پیشفرضهای تحقق چنین ادعایی عبارت است از توقف کامل فعالیتهای انسانی، توقف روند اصطکاک مابین مؤلفههای متعامل در کلیه زیستبومها و بهطورکلی توقف روند حیات در کره زمین.
همه این پیشفرضها حدود چهار تا پنج میلیارد سال دیگر به اموری مسلم تبدیل خواهند شد، زیرا در آن زمان خورشید به یک ابرنواختر تبدیل شده و کره زمین با مچاله شدن در خویش به بخشی از تاریکی مطلق کیهان خواهد پیوست.
اما در حال حاضر آن گفته هیچ محمل منطقی برای وقوع ندارد. جنگلهای شمال گسترهای 10 میلیون هکتاری را دربرمیگیرند که پنج میلیون انسان به طور دائم (ساکنان سه استان شمالی) و 10 میلیون نفر نیز بهطور متناوب (مسافران سالانه شمال) با این گستره درگیر هستند.
هنوز صدها هزارنفر از هممیهنان ما برای تأمین حداقل نیازهای خود از قبیل سوخت، ساخت مسکن، تعلیف دام و... محتاج بهرهبرداری بدون ضابطه از جنگلها هستند.
در حال حاضر شمار جنگلبانان و پاسگاههای جنگلبانی در شمال کمتر از یکسوم استاندارد جهانی است و برآوردها نشان میدهد روند برداشت بیرویه و قاچاق چوب نیز در این جنگلها همچنان سیری فزاینده دارد.
اگر نه آمارهای مشکوک دولتی و بلکه عکسهای هوایی مورد تأیید فائو را نیز بخواهیم بهعنوان سند بپذیریم مساحت جنگلها در دهههای اخیر نه کمتر از 12 درصد و بلکه به کمتر از یکسوم مساحت قبلی کاهش یافته است.
مضاف بر آن، این نکته نیز درخور اعتناست که از نظر جمیع قواعد اکولوژیک هرگز نمیتوان مدعی به صفر رسیدن تخریب در زیستبومی چند میلیون هکتاری شد، این ادعا را حتی مدیر یک پارک داخل شهری جایی مثل ژنو هم نمیکند، مطمئن باشید، او هرگز چنین ادعایی نمیکند.
بهراستی یک مدیر به چند میلیارد سال فرصت احتیاج دارد؟ نهفقط برای تحقق ادعایش، همچنین برای اینکه حداقلی از مفهوم واژههای حوزه فعالیتش را بداند؟