دورهای که هر ساله زنده میشود و ما کمتر شاهد آثاری داستانی و مستند درباره آن هستیم و مسلم است که نمایش رشادتهای رزمندگان طی 45 روز نیاز به عزم ملی دارد.
به این بهانه با کسانی که فعالیتهای هنری فراوانی در ژانر جنگ و دفاع مقدس داشتند صحبت کردیم و جالب است که همه معتقدند اگر تمام آرشیوهای مستند جنگ جمعآوری شود و بودجه کافی و نیروهای زبده و حرفهای در کنار هم جمع شوند، میتوانند اثری قابل تأمل درباره جنگ و 8 سال دفاع مقدس بسازند. حتی بودجهای فراتر از فیلم دوئل، به امید آن روز.
«جواد شمقدری» فعالیت هنریاش را از اوایل دهه 60 با ساخت فیلمهای مستند تلویزیونی با موضوع دفاع مقدس شروع کرده که میتوان، به فیلمهای «ساحل نخلهای سرخ»، «کربلای 5» و ... اشاره کرد! و در رابطه با جنگ و شروع فعالیتهای هنریاش در این زمینه میگوید:
«با آغاز جنگ تحمیلی بخشی از نیروهای مردمی وارد عرصه شدند که براساس تکلیف میآمدند، از جمله فیلمسازان حوزه هنری و بخصوص سینما بستری برای فیلمسازان مورد علاقه آن زمان شد که در این زمینه فعالیت میکردند و من هم قبل از این آموزش سینما را آغاز کرده بودم.»
شمقدری درباره عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر میگوید:«سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر عزیز از نقاط درخشان تاریخ ملت ایران است، من یک هفته قبل از سقوط خرمشهر آنجا بودم و مثل هر ایرانی که مملکت و انقلاب خودش را دوست دارد، منتظرم بودم به خرمشهر برسیم.
من از سال 60 وارد حوزه جنگ شدم و با فیلمهایی مربوط به مقاطع عملیات فتحالمبین یا مناطق اشغالی ما در غرب دزفول و اندیمشک مثل «صدای پای نور» به مناطق مختلف جنگی میرفتیم.
کم کم زمزمه عملیات دیگری در غرب کارون را میشنیدیم نهایتاً عملیات بیتالمقدس شروع شد و من مشغول تدوین فیلم «صدای پای نور» بودم. وقتی برای گرفتن صحنههایی از مجروحین جنگ راهی اهواز شدم در میانه راه خلبان هواپیما اعلام کرد که خرمشهر آزاد شده و آن فضای کوچک هواپیما برای ما تبدیل به یک دنیا وسعت شده بود.»
او درباره شرایط تصویربرداری آن زمان میگوید: «آن زمان ما دوربین 16 میلیمتری داشتیم و با ده حلقه فیلم که نهایتاً 100 دقیقه میشد، فیلمبرداری میکردیم، محدودیت فیلمبرداری زیاد بود و کسانی که تمایل به این کار داشتند تجربه فیلمسازی در حیطه مستند را نداشتند، روایت فتح نیز از سال 64 به بعد به شکل منسجمتری درآمد.
یادم هست آن زمان گروهی به نام 40 شاهد طراحی شد که خود رزمندهها با دوربینهای سوپر 8 فیلمبرداری میکردند. یکی از این مستندات «پل پیروزی» بود که به عملیات بیتالمقدس و فتح خرمشهر میپرداخت.»
شمقدری در ادامه با اشاره به این که خود از سال 72 تا 74 به همت یک تیم 10 نفره عملیات بیتالمقدس را بررسی کردند و فیلمنامهای قطور برای آن شکل دادند ولی هنوز نتوانستهاند آن را به مرحله اجرا درآورند گفت: «متأسفانه اگر فیلمی داستانی یا مستند در خصوص آزادسازی خرمشهر نمیبینیم به این خاطر است که آرشیو فیلمهای مستند جنگ، آرشیو دقیق و کاملی نیست و خیلیها از مستندهای جنگ بیخبر هستند.»
کلید پایداری و مقاومت
اما«علیرضا سجادپور» که بیشترین آثار مستند مربوط به دوران جنگ را در کارنامه هنری خود دارد، به همراه جواد شمقدری به عنوان فیلمبردار، نویسنده و تهیهکننده و دستیار حضور داشته، آثاری چون «صدای پای نور»، «کربلای 2»،« طوفان بسیج»، «مرصاد»، «کربلای 5»، «پیشتازان فتح» و... از جمله فیلمهایی است که او در آن حضور داشته است.
سجادپور درباره واقعه سوم خرداد میگوید: «این حماسه نه فقط در تاریخ معاصر ما، بلکه در تاریخ معاصر جنگهای جهان هم یک سمبل و نماد است. اما سمبل مهمی از مقاومت و پیروزی ملتی است که به تنهایی در مقابل دشمن ایستادند، ما در طول 8 سال جنگ صحنه و اتفاقات زیادی داشتیم اما خرمشهر چیز دیگری بود و همانطور که سقوط خرمشهر نمادی از موفقیت اولیه صدام بود، آزاد شدن آن نیز نمادی از شکست صدام بود. خرمشهر در آثار هنری مربوط به جنگ در شعر، نقاشی داستان و موسیقی و تئاتر و سینما یک سمبل است.
اگر کسی تمام جنگ را به شکل فشرده خلاصه کند نمیتواند، اما قصه خرمشهر فشرده 8 سال جنگ است، به همین دلیل باید بیشتر هنرمندان به این امر توجه کنند.»
سجادپور ادامه داد: «اگر از جنگ جهانی دوم و مقاومت در برابر آلمان هنوز فیلم ساخته میشود و یا مقاومت لندن کلیدهای مقاومت محسوب میشوند، اما خرمشهر در تمامی جنگهای معاصر جهان کلیدپایداری و مقاومت است. سوم خرداد همیشه یک روز افتخارآفرین باقی میماند و من با افتخار سوم خرداد را برای بچههایم تعریف میکنم.»
او قبل از آزادسازی خرمشهر تا نیمههای خرداد در این شهر به سر میبرده ومشغول ضبط تصاویری با دوربین 16 میلیمتری بوده که حاصلش را در «کربلای 5» میبینیم. سجادپور درباره سینمای دفاع مقدس میگوید:«این سینما گل سرسبد هنر و فرهنگ کشور ماست و نماد فرهنگی و هنری ایران امروز است مثلاً فیلمهای اوزو و کوبایاشی را اگر سمبل سینمای ملی ژاپن بدانیم یا نئورآلیزم را سمبل ایتالیای معاصر میدانیم، بیشک سینمای دفاع مقدس سمبل بینظیر هنر ایران معاصر است.
چون از نظر حوادث، قصه، کاراکترها و شخصیتها بینظیر است و بعضی از جنگهای معاصر مثل بوسنی، مقاومت لبنان و فلسطین از این مفهوم الگوبرداری کردند. این ژانر یک ژانر مادر است که در دل دفاع مقدس موضوعات خانوادگی، علمی، پزشکی، سیاسی و امنیتی و کمدی و کودک وجود دارد. یعنی یک سینمای کامل است.»
او در پایان به فیلمهای حاضر در جشنواره سال گذشته اشاره کرد و گفت:« این سینما فراز و فرود زیادی داشته در سالهای 76 تا 81 تقریباً این سینما نابود شد، از سال 81 تکان مجددی خورد و به حیات دوباره برگشت. امسال سال متوسطی بود از نظر کمی، فیلم کم داشتیم اما از نظر کیفی هیچ کدام موقعیت قوی نداشتند و ممتاز نبودند در حالی که انتظار ما از این سینما این آثار نیست.»
طرح ملی برای نمایش عظمت سوم خرداد
«عزیزالله حمیدنژاد» نیز سازنده آثاری چون «زندگی در ارتفاعات» است که به حواشی جنگ پرداخته است. سازنده فیلم« اشک سرما» تلویزیون را در مقوله نمایش آثار مستند مربوط به آزادسازی خرمشهر مؤثر میداند و میگوید: «تلویزیون میتواند در این قضیه برای روشن شدن افکار عمومی موثر باشد ولی تاکنون به شکل جدی کار خاصی صورت نگرفته است و اگر صورت گرفته در بخش خبری بوده و فیلمهای داستانی نیز با هزینه اندک و دم دستی ساخته شدند، در صورتی که مقدمه آزادسازی خرمشهر در ابعاد نظامی و فرهنگی و اجرای آن در یک فیلم نیاز به نیروهای زبده و مجموعه قوی و سرمایه فراوان دارد،در صورتی که این عظمت مهجور باقی مانده است.»
حمیدنژاد با اشاره به مستند روایت فتح میگوید: «این مستند نیز به شکل خبری در زمان جنگ شروع به کار کرد، اما آرشیو خبری صدا و سیما منابع خوبی دارد و من خوشبختانه همه آن منابع را دیدم و حاصل آن کلیپ 15 دقیقهای «در فراق دوست» است.» او در پایان گفتههایش افزود: «وقتی تمام راشها را دیدم به عظمت مسئله پی بردم و به نظرم یک طرح ملی نیاز است که ابعاد مختلف و وسیع آزادسازی خرمشهر را نشان دهد.»
دوری از نگاههای تکراری
«محمد درمنش» نیز به عنوان فیلمبردار همراه جوادشمقدری و علیرضا سجادپور به ساخت مستندهای زیادی درباره آزادسازی خرمشهر پرداختند. او از این نوع آثار به فیلم «انسان و اسلحه» ساخته مجتبی راعی اشاره دارد و نگاهش به این نوع سینما کمی انتقادی است و با اشاره به ارتباط انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میگوید: «اتفاقی که الان رخ داده این است که ما آن قدر سینمای جنگ و مباحث مربوط به انقلاب و دفاع مقدس را به حد اشباع رساندیم که تبدیل به سوژه و مضامین و نگاههای تکراری شدند.
درست مثل انسانهای سالخوردهای که نسبت به محلههای قدیمی نوستالژی دارند، نگاه مدیریت فرهنگی هم نسبت به مسائل جنگ و انقلاب تکراری است. این حوادث لازم و ملزوم هم هستند.
اما به خاطر نگاه منجمد برخی مدیران فرهنگی بیشتر فیلمسازان و سینماگران از این سینما خداحافظی میکنند. چرا که اگر بخواهند براساس نیاز امروز جامعه فیلم بسازند از منظر مدیران هنری قابل تأمل نیست» کارگردان فیلم سینمایی «هیام» میگوید: «دو سال پیش از طرف گروه بسیج صدا و سیما سریالی با بودجه 300-400 میلیونی به من پیشنهاد شد و تهیهکنندگانی چون سعید سعدی و همایونفر با من فعالیت داشتند.
این سریال (ملک دل) بعد از گذشت 2 سال هنوز سرنوشت پخش مشخصی ندارد. استنباط من این است که چون این سریال نگاه جدیدی به جریان انقلاب و پیروزی ما دارد در محرومیت به سر میبرد.»
گردآوری مستندهای جنگ
جمال شورجه، که سازنده آثاری چون «باشگاه سری»، «دایره سرخ» و «حماسه مجنون» و «لبه تیغ» است و اخیراً سریال «وعده دیدار» از او به نمایش درآمد، میگوید: «الحمدلله در سال گذشته سینمای دفاع مقدس با مضامین 8 ساله جنگ رونق زیادی داشت و این امیدوارکننده بود که از انواع و اقسام موضوعات در جشنواره فیلم وجود داشت.
اما فعالیتهای انجمن سینمای دفاع مقدس و معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز حفظ آثار دفاع مقدس و ... در این نوع سینما بسیار مؤثر است و باید به مناسبت این روز تدارک زیادی دیده شود.» او افزود: «علاوه بر آرشیو سازمان، میتوان از مستندات موجود در آرشیوهای مختلف مثل ارتش هم استفