همشهری آنلاین - دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی*: گفتمان سیاست خارجی دولت یازدهم گفتمان اعتدال است. با توجه به معنا و مفهوم اعتدال، دال متعالی و مرکزی گفتمان اعتدال در سیاست خارجی توازن و تعادل می باشد.

سید جلال دهقانی فیروز آبادی

بر این اساس، تعادل و توازن بین ابعاد و و جوه مختلف سیاست خارجی اهمیت و ضرورت می یابد. اما بی تردید یکی از مهمترین نقاط و کانون های تعادل در سیاست خارجی در گفتمان اعتدال، توازن بین واقع گرایی و آرمان گرایی یا به بیان دیگر واقع بینی و آرمان خواهی است.

منطق دولت- ملت جمهوری اسلامی ایران مستلزم واقع گرایی و واقع بینی و منطق انقلاب اسلامی ایجاب کننده آرمان گرایی در سیاست خارجی است که باید بین آنها توازن برقرار گردد. از این رو، مهمترین شاخص گفتمان اعتدال در سیاست خارجی را می توان تعادل و توازن بین این دو عنصر اساسی تلقی و تعریف کرد. به گونه ای که رئیس جمهور منتخب در نخستین اظهارات و سخنان خود در تبیین گفتمان اعتدال به طور عام و سیاست خارجی به طور خاص به این شاخص و ویژگی تصریح می کند: "اعتدال بدون...آرمان گرایی در کنار واقع گرایی...امکان پذیر نیست"(در دیدار با جمعی از روحانیون 12/4/92).در جای دیگر در توضیح گفتمان اعتدال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می گوید: "در گفتمان اعتدال در سیاست خارجی، واقع بینی یک اصل است، اما با توجه به ارزش ها و آرمان های جمهوری اسلامی ایران؛ و باید اعتدال بین واقع بینی و آرمان خواهی، توازن لازم را برقرار کند"(همایش افق رسانه 8/4/92). در این نوشتار تلاش می شود تا این ویژگی اساسی گفتمان اعتدال در سیاست خارجی دولت آینده تدوین و تبیین گردد.

1- چرخه گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

تجربه 35 ساله نظام جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده تحول و چرخه گفتمانی در سیاست خارجی آن است. به گونه‌ای که در پرتوی تحولات داخلی و خارجی گفتمان‌ها و خرده‌گفتمان‌های مختلفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غالب و حاکم شده است. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان ادعا کرد که دو ابرگفتمان ملی‌گرایی لیبرال و اسلام‌گرایی در سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی به منزلت هژمونیک نسبی رسیده‌اند. گفتمان ملی‌گرایی لیبرال در سیاست خارجی جمهوری اسلامی عمری کوتاه داشت و تنها تا خردادماه 1360 استمرار یافت. آن هم در یک معارضه گفتمانی نفس‌گیر با گفتمان رقیب یعنی اسلام‌گرایی که حاملان و قائلان آن مکتبی‌های اسلام‌گرا بودند؛ اما گفتمان اسلام‌گرایی قوام و دوام بیشتری یافت و از سال 1360 تا به امروز در هیأت و هیبت‌های مختلفی در سیاست خارجی ایران تداوم داشته است.

گفتمان اسلام‌گرایی در قالب خرده گفتمان‌های پنجگانه، آرمان‌گرایی انقلابی، مصلحت‌گرایی، واقع‌گرایی یا عمل‌گرایی، صلح‌گرایی و اصول گرایی تعین و تجلی یافته است. هر یک از این خرده‌گفتمان‌ها در عین اشتراک در اصول و احکام بنیادی، در گزاره‌های فرعی و اشتقاقی با هم تفاوت و تمایز دارند. از این‌رو همگی آنها در یک پیوستار قرار می‌گیرند که در یک سر آن آرمان‌گرایی اسلامی و در سر دیگر آن واقع‌گرایی اسلامی قرار دارد.

در دوره‌های مختلف حیات جمهوری اسلامی ایران سیاست خارجی کشور در بین این دو حد گفتمانی در نوسان بوده است. آرمان‌گرایی انقلابی گفتمان معارض ملی‌گرایی لیبرال بود که تا اواسط سال 1363 بنابه اقتضای فضای انقلابی و جنگ تحمیلی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به منزلت هژمونیک نسبی رسید. خرده گفتمان مصلحت‌گرایی اسلامی از اواسط دوره دفاع مقدس در سال 1363 تا پایان جنگ تحمیلی در سیاست خارجی ایران ظهور کرد. پایان جنگ تحمیلی و اقتضائات بازسازی اقتصادی و سازندگی به غلبه خرده‌گفتمان واقع‌گرایی اسلامی در سیاست خارجی دولت سازندگی انجامید. اولویت‌یافتن توسعه سیاسی و اصلاح‌طلبی در دوره اصلاحات به شکل‌گیری و حاکمیت خرده گفتمان صلح‌گرایی در سیاست خارجی ایران منجر شد. سرانجام با تکوین گفتمان اصول گرایی در عرصه سیاسی ایران، خرده‌گفتمان اصول گرایی عدالت‌محور بر سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم حاکم گشت.

این مرور اجمالی حاکی از آن است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک چرخه بسته گفتمانی بین آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی دوران داشته است. به گونه‌ای که از آرمان‌گرایی انقلابی، مبتنی بر منطق انقلاب اسلامی، که اولویت‌ و ارجحیت به ارزش‌ها و آرمان‌های اسلامی و انقلابی می‌دهد، به مصلحت‌گرایی که در آن مصالح اسلامی و ملی اولویت و اهمیت بیشتری می‌یابد، منتقل شد؛ سپس واقع‌گرایی اسلامی، بر پایه منطق دولت-ملت ایران، که بیش از آرمان‌ها و ارزش‌های فراملی و اسلامی بر منافع ملی استوار است، جایگزین مصلحت‌گرایی می‌شود. خرده گفتمان صلح‌گرایی در دوران اصلاحات آرمان‌گرایی از نوع دیگر است که کمتر بر عنصر قدرت در سیاست خارجی تکیه کرده و متضمن گونه‌ای از خوش‌بینی در سیاست بین‌الملل است. به طوری که این خرده‌گفتمان که بر گفت‌وگوی تمدن‌ها، تنش‌زدایی، اعتمادسازی و صلح طلبی ابتنا یافته است، به مکتب آرمان‌گرایی در روابط بین‌الملل نزدیک می‌شود. سرانجام گفتمان اصولگرایی عدالت‌محور در سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم، بازگشت به آرمان‌گرایی انقلابی در اوایل انقلاب است که در آن آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی و انقلابی در عرصه سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل نمایان و برجسته است. به گونه ای که منطق انقلاب اسلامی بر منطق دولت جمهوری اسلامی غلبه دارد.

2- گفتمان واقع گرایی آرمان‌خواه

چرخه گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بیانگر این واقعیت است که هیچ‌یک از دو گفتمان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی محض به تنهایی کفایت نمی‌کند و قرین موفقیت نیست؛ زیرا آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی لازم و ملزوم یکدیگرند و دو جزء لایتجزای گفتمان واحد « واقع گرایی آرمان خواه » هستند. به گونه‌ای که به لحاظ نظری و عملی قابل تجزیه و تفکیک نیستند. از این‌رو، سیاست خارجی در عمل در صورتی که این دو جزء گفتمانی را با هم به اجرا بگذارد، موفق و مطلوب خواهد بود؛ چون سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از یک‌سو مبتنی بر دین ‌مبین اسلام است که دین آرمان‌گرا و در عین حال واقع‌بین است. از سوی دیگر جمهوری اسلامی برخاسته از انقلاب اسلامی است که گفتمانش، همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب تصریح می‌کند، «آرمان‌گرایی واقع‌نگر» است که گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید در چارچوب آن تعریف و تعقیب شود. بر این اساس در سیاست خارجی باید در عین توجه و تمرکز بر آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی، واقعیت‌های داخلی و بین‌المللی را نیز مدنظر قرار داد. به گونه‌ای که آرمان‌ها و ارزش‌ها باعث ندیدن واقعیت‌ها و واقعیت‌ها نیز موجب غفلت از آرمان‌ها نگردد.

3- دقایق گفتمان واقع گرایی آرمان‌خواه

عناصر و دقایق گفتمان واقع گرایی آرمان‌خواه را می‌توان براساس دو جزء این گفتمان یعنی آرمان‌گرایی و واقع‌بینی تنظیم و تبیین کرد. به طوری که مجموع عناصر و دقایق آرمان‌گرایی و واقع‌بینی تشکیل‌دهنده دقایق گفتمان واقع گرایی آرمان‌خواه خواهند بود. از این‌رو، این دقایق در یک زنجیره هم‌ارزی قوام‌بخش و هویت‌دهنده این گفتمان بوده و قابل تفکیک و تجزیه نیستند.

1-3 - دقایق آرمان‌گرایی

آرمان‌گرایی به معنای داشتن نظم مطلوب برای انسان و جهان بشری، ترسیم، تعقیب و تأمین و تحقق آن در عالم واقع است. آرمان‌گرایی در سیاست خارجی مستلزم و متضمن تعریف نظم و وضع مطلوب جمهوری اسلامی در چارچوب دین مبین اسلام، انقلاب اسلامی، تعین و تحقق‌یافته در پهنه جغرافیایی ایران است. از این‌رو هر دو دسته از آرمان‌های اسلامی و ایرانی چراغ راهنمای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید باشد. البته چگونگی عزیمت از وضع و نظم موجود برای تحقق وضع و نظم مطلوب مستلزم واقع‌بینی است که در جزء دیگر گفتمان آرمان‌گرایی واقع‌بین ضرورت می‌یابد. بر این اساس مهم‌ترین عناصر و دقایق آرمان‌گرایی را به این صورت می‌توان صورتبندی کرد: جهان‌گرایی اسلامی، سلطه‌ستیزی، حق‌طلبی و عدالت‌خواهی، استقلال‌طلبی، صلح‌طلبی و عزت‌طلبی.

جهان‌گرایی اسلامی متضمن سه عنصر گفتمانی و اقدام عملی در سیاست خارجی است. نخست تلاش برای برقراری جامعه جهانی اسلامی به عنوان یک آرمان راهبردی سیاست خارجی است. ماهیت راهبردی این آرمان بیانگر آن است که براساس واقعیت‌های موجود داخلی و بین‌المللی تعقیب می‌شود و در درازمدت تحقق می‌یابد. دوم شالوده‌شکنی نظم بین‌المللی مستقر از طریق غیرطبیعی کردن و مشروعیت‌زدایی از آن جهت استقرار نظم جهانی مطلوب؛ سوم، ترسیم و تبیین نظم جهانی مطلوب جمهوری اسلامی بر مبنای رسالت اسلامی، انقلابی و ایرانی آن.

سلطه‌ستیزی دومین عنصر و دقیقه آرمان‌گرایی است که برخاسته از آرمان‌های اسلامی و ایرانی است. سلطه‌ستیزی دربرگیرنده نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، استعمار و استکبارستیزی و استضعاف زدایی در عرصه بین‌المللی است. برآیند این سه مؤلفه گفتمانی در سیاست خارجی، رهایی‌بخشی است. نمود عینی رهایی‌بخشی در سیاست خارجی آزادی عمل و رهایی از ساختارهای سلطه و سرکوب در نظام بین‌الملل موجود است.
سومین دقیقه آرمان‌گرایی، حق‌طلبی و عدالت‌خواهی است که یکی از مهم‌ترین آرمان‌های اسلامی و تاریخی ایرانیان است. حق‌طلبی و عدالت‌خواهی خود متضمن و مستلزم ظلم‌ستیزی است که ازجمله مطالبات تاریخی ایرانیان است. استقلال‌طلبی چهارمین عنصر و دقیقه آرمان‌گرایی است که بر حسب آزادی عمل و حفظ هویت و منزلت ملی تعریف می‌شود. روابط ناعادلانه قدرت‌های بزرگ استعماری با ایران قبل از انقلاب اسلامی و دخالت‌های فراگیر آنان در امور کشور از یک‌سو و ارزش کانونی عدالت در دین اسلام، عدالت‌طلبی و استقلال‌خواهی را در بطن و متن گفتمان انقلاب اسلامی قرار می‌دهد. به گونه‌ای که این دو ارزش از اهداف راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هستند.

صلح‌طلبی پنجمین دقیقه آرمان‌گرایی است. در چارچوب گفتمان آرمان‌گرایی اسلامی، صلح فراتر از صلح سلبی و حداقلی به معنای نبود جنگ و خشونت عریان در صحنه بین‌المللی تعریف و تعقیب می‌شود. به گونه‌ای که علاوه بر آن شامل صلح ایجابی و مثبت به معنای نفی و الغای خشونت ساختاری پنهان در نظام بین‌الملل نیز می‌شود که بسیار فراتر از ریشه‌کنی جنگ متعارف در روابط بین‌الملل می‌رود.

ششمین دقیقه آرمان‌گرایی، به مثابه برآیند و عصاره پنج دقیقه پیش گفته، عزت‌طلبی است. عزت نفس که در ادبیات روابط بین‌الملل از آن به شرف و افتخار نیز یاد می‌شود، یکی از مهم‌ترین اهداف و انگیزه‌های سیاست خارجی است. از این‌رو حفظ شرف و عزت ملی می‌تواند و باید یکی از آرمان‌ها و اهداف سیاست خارجی باشد که بر پایه واقع‌نگری پی گیری و محقق می شود.

2-3 - دقایق واقع‌بینی/واقع گرایی
واقع بینی/واقع گرایی به مثابه دومین جزء گفتمان واقع‌گرایی آرمان خواه نیز دربرگیرنده چهار عنصر و دقیقه مصلحت‌گرایی، امنیت‌طلبی و اقتدارافزایی، خردگرایی و حزم‌اندیشی و مشکل‌گشایی است. مصلحت‌گرایی به معنای تصمیم‌گیری و اقدام براساس مصالح اسلامی و منافع ملی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است. به گونه‌ای که مصلحت اسلامی و منفعت ملی دو روی یک سکه بوده و در طول هم تعریف و تعقیب می‌شوند. البته اولویت‌بندی این دو دسته از مصالح و منافع خود یکی از الزامات واقع‌بینی است که در چارچوب خردگرایی تحقق می‌یابد.

مصلحت‌گرایی در سیاست خارجی تعین‌بخش عنصر دیگری در گفتمان واقع‌گرایی است که به صورت امنیت طلبی و اقتدارافزایی تعریف و تحقق می‌یابد. تأمین امنیت پیش‌شرط تحقق هر آرمان و ارزشی در سیاست خارجی است. از این‌رو حفظ موجودیت و بقای کشور بر هر ارزش و مصلحت دیگری اولویت و اهمیت دارد. برای بقا و امنیت ملی نیز کسب قدرت و اقتدار ملی اعم از سخت‌افزاری و نرم‌افزاری لازم و ضروری است.

سومین عنصر و دقیقه واقع‌بینی، عقل‌گرایی در سیاست خارجی است. شاید بتوان ادعا کرد که عقل‌گرایی و عقلانیت عنصر کانونی واقع‌بینی است؛ چون کلیه آرمان‌ها و عناصر دیگر آن بر پایه عقلانیت استوار بوده و به وسیله آن تحقق می‌یابد. عقل شامل هر دو نوع عقل نظری و عقل عملی می‌شود که معطوف به آرمان و ابزار است. عقل نظری به معنای شناخت واقعیت متضمن موقعیت‌شناسی، زمان‌شناسی و فرصت‌شناسی است.

موقعیت‌شناسی خود دربرگیرنده شناخت مقدورات و محظورات ملی از یک‌سو و شناخت نظام بین‌الملل و محیط خارجی از سوی دیگر است. عقل عملی به معنای شناخت بایدها و نبایدهای رفتاری نیز متضمن اخلاق‌گرایی، قانون‌گرایی و نهادگرایی در روابط بین‌الملل است. به طوری که در سیاست خارجی باید ارزش‌ها، هنجارها، قواعد و نهادهای تکوین‌دهنده و تنظیم کننده روابط بین‌الملل را شناخت و بر پایه شناخت این واقعیت‌ها آرمان‌ها را پی گیری کرد؛ چون ندیدن این بایدها و نبایدهای رفتاری به معنای نبودن آنها نیست.

واقع‌بینی همچنین دارای عنصر و دقیقه حزم‌اندیشی و مشکل‌گشایی نیز هست که خود شرط عقل است. حزم و احتیاط در سیاست خارجی یک ضرورت است؛ چون سیاست خارجی با حیات و ممات کشور ارتباط دارد و جای آزمون و خطا نیست. به طوری که یک تصمیم و اقدام غیرعقلانی مبنی بر بی‌احتیاطی، همان‌گونه که تاریخ گواهی می‌دهد، می‌تواند موجودیت یک کشور را به خطر اندازد. بر این اساس، تلاش برای حل مسائل و معضلات سیاست خارجی که تحقق اهداف و آرمان‌های کشور و ملت را با مانع مواجه می‌سازد یک ضرورت و اولویت سیاست خارجی است.

4 - فرجام سخن

از آنچه گذشت چند گزاره و نتیجه را می‌توان استنباط و استخراج کرد.

1- دقایق گفتمان ‌واقع گرایی ‌آرمان خواه در سه اصل عزت، حکمت و مصلحت خلاصه می‌شود.

2- موفقیت در سیاست خارجی مستلزم حفظ توازن، تعادل و تناسب بین دقایق آرمانی و واقع‌بینانه گفتمان واقع‌گرایی آرمان خواه در قالب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت است.

3 - در دوره‌های مختلف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توازن و تعادل بین این عناصر و اصول به خوبی برقرار نشده است. به طوری که در دوره های مختلف بر بعضی از این عناصر و اصول به قیمت نادیده گرفتن عناصر و اصول دیگر تأکید و تمرکز شده است.

4 - تجربه تاریخی مبتنی بر چرخه گفتمانی بیانگر آن است که در دولت یازدهم عنصر واقع‌بینی در سیاست خارجی ایران تقویت شده و نسبت به گذشته جایگاه بالاتری خواهد یافت.

5 - مهم‌ترین اولویت سیاست خارجی دولت یازدهم برقراری توازن، تعادل و تناسب بین عناصر آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی تعین یافته در سه اصل عزت، حکمت و مصلحت است.

* استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی

کد خبر 222984
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز