دوشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۷
۰ نفر

معرفی کتاب> شادی خوشکار: «الا» توی خانه‌ی دوست صمیمی مادرش منتظر است تا مادر، نوزاد را به دنیا بیاورد و به خانه برگردد. اصلاً هم از این بچه‌ی تازه خوشش نمی‌آید، چون از پدر بچه خوشش نمی‌آید. جک با آمدنش زندگی قشنگ دو نفره‌ی او و مادرش را به هم ریخته است.

آواز امیدبخش نهنگ‌ها

کم‌کم به نظر می‌رسد جک باید زنگ بزند و با خبر مرخص شدن مادر، الا را از این خانه‌ی حوصله سر بر نجات دهد. او خیلی دیر زنگ می‌زند. تعجبی ندارد چون آدم بی‌مسئولیتی است و بدون مادر الا از پس زندگی بر نمی‌آید. پس چرا دارد پای تلفن اشک می‌ریزد؟ این‌جا شروع گره اصلی یک داستان غم‌انگیز اما امیدبخش است.

«ژاکلین ویلسون» آدم‌ها را خوب می‌شناسد و می‌داند نقش‌هایی که می‌پذیرند از آن‌ها چه شخصیتی می‌سازد. همین نقش هاست که روابط آن‌ها را شکل می‌دهد. مثل رابطه‌ی الا و ناپدری‌اش که در نبود مادر وقت‌های زیادی با هم تنها هستند. او معلم است. در مدرسه با مادر الا آشنا شده و چند وقتی می‌شود که ازدواج کرده‌اند. اهل تفریح و وقت گذرانی با دوستانش هم هست و معلوم نیست چرا مادر عاشق او شده ‌است.

الا خوب نقاشی می‌کشد و مادرش را در دنیا بیشتر از همه دوست دارد. او بعد از چند روز غیبت، دوست صمیمی‌اش را از دست داده  و چند سالی می‌شود که پدرش را ندیده است.

 این دو  با هم یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های کتاب را می‌سازند. تازه بچه را به خانه آورده‌اند، جک توی اتاق تکه‌های تخت نوزاد را سر هم می‌کند و نوزاد دارد توی بغل الا جیغ می‌زند و حالا بعد از شیر خوردن استفراغ هم می‌کند که بوی بدی می‌دهد. الا، جک را صدا می‌کند که بیاید و اوضاع بچه را راست و ریس کند. او درگیر تخت است و از این‌که کسی مدام صدایش می‌کند عصبانی است. سرش داد می‌زند و می‌رود. الا برایش زبان در می‌آورد.

جک می‌گوید: دیدم.

-چه طوری؟

-یادت رفته که من معلمم؟ یک چشم هم پشت سرم دارم.

نویسنده نشان می‌دهد که آدم‌ها فقط آن چیزی نیستند که ما ازآن‌ها می‌بینیم. مثلاً بچه درسخوان کلاس اصلاً آدم نچسبی نیست و اولین کسی است که در مدرسه حواسش به ناراحتی الاست. دوست صمیمی مادر که به او  سر نمی‌زند، آدم بی‌فکری نیست، فقط زیادی حساس است و نمی‌تواند او را در بیمارستان ببیند. دختری که در مدرسه با همه دعوا می‌کند و الا را اذیت می‌کند، هیولا نیست، فقط یک عالمه خشم فروخورده دارد. و از همه مهم‌تر جک، که اهل خوشگذرانی است و شلخته و بی‌حواس است، تنها کسی است که درد الا را می‌فهمد و می‌داند چه‌طور از او مراقبت کند و شاید کم‌کم مثل پدر واقعی الا او را دوست داشته باشد.

کتاب را بخوانید تا به جایی برسید که الا به دوستش می‌گوید که از ناپدری‌اش متنفر است و بعد عذاب وجدان می‌گیرد و فکر می‌کند دروغ گفته است. بخوانید و برسید به زنی در بیمارستان خیلی دور‌تر از جایی که نهنگ‌ها برای هم آواز عاشقانه می‌خوانند، به آوازشان گوش می‌دهد و خانواده‌اش او را نگاه می‌کنند. زنی که مدت‌ها خوابیده و با نبودنش روابط اعضای خانواده را تغییر داده است.

 

همشهری، دوچرخه‌ی شماره‌ی 707طولانی‌ترین آواز نهنگ

نویسنده: ژاکلین ویلسون

تصویرگر: نیک شارت

مترجم: نسرین وکیلی

ناشر: نشر افق (66413367)

قیمت: 10500 تومان

کد خبر 223616
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز