سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۲ - ۰۵:۴۸
۰ نفر

سعید مروتی: خط مشترک اغلب آثاری که قرار است لبخند بر چهره مردم بنشانند، چه در سینما و چه در تلویزیون استفاده از عنصر فلاکت و فقر برای رسیدن به موقعیت‌های کمدی است.

سریال خروس

 نمونه آشکار و واضحش را می‌شود هر شب در تلویزیون مشاهده کرد که چه در سریال «خروس» و چه در مجموعه «دودکش» این فلاکت آدم‌هاست که محملی برای ایجاد موقعیت‌های مثلا کمدی فراهم می‌کند. کاری به این نداریم که این سریال‌ها چقدر موفق هستند و مثلا سریالی مثل خروس چگونه با چنین متن پیش‌پاافتاده‌ای تصویب شده، جلوی دوربین رفته و حالا هم روی آنتن است. یا اینکه سریال دودکش اگر بهنام تشکر و هومن برق‌نورد را به‌عنوان 2 بازیگر توانا نداشت، چگونه می‌خواست با قصه سست و ضعیفش پیش برود.

آنچه بیش از مباحث زیبایی‌شناسانه اهمیت دارد، همین نکته استفاده ابزاری از فقر است. به هر حال همه می‌دانیم که در این سال‌ها به‌لحاظ اقتصادی چه وضعیتی را تجربه کرده‌ایم و دامنه فقر در جامعه تا چه اندازه گسترده و نگران‌کننده شده است. اما اینکه بخواهیم فلاکت مردم را دستمایه طنز آن همه در سطحی سخیف قرار دهیم، معنایی جز فرصت‌طلبی ندارد.

واقعیت این است که یک بیماری خطرناک می‌تواند سرنوشت یک خانواده را عوض کند و منجر به سقوط آنها از طبقه متوسط جامعه به سطح طبقه فرودست شود. بسیاری از جوان‌ها به‌دلیل بیکاری رو به مشاغل کاذب آورده‌اند. با این گرانی‌ها خریدن گوشت، میوه و... برای خیلی از خانواده‌ها امکان‌پذیر نیست. همه اینها درست اما نمایش فلاکت مردم برای دست‌انداختن و استهزا و خنداندن مخاطب نتیجه‌اش می‌شود همین کارهایی که تماشاگر آنها را پس می‌زند. خندیدن به فقر مردم و تحقیر خلق‌الله به‌دلیل فلاکت و نداری غیراخلاقی به نظر نمی‌رسد؟

کد خبر 223338

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز