هرچند تغییر نظام آموزشی در ایران بیسابقه نیست اما این تغییرات تفاوتهایی باهم دارند که نظرات مثبت و منفی را بر میانگیزند. احمد حج فروش از کارشناسان باسابقه آموزش و پرورش در مطلبی به مقایسه 2 دوره تغییر در نظام آموزشی ایران پرداخته است که از نظرتان میگذرد.
با اغتنام از فرصت جدیدی که حماسه سیاسی باشکوه مردم در 24خرداد 92پدید آورد که به موجب آن، دولت آقای دکتر روحانی سکان اداره کشور را بهدست گرفت، روش تغییر نظام آموزش و پرورش در 2مقطع زمانی یکی در سال 1370در زمان مسئولیت آقای محمد علی نجفی (وزیر آموزش و پرورش پیشنهادی دولت یازدهم) و دیگری درسال 1390در زمان مسئولیت آقای حمیدرضا حاجیبابایی (وزیر آموزش و پرورش دولت دهم) را با یکدیگر مقایسه میکنیم:
فرهنگیان زحمتکش و بسیاری از مردم کشورمان بهخاطر میآورند که تغییر نظام آموزش متوسطه کشور که از سال 1370کلید خورد، تغییرات اساسی زیر را در آموزش و پرورش در پی داشت:
1-تغییر نظام آموزش متوسطه از سالی - درسی به ترمی - واحدی
2- ایجاد شاخه جدید 3ساله به نام کاردانش
3- ایجاد دوره جدید یکساله پیشدانشگاهی
4- ایجاد دوره جدید پیوسته کاردانی فنی و حرفه ای
5-تغییر برنامههای درسی و محتوای آموزشی و مقررات همه دورههای تحصیلی در نظام آموزش متوسطه.
روش اجرای تغییر نظام آموزشی
در سال 1370
الف - برنامهریزی دقیق وتعیین نقشه راه (مراحل اجرای آزمایشی، پلکانی وتعیین دامنه تغییرات).
ب- اجرای آزمایشی نظام ترمی - واحدی در دوره بزرگسالان.
ج - اجرای نظام جدید متوسطه در 10درصد دبیرستانهای داوطلب کشور (پس از ارزیابی اجرای آزمایشی).
د- اجرای نظام جدید متوسطه در 25درصد دبیرستانهای داوطلب کشور (پس از ارزیابی مرحله قبل).
ه- اجرای نظام جدید متوسطه در100درصد دبیرستانها بنا بردرخواست عمومی(پس ازارزیابی مرحله قبل).
تغییرات این دوره با استفاده از خرد جمعی و نظرات متخصصان دانشگاهی، پژوهشگران، مدیران، کارشناسان و معلمان، تمهیدات همه جانبه، برنامهریزی دقیق و طراحی نقشه راه مناسب، به مرور (نه یکباره و ناگهانی)، با آزمایش در نمونه کوچک (دوره بزرگسالان)، توسعه طرح بهصورت داوطلبانه (نه اجباری و دستوری) با 10درصد آغاز شد و سال بعد به سبب تقاضای زیاد استانها برای تبدیل مدارس نظام قدیم به نظام جدید پوشش طرح در مرحله سوم به 25درصد افزایش یافت،
در مرحله بعد (سال چهارم) درحالیکه قرار بود پوشش طرح به میزان 50درصد افزایش یابد، به موجب موفقیتهای چشمگیر طرح جدید، فشار تقاضای مدارس، مناطق و استانها برای تبدیل مدارس به نظام جدید به حدی بود که شورای تغییر نظام پس از چند جلسه بحث و گفتوگو و بررسی نتایج ارزشیابی هر مرحله و اطمینان از امکان پشتیبانی از طرح موافقت کرد در سال چهارم کل کشور (100درصد جامعه آماری) تحت پوشش نظام جدید قرار گیرد. البته طرح طی مراحل اجرا و پس از آن با مشکلات و نا رساییهایی مواجه بود، اما این مشکلات مانع تقاضای برخورداری از طرح جدید نشد.
بعدها (در زمان مسئولیت آقای مظفر) انتقاداتی برطرح وارد شد ولی بازهم تغییرات چندانی در آموزش متوسطه بهجز تبدیل نظام ترمی- واحدی به سالی- واحدی رخ نداد، ولی هنوز نمیتوان آثار مثبت اجرای نظام جدید متوسطه در سالهای75-1370را از اذهان پاک کرد.
روش اجرای تغییر نظام آموزشی در سال 1390
توجیه اجباری عوامل اجرا (بهرغم اعلام انتقادات و نارضایتی آنان) و اعلام عمومی ناگهانی تغییرنظام آموزشی از 4-3-5به 3-3-6بدون برنامهریزی دقیق و طراحی نقشه راه مناسب، اجرای تغییرنظام در این دوره بدون استفاده از خرد جمعی و نظرات متخصصان دانشگاهی، پژوهشگران، مدیران، کارشناسان و معلمان، بدون تمهیدات لازم، یکباره، ناگهانی و در سطح کل کشور، بدون آزمایش در نمونه کوچک. توسعه طرح بهصورت اجباری و دستوری و برخلاف نظرات نخبگان و فرهنگیان، مدارس و معلمان 2پایه را در هر سال در بر گرفت و به سبب نارسایی که در برنامهریزی آموزشی ودرسی نظام جدید ایجادشد مواجهه با کمبود 60هزار معلم برای تدریس در پایه ششم دبستان و در مقابل مازاد شدن همین تعداد معلم در پایه اول راهنمایی،
کمبود حدود 60هزار کلاس درس در دبستان و در مقابل خالی ماندن همین تعداد کلاس در پایه اول دوره راهنمایی، تصویب شتابزده تنها 2عنصر از 9عنصر برنامه درسی در پایههای اول و دوم وششم، تصویب قبولی اجباری مردودین پایه اول راهنمایی به هر نحو ممکن، چرا که بایستی دانشآموزان پایه ششم دبستان جایگزین دانشآموزان پایه اول راهنمایی میشدند و نباید دانشآموزی در پایه اول راهنمایی از سال قبل باقی میماند.
تهیه شتابزده کتابهای درسی و آموزش ناقص آن کتابها به معلمانی از پایههای گوناگون مدارس (ابتدایی و راهنمایی) آشفتگیهای بسیاری را در مدارس سراسر کشور درپی داشت؛ به این آشفتگیها بایستی «تأمین ناهنجار حدود 60هزار کلاس درس را اضافه کرد؛ که این اقدام سبب دونوبتهشدن تعدادی از مدارس، ایجاد اطاق غیراستاندارد در گوشه حیاط مدرسه و کاهش فضای باز دبستان، احداث اطاق غیراستاندارد در انتهای راهروها، بدون نور و هوای کافی، تبدیل انباری و نماز خانه به کلاس درس نامناسب و ایجاد اطاق غیراستاندارد زیر پلهها و...» شد.
این نابسامانیها و ناهنجاریهای دیگر جز بحران کیفیت در آموزش وپرورش ارمغانی نداشت، زیرا براساس 2گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره سند تحول یکی مبتنی بر تحلیل دادههای کیفی و دومی مبتنی برنظرسنجی از گروهی از معلمان پایه ششم دبستان در 10منطقه تهران و 2شهرستان: در تألیف کتابهای درسی هیچ یک از اصول برنامهریزی درسی (حتی در حد مواردی که در سالیان گذشته اجرا میشد) رعایت نشده است.
علاوه براین، در عمل نیز معلمانی که این کتابها را تدریس کردهاند کمترنشانی از شاخصهای تحول مورد انتظار در سند تحول را (که میبایست به نحو مقتضی در محتوای آموزشی تجلی مییافت) معرفی کردهاند؛ بلکه اشکالات زیادی بر محتوای این کتابها وارد ساختهاند. البته شتابزدگی در آمادهسازی کتابهای درسی و آموزش ضمن خدمت ناقص معلمان، 2مشکلی بود که در روش اجرای نظام جدید در هر دو مقطع زمانی (سالهای 70و90) وجود داشت؛ با این تفاوت که، اجرای تغییر نظام آموزشی نخست (سال 70) در سال دوم و بعد از آن سال مشکلات مذکور رفع شد ولی در تغییر نظام آموزشی دوم (سال 90) که هر سال 2پایه تغییر میکند،
مشکلات هرسال حادتر شده است که بایستی مدیریت جدید درباره آن چارهاندیشی کند. با توجه به آنچه مطرح شد به وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم پیشنهاد میشود نسبت به ایجاد مرکزی بهنام مرکز کنترل کیفیت و استانداردها اقدام کند. این مرکز میتواند سنجش مستمر شاخصهای کیفی در ابعاد گوناگون آموزش و پرورش (اعم از عوامل و دادههای ورودی، فرایندها و عوامل و دادههای خروجی) را بهعهده گیرد و بازخورد آن را برای اصلاح به بخشهای گوناگون آموزش و پرورش ارائه دهد. البته وظایف این مرکز با سازمان سنجش آموزش عمومی در برنامه وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دولت یازدهم (که برسنجش محصول نظام آموزشی تأکید دارد) متفاوت است.