پرده اول: کودتای 28مرداد
پس از شهریورماه 1320و سقوط رضاخان، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس، دکتر مصدق که به مجلس راه یافته بود، با توجه به شرایط بینالمللی این دوره، به سمت استقلال نفتی کشور قدم برداشت. شرایط بهنحوی بود که کشورهای مختلف بهویژه شوروی، انگلیس و آمریکا (3 کشوری که هماکنون عضو دائم شورای امنیت و طرف مذاکره ایران در پرونده هستهای هستند) با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهرهبرداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روسها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکاییها نیز بهدنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.
دکتر مصدق برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، قانونی را در این دوره از مجلس به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند، منع میشد. گسترش فعالیتهای سیاسی پس از شهریور1320 سبب گسترش مبارزات مردم و بهویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملیشدن نفت» معروف شد، هدایت میکرد. در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبها و مداخلات شاه و دربار، مصدق در دور دوم انتخابات، به مجلس راه یافت و در این دوره طرح «ملی شدن صنعت نفت» به رهبری وی در مجلس تصویب شد. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای همه اعضای کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند 1329به مجلس ارائه شد. سرانجام با تلاشهای دکتر مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفندماه سال 1329در مجلس شورای ملی مطرح شدو در روز 29 اسفندماه همان سال به تصویب رسید. انگلیس که با تصویب این قانون منافع خود را در خطر میدید، برای جلوگیری از به ثمر نشستن حرکت ملی شدن صنعت نفت، از تمامی شگردهای ممکن استفاده کرد. مهمترین آن اما کودتای 28مرداد بود؛ کودتایی که با طرح و حمایت مالی و اجرایی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا علیه دولت محمد مصدق در مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید.
ماجرا هم از این قرار بود که پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخستوزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون و نیز اصلاح قانون انتخابات اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد. شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار به ترک ایران شدند. دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی در لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مسئله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدمصلاحیت خود رأی داد. بدینترتیب بریتانیا و شرکت نفت که نتوانستند از مجراهای قانونی بینالمللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند به اقدام در ایران پرداختند. مخالفان مصدق در ایران را متشکل و هماهنگ کردند و با صرف پول، چهرههایی را در داخل کشور به مقابله با او کشاندند.دولت مصدق که با پافشاری برای در دست گرفتن کنترل کامل منابع نفتی کشور دشمنی دولتهای غربی را به جان خریده بود، سرانجام در ۱۹ماه آگوست سال۱۹۵۳ برابر با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی با کودتایی انگلیسی- آمریکایی سقوط کرد و از آن زمان به بعد هم حدود 25سال اداره مملکت بهدست آمریکا و ایادی آن افتاد.
پرده دوم: توقف ساخت نیروگاه بوشهر
مناقشه بر سر تکمیل نیروگاه بوشهر شاید یکی از بارزترین نمونههایی باشد که مرور تاریخچه آن مهر تأیید دیگری بر سناریوی سنگانداری غرب در مسیر پیشرفت ایران است. سال ۱۳۵۵ و ۲ سال بعد از تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران، این سازمان با بخش تکنولوژی و تحقیقات سازمان انرژی اتمی آلمان غربی موافقتنامهای برای همکاریهای بلندمدت امضا کرد و در پی آن شرکت کرافت ورک یونیون، یکی از شرکتهای وابسته به زیمنس آلمان ساخت ۲ واحد نیروگاه اتمی در بوشهر را برعهده گرفت. اما در سال ۱۳۵۷ و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرایطی که حدود ۷۵ درصد از واحد اول و ۶۰ درصد واحد دوم نیروگاه ساخته شده بود طرف آلمانی کار روی پروژه را متوقف کرد. دولت ایران از شرکت آلمانی در دادگاه داوری بینالمللی شکایت کرد.
در دهه ۶۰ بار دیگر کار در نیروگاه بوشهر از سر گرفته شد اما همزمان با حضور کارشناسان آلمانی در نیروگاه، حمله موشکی عراق به بخشی از ساختمان نیروگاه بوشهر، آلمان را از ادامه پروژه منصرف کرد. این نمونهای از کارشکنی آلمانیها که هماکنون در پرونده هستهای ایران، یکی از طرفهای مناقشه هستند در ماجرای ساخت نیروگاه بوشهر و حرکت نظام جمهوری اسلامی به سمت استقلال است. در اوایل سال ۱۳۶۸ با سفر علیاکبر هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور وقت به روسیه، موافقتنامه همکاری هستهای میان 2 کشور تدوین و متعاقب آن در ۲۴ آگوست سال ۱۹۹۲ (۲ شهریور ۱۳۷۱) موافقتنامه کاملی از همکاریهای هستهای ایران و روسیه امضا شد. روسها ساخت و تکمیل این پروژه را بهعهده گرفتند اما کارشکنیهای آنها در اجرای تعهداتشان هم در نوع خود جالب بود. اتمام نیروگاه بوشهر از سال 92تا 2012طول کشید؛ چیزی نزدیک به 20سال. به موجب قراردادی که بین ایران و روسیه منعقد شدقرار بود ساخت نیروگاه تا پایان ۲۰۰۰ به پایان برسد. اما داستان با تأخیر ده ساله روسها در تحویل نیروگاه به ایران ادامه پیدا کرد. سرانجام با پایان یافتن عملیات نصب تجهیزات بخشهای مختلف نیروگاه اتمی بوشهر، رآکتور این نیروگاه نیز اسفندماه 87با سوخت مجازی آزمایش شد. چندی بعد منوچهر متکی وزیر امور خارجه وقت نیز شهریور 88 را زمان نهایی اتمام نیروگاه بوشهر اعلام کرد. 2ماه مانده به این زمان (تیر ماه) سخنگوی اتم استروی اکسپورت، مشکلات مالی را برای زیرپاگذاشتن تعهدات روسیه بهانه کرد و پس از او وزیر انرژی روسیه هم گفت که تا پایان سال 88، کار تکمیل این نیروگاه به پایان نخواهد رسید. روزهای پایانی اسفند 88 از سوی مقامات هستهای ایران اعلام شد نیروگاه بوشهر که ساخت و تکمیل آن از اواسط دهه 90میلادی با مشارکت روسیه در حال انجام است، تابستان 89 سرانجام به بهرهبرداری خواهد رسید.
در روزهای پایانی تابستان 89 خبرگزاری ریانووستی روسیه از راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر در 21آگوست (30مرداد) خبر داد. ریانووستی این خبر را به نقل از سرگئینویکوف، مسئول روابط عمومی روس اتم(سازمان انرژی اتمی روسیه) منتشر کرد. برهمین اساس و با تأیید مقامات کشورمان راهاندازی نیروگاه اتمی با سوختگذاری رسمی در تاریخ 30مرداد آغاز شد که با مراسم باشکوهی همراه بود و در آن بهطور نمادین پایان آزمایش نیروگاه اتمی نمایش داده شد. بنابراین در روز 30مرداد 89 سوخت اصلی نیروگاه اتمی بوشهر به استخر جنب قلب رآکتور منتقل شد. راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر موجبات بروز اختلاف در گروه وین شد. درحالیکه مسکو نهایتا به وعده خود عمل کرد و بیست و یکم آگوست نخستین نیروگاه هستهای ایران راهاندازی شد، این تصمیم روسیه موجب تفرقه در گروه وین شد؛ بهطوری که واکنش شتابزده آمریکا و فرانسه را بهدنبال داشت. این دوکشور اعلام کردند ایران باید غنیسازی خود را متوقف کند. آمریکا و فرانسه در حالی بر توقف غنیسازی ایران اصرار میکردند که بهنظر میرسید این اصرار بیشتر بهمنظور حفظ وجهه در شورای امنیت باشد.
واکنشها ادامه داشت و رژیم صهیونیستی و آمریکا ضمن مخالفت با سیاستهای روسیه در قبال اتمام نیروگاه بوشهر از هیچ تلاشی برای توقف فعالیت نیروگاه دریغ نکردند.بهمنماه 89 زمانی که همه منتظر اتصال برق از نیروگاه اتمی بوشهر به شبکه سراسری بودند، اخباری مبنی بر حمله ویروسی توسط بدافزاری با عنوان استاکسنت به سیستم نیروگاه اتمی بوشهر به گوش رسید. گرچه مسئولان وزارت امور خارجه اعلام کردند که استاکسنت تاثیر منفی بر نیروگاه نگذاشته است اماروزنامه نیویورکتایمزدر این زمینه نوشت ویروس رایانهای استاکسنت کار مشترک سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل است که در سایت هستهای دیمونای اسرائیل در صحرای «نقب» ساخته شده است. برپایه این گزارش که در نیویورکتایمز منتشر شد، روی پرورش این ویروس 2سال وقت صرف شده و سرانجام به رایانههای تأسیسات اتمی ایران انتقال داده شده است. اخیرا هم یکی از ژنرالهای بازنشسته آمریکا برای نشر اطلاعات این ویروس مورد بازجویی قرار گرفته است.
پرده سوم: تغییر نظر
مخالفتهای امروز آمریکا با دستیابی ایران به انرژی صلحآمیز هستهای در حالی صورت میگیرد که پیش از انقلاب، آمریکا که سلطه همهجانبه بر دربار پهلوی داشت، از حامیان دستیابی ایران به انرژی هستهای بود.تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هستهای در پی انتشار پژوهشی در سال 1974از سوی مرکز تحقیقات استنفورد در ایالات متحده شتاب گرفت. در این پژوهش نیاز ایران به انرژی هستهای پیشبینی شده بود که بدینمنظور ساخت کارخانههای تولید برق هستهای که قادر باشند 20هزار مگاوات برق تا پیش از سال1994 تولید کنند توصیه شده بود. اما تغییر نظام سیاسی ایران و قطع حاکمیت غرب بر ایران موجبات تغییر نگاه را بهوجود آورد. درحالیکه وزارت کشور آمریکا در سال1978 در اعلامیهای رسما اعلام داشت که آمریکا با تلاشهای ایران بهمنظور توسعه انرژیهای غیرنفتی بسیار موافق است و امیدوار بود که موافقتنامه انرژی هستهای میان آمریکا و ایران بهزودی منعقد شود تا شرکتهای آمریکایی در پروژههای انرژی هستهای فعالیت کنند، همهچیز با پیروزی انقلاب تغییر کرد. آمریکا دشمن اول برنامه هستهای ایران شد و به بهانه دستیابی ایران به غنیسازی اورانیوم و ساخت بمب اتم به تحریمهای یکجانبه علیه ایران روی آورد. اقدامات ایران برای شفافسازی برنامه هستهایاش در قالب گفتوگو از آن زمان تاکنون ادامه دارد. رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان به بهانهجوییها و لجبازیهای غرب در مسیر استقلال اشاره کرده و فرمودند: «چند کشور که جبهه مخالف ایران را تشکیل میدهند و خود را به دروغ جامعه جهانی میخوانند با لجبازی نمیخواهند موضوع هستهای حل شود اما اگر لجبازی را کنار بگذارند حل مسئله هستهای ایران، کاری سهل، آسان و روان است. موضوع هستهای بارها تا لحظه حل، پیش رفته است اما آمریکاییها بهانههای جدیدی پیش کشیدهاند».