شهادت حضرت از پس سالها خار در چشم و استخوان در گلو داشتن در خانه خدا و در حال انجام مهمترین فریضه الهی یعنی نماز ابعاد مختلفی به این اتفاق بخشیده است. از سوی دیگر برخی از روایات ناظر بر اهمیت شب قدر و پاس داشتن آن، فهم ولایت حضرت و درک شب قدر را در معنایی مترادف هم دانستهاند و ازاینرو تمسک و توسل به ولایت علوی را برای درک شب قدر امری لازم و ملزوم دانستهاند. گفتوگوی حاضر در آستانه شب بیستویکم رمضان و شهادت مولای متقیان با حجتالاسلام دکتر سیدعلیاکبر حسینی در رابطه این دو اتفاق بزرگ و ارتباط روایی و معرفتی این دو و فهم مسلمانان بهویژه شیعیان از آن است. دکتر حسینی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیر گروه تفسیر ترتیبی در این پژوهشگاه است.
- در روایات متعددی بهصورت ویژه به رابطه حضرت زهرا(س) با شبقدر اشاره شده است. آیا با توجه به مقارنت شهادت امامعلی(ع) و شبهای قدر میتوان درباره ارتباط جایگاه ایشان و اهمیت قدر از منظر معنایی در روایات به جستوجو پرداخت؟
در روایات آمده است که کسی که مقام حضرت زهرا(س) را درک کند، شب قدر را درک کرده است. به همان میزان که شب قدر دارای عظمتی بیکران است مقام حضرت زهرا(س) نیز دارای این عظمت است. درباره حضرت علی(ع) شاید روایاتی با این صراحت نداشته باشیم ولی درباره این امام همام و شب قدر روایاتی آمده است.
مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی بابی آورده است با عنوان «شأن انا انزلناه فیلیله القدر» و تفسیر آن که در این باب 9روایت ذکر شده است. در این روایات مضامینی عالی و استدلالهایی محکم آمده که نظیر آن در روایات دیگر کمتر مشاهده میشود. در این روایات از ارتباط ائمه با شبقدر و نیز علم الهی ودیعه داده شده به ائمه گفتوگو شده است. در این دسته روایات بر 2نکته مهم درباره ضرورت و لزوم وجود امام بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) تأکید میشود؛ نکته اول این است که در میان امت اسلامی بعد از رحلت رسول(ص) و فقدان عصمت، هیچ ضابطهای برای حل اختلافات آرا در فهم و تفسیر دین باقی نمیماند. این اختلاف و تضارب آرا بیهیچ رجحان و ضابطه عقلپذیری، همچنان ادامه مییابد و تنها فصلالخطاب و پایان اختلاف تکیه بر قول معصوم(ع) است؛ شخصی که علم و آگاهیاش ریشه در علم الهی داشته و از خطا مصون است و این نکته به مفهوم ضرورت حضور معصوم و تداوم آن بعد از ختم نبوت تا فرجام حیات دنیایی است. با تعین امامان معصوم(ع) که تداومبخش رسالت انبیا (ع) در حوزه ابلاغ و تفسیر پیام الهی هستند، این مانع بزرگ و اجتنابناپذیر نیز از مسیر هدایت بشریت برطرف میسازد و هدایت تشریعی که ریشه در رحمت و رأفت بیکران الهی دارد، کامل میشود و این امر حیاتی زمینهساز تحقق حجت بالغه الهی میشود.
نکته دومی که در این روایات بر آن تکیه شده، تحلیل و بررسی شبقدر و حوادثی است که در آن شب رقم میخورد؛ حوادثی همچون نزول قرآن، نزول فرشتگان و تجلی سلام الهی که قرآن به صراحت از آنها سخن گفته است. علاوه بر 3حادثه مهم یادشده در سوره قدر که موجب شده این شب فضیلتی افزون بر هزار ماه را بهخود اختصاص دهد، در سوره دخان در آیات 4تا 6 از اتفاقی بسیار عظیم در این شب پرده میگشاید. برای راهیابی و درک استدلالهای امامان معصوم، مطالعه دقیق سخنان ایشان در متون روایی لازم و ضروری است.
