بلر که آینده سیاسی خود و منافع انگلیس در خاورمیانه را قربانی حمایت کورکورانه از بوش کرد، ناچار است «همه چیز را عادی جلوه دهد».
درحالیکه بهخوبی به این نکته واقف است که شرایط عراق عادی نیست و مدتها است که ابتکار عمل از دست نیروهای اشغالگر آمریکایی و انگلیسی خارج شده است.
مثل آمریکا، نظامیان انگلیس نیز حاضر نیستند تاوان برنامههای خام و ماجراجویانه سیاستمداران را بپردازند.
در پنتاگون از «آفت رامسلفد» یاد میشود و پنتاگون معتقد است، رامسفلد وزیر دفاع سابق آمریکا با برنامهریزی غلط، موجب تحقیر ارتش آمریکا در عراق شد.
در انگلیس نیز همین نظر درباره بلر وجود دارد، چنانکه رئیس ستاد ارتش انگلیس و برخی دیگر از افسران بازنشسته بارها از نقش بلر در تحقیر و تخفیف ارتش انگلیس یاد کردهاند.
در آمریکا وضع از این هم بدتر است، نهتنها، جمهوریخواهان با دموکراتها درباره عراق مشکل دارند، بلکه میان پنتاگون و وزارت امور خارجه آمریکا نیز اختلافنظر فلج کننده به چشم میخورد.
جالب اینکه این اواخر میان ژنرالهای آمریکایی نیز اختلافهای جدی بروز کرده است بهگونهای که گفته میشود روابط میان ژنرال جرج کیسی رئیس ستاد فعلی نیروی زمینی ارتش آمریکا و فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در بغداد و ژنرال دیوید پتراتوس فرمانده فعلی نیروهای آمریکایی در عراق، زهرآگین شده است، چنانکه پنتاگون مجبور شده است ژنرال داگ لوئی را در مقام هماهنگکننده جنگهای عراق و افغانستان منصوب کند.
بنابراین لبخندهای بلر در بغداد هرچقدر هم بزرگ باشد، کمکی به عادی جلوه دادن اوضاع در عراق نمیکند.
در جنبه سیاسی نیز اوضاع بهتر از این نیست. حکایت نیروهای اشغالگر آمریکایی و انگلیسی در عراق، یادآور نکته نغزی است که حضرت امام خمینی(ره) فرمودهاند.
امام خمینی چنین تصریح کردهاند که شخصی زشت صورت و بدهیبت، طفلی را در آغوش گرفته بود و طفل معصوم از وحشت و ناراحتی آرام و قرار نداشت و آن شخص بدهیبت و زشتروی، دائم برای دلداری کودک وحشتزده، میگفت نترس، من اینجا هستم.
حال حکایت حضور بلر، رایس، دیکچنی در بغداد هم همین است. اینها به بغداد میروند که بگویند نترسید ما هستیم درحالیکه کل گرفتاری و مشکلات ناشی از همین بودنها است.