که سارکوزی در اولین سخنرانی بعد از پیروزی انتخاباتی بر «وظیفه» آمریکا در عدم مانع تراشی در برابر مبارزه با گرم شدن زمین تاکید کرده و افزوده است که این مهم «اولین نبرد» فرانسه خواهد بود.
در عین حال نباید فراموش کرد که به صورت سنتی نزدیکی فرانسه با آمریکا همواره با مشکل روبهرو شده است.
اغلب روسای جمهور فرانسه در آغاز خواستار نزدیکی با آمریکا بودهاند (حتی دوگل که در سال 1959 پیشنهاد کرده بود محور آمریکا-فرانسه-انگلیس در متن ناتو تشکیل شود)، اما در ادامه به خاطر عدم دریافت پاسخ مناسب از واشنگتن، این تمایل فروکش کرد.
از این لحاظ محتملترین اتفاق در روابط با آمریکا این خواهد بود که پاریس همچنان متحد واشنگتن، بالاخص در پروندههایی مثل پرونده هستهای ایران باقی خواهد ماند و در عین حال هرجا که ضروری تشخیص دهد، موضع متفاوت خودش را اتخاذ خواهد کرد.
گو اینکه با توجه به عملگرایی سارکوزی، هیچ بعید نیست که فرانسه در پروندههایی مثل پیمان کیوتو با آمریکا کاملاً سرشاخ شود.
سیاست خاورمیانهای و آفریقایی
تاکید سارکوزی بر روابط ویژه اروپایی- مدیترانهای، از جایگاه مهم کشورهای مسلمان در رویکرد سیاست خارجی حاکمیت جدید فرانسه حکایت میکند.
تردیدی نیست که تمایل شخصی سارکوزی، گرایش به اسراییل است. وی هرگز به مناطق اشغال شده فلسطینی سفر نکرده است، اما بارها در تل آویو حاضر شده است.
84 درصد فرانسویهای ساکن سرزمینهای اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی نیز که به طور سنتی به چپ گرایش دارند به سارکوزی رای دادهاند. اما در عین حال سارکوزی میداند که رویای تحقق صلح در مدیترانه و خاورمیانه که وی از آن دم زده است، بدون حل و فصل مناقشه فلسطین و اسراییل ممکن نیست. بنابراین حکومت جدید فرانسه ناگزیر از مداخله در این حوزه است.
سارکوزی برای آفریقاییها نیز پیام بسیار نامحبوب مهاجرت گزینشی و محدود را ارسال کرده است. رسانههای آفریقایی عمدتاً انتخاب سارکوزی را کابوسی برای آفریقا نامیدهاند و البته برخی رهبران سیاسی در کشورهای پیشرویی مانند ساحل عاج(2) انتخاب وی را به عنوان پایان دوران شیراکیسم در آفریقا که مشخصه آن اتحاد بیقید و شرط با دوستان حتی بسیار فاسد در آفریقا بوده است، مورد استقبال قرار دادهاند.
پنج رییس جمهور اول جمهوری پنجم فرانسه، هریک به شکل دهی یک میراث دیپلماتیک مشترک کمک کردهاند و اگر هیچکدام از جانشینان دوگل با سنتهای وی قطع رابطه نکردهاند، بدان علت بوده است که هرکدام به عنوان حافظ منافع فرانسه در وهله اول به این منافع فکر کردهاند.
با توجه به اینکه تغییرات عمده در سیاست خارجی اغلب تحت تأثیر عواملی چون تاریخ، جغرافیا، سنتهای دیپلماتیک و منافع، به یکباره ممکن نیست، محتملترین اتفاق در مورد سیاست خارجی سارکوزی این است که این رییس جمهور ششم نیز مستثنی از قاعده نباشد. فرای مواضع انتخاباتی، این سهم «استمرار» است که اغلب بر سهم«تغییرات» غالب میآید.
فراموش نکردهایم که ژاک شیراک که امروزه به عنوان قهرمان مخالفت با آمریکا و ارتقای نظام چندجانبه گرایی در سیاست بینالملل شناخته میشود، دوره ریاست جمهوریاش را با آزمایشات هستهای آغاز کرد و اولین دلمشغولیاش استقرار مجدد فرانسه در متن ناتو بود.
1. مصاحبه با شبکه فرانس 24، 19/2/1386
2. مواضع حزب «تجمع جمهوری خواهان» تحت رهبری الحسن واتارا در ساحل عاج.