امام صادق(ع) میفرمایند: امیرمؤمنان(ع) درباره شب قدر و ارتباط آن شب با امام(ع) صحبتی را بسیار تکرار میکرد و از آن سخن میگفت. ایشان میفرمودند که ابوبکر و عمر در خدمت پیامبر(ص) بودند و آن حضرت سوره قدر را با خشوع تلاوت میکرد، درحالیکه اشک از چشمان مبارکشان جاری بود. آن دو به رسول(ص) عرض کردند که این سوره چقدر شما را به رقت قلب واداشته و اندوهگینتان میکند. پیامبر دلیل حزن و اندوه خود را هنگام تلاوت این سوره بازگو میکنند؛ «گریستنم بهخاطر چیزی است که چشمام میبیند و قلبم میفهمد و نیز برای آنچه قلب این شخص، علی(ع)، پس از من درمییابد.» عمر و ابوبکر میپرسند شما چه میبینید و او چه میبیند؟ پیامبر گرامی(ص) در پاسخ آنان روی خاک مینویسند «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» سپس از آنان میپرسند بعد از آنکه خدای متعال «هر امری» را به واسطه فرشتگان به زمین میفرستد آیا دیگر چیزی باقی میماند؟ میگویند خیر یا رسول الله(ص). پیامبر(ص) ادامه میدهند و می پرسندکیست آن کس که هر امری بر او نازل میگردد؟ آن دو نفر میگویند شمایید، ای رسول خدا. پیامبر(ص) آن دو را متوجه تداوم شبهای قدر در تمامی سالها میسازند و میفرمایند: آری اما شب قدر بعد از من همچنان در هر سال ادامه خواهد داشت و آن «امر» نیز نازل میشود. آیا میدانید بعد از رحلت من «امر» به چهکسی نازل میشود؟ میگویند نمیدانیم یارسولالله(ص). علی(ع) میفرمایند که در این لحظه پیامبر(ص) دست مبارک خود را بر سر من نهادند و فرمودند اگر نمیدانید آگاه شوید. آن شخص بعد از من این مرد است.
هانری کربن درباره اهمیت تشیع بهعنوان بالندهترین اندیشه اسلامی میگوید: من با تفکر فلسفی به ضرورت ارتباط الهیات وحیانی پی بردم و باورم این بود که رابطه آسمان و زمین، یعنی این دنیا با عالم معنا باید همچنان پیوسته باشد و برای همین تمامی ملل و نحل جهان را بررسی کردم و متوجه شدم هیچیک از مکاتب دینی به اندازه تشیع رابطه خود را با عالم علوی از طریق حضرت حجت(عج) حفظ و پویا نکرده است. شب قدر با تمام عظمتش یک رخداد بزرگ است و تمامی مقدرات عالم در این شب مشخص میشود و بعد از پیامبر اسلام(ص) امر به امام علی(ع) و سایر امامان(ع) میرسد.
- آیا شب قدر بعد از نزول قرآن معنا پیدا کرد یا پیش از این هم شب قدر در ادیان الهی مطرح بود؟
روایات فراوانی وجود دارد که در آنها بیان شده حضرت عیسی(ع) از خداوند میپرسند که من در شبقدر از درگاه تو چه چیز را مسئلت کنم؟ این نوع از روایات نشان میدهد که شب قدر اختصاص به ظهور اسلام ندارد. البته شاید اقتضائات و تغییر و تحولاتی در احکام آن مانند احکام نماز و روزه در دورههای مختلف مطرح شده باشد اما نفس شب قدر یکسان است و خداوند طبق حکمت خود مقدر کرده است که در یک شب خاص مقدورات را عالم را تعیین کند.
- سیره امام علی(ع) قبل از حکومت و بعد از حکومت ایشان درماه مبارک رمضان و شبهای قدر متفاوت بود یا خیر؟
روایتی وجود دارد که حقیقتا جزو غرر روایات است و عالمان تعلیم و تربیت باید به آن توجه ویژهای کنند و آن این است که از امام(ع) سؤال پرسیده میشود اگر شما بدانید که فردا عمرتان به پایان میرسد چه کاری انجام میدهید و امام هم در جواب میفرمایند همان کاری که سالها انجام میدادهایم.
بهعبارت دیگر حضرات معصومین(ع) در تمامی حالات خود بهگونهای رفتار میکردند که دقیقا مورد رضای خداوند باشد. اگر تغییری در جزئیات سیره آنها ایجاد میشد آن هم براساس اقتضائات و حکمت خداوند است. بهطور مثال در روایات آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) در دهه پایانیماه مبارک رمضان در مسجد معتکف میشدند و شبها را بیدار بودند. اساسا معصومین(ع) تجلی رضای خداوند هستند و رفتار آنها در هر لحظه دقیقا همان چیزی است که مورد رضای خداوند است. با این شیوه امامشناسی باید گفت که قطعا مسندهای ظاهری دنیایی همچون خلافت مسلمین، امام را از پرداختن به مستحبات دیگر بازنمیدارد. اما اگر مشیت رضای خدا بر این قرار گیرد که تکاپوهای دیگر دنیایی انجام شود، امام(ع) نیز این چنین رفتار میکند و این تفاوتها شخصی و عارضی نیست بلکه همه در راستای انجام وظیفه الهی است.
- با این وصف بهنظر شما اگر امام علی(ع) از ضربت ابنملجم به شهادت نمیرسیدند او را قصاص میکردند یا مورد عفو و بخشش قرار میدادند؟
عبودیت و بندگی انسان در برابر خداوند کار را به جایی میرساند که انسان میتواند مظهر افعال خداوند شود و اوج آن در شخصیت امامان(ع) دیده میشود. امام علی(ع) تجلی اوصاف خداوند است و رفتارهای او تماما براساس اراده خداوند است. رحمت خداوند بر همه هستی وسعت پیدا کرده و در امام علی(ع) نیز چنین است. امام علی(ع) هرگز بهخاطر مسائل شخصی از قواعد و قوانین الهی فراتر نمیرود. از اینرو میتوان گفت که اگر امام علی(ع) به شهادت نمیرسیدند، ابنملجم را مورد عفو قرار میدادند.
- در ابتدای خلافت، اطرافیان امام علی(ع) به ایشان پیشنهاد دادند که ابتدا با معاویه سازش کند و سپس به مبارزه با فساد آنها بپردازد که امام علی(ع) در جواب آنها فرمودند که آیا پیروزی را با مدد جور و ستم بهدست آورم به نظر شما آیا این نمیتوانست بهعنوان یک تاکتیک سیاسی مورد استفاده ایشان قرار بگیرد؟!
امام(ع) در حدیثی میفرمایند که اگر تمام عالم را به من بدهند که من از سر ظلم یک پر جو از دهان مورچهای بیرون بکشم این کار را نخواهم کرد. جالب این است که امام این عمل را مصداق بارز بیعقلی و بیخردی میدانند و در ادامه بیان میدارند که اگر من چنین کنم و برای رسیدن به حکومت عالم این ظلم را مرتکب شوم باید از نبودن عقل به خدا پناه ببرم. رفتار چنین انسانی را باید با معیارها و ملاکهای الهی تفسیر کرد و نمیتوان سیره و رفتار او را طبق تمایلات شخصی یک انسان ترجمه کرد. در پایان شایسته است نگاهی به انعکاس شخصیت و سیره و گفتار امام علی(ع) در نگاه اندیشمندان بیندازیم.
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
تاکنون بیش از 210شرح، تفسیر، لغتنامه، فرهنگنامه، سند و مدرک و پژوهش شایسته دیگر درباره نهجالبلاغه نگاشته شده و نویسندگان و پژوهشگران از بلاغت افسونگرش به وجد آمدهاند و لب به ستایش گشودهاند. جورج جرداق مسیحی مینویسد: من 200بار نهجالبلاغه را خواندهام و در کتاب خود «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی» مینویسد: اگر اسناد تاریخی بر وجود چنین انسانی گواهی نمیدادند اندیشه و درک بشر از باور این انسان ملکوتی عاجز بود و وجود او را در حیات زمینیان انکار میکرد. نهجالبلاغه صیقل کلمات و حروفش، خواه بهدست فرزند ابیطالب انجام گرفته باشد یا بهدست هنرمندی چیرهدست، کتابی است که تا ابد تعبیر عمیق و رسایی از واقعیت مردی خواهد بود که علیابنابیطالب نامیده شده است.
شاعر و نویسنده معروف مسیحی میگوید: کتاب مشهور نهجالبلاغه اثر جاودانهای است که انسان را به شناخت اندیشه بزرگ علیابنابیطالب وادار میسازد و هیچ کتابی جز قرآن بر آن برتری ندارد. مفتی اعظم مصر، شیخ محمدعبد، از پیشتازان نهضتهای اسلامی در سالهای اخیر، در ستایش علی(ع) و سخنان او مینویسد: در میان دانشمندان و سخنشناسان زبان و ادبیات عرب کسی نیست که به عظمت امامعلی(ع) اعتراف نکند، کلام او پس از کلام خدای متعال و پیامدش، شریفترین و برترین سخن و سرشارترین کلام از جهت محتواست و دارای زیباترین شیوه است. ابنابیالحدید شارح معتزلی نهجالبلاغه نیز درباره خطبه 221 مینویسد: از روزی که این خطبه را یافتم تاکنون که 50سال است حدود هزار بار آن را خواندم و هر بار در دلم، ترس، لرزش و پندپذیری تازهای بهوجود آمد و امام خمینی(ره) در وصیتنامه الهی- سیاسی خود مینویسند: ... و افتخار میکنیم که نهجالبلاغه از ماست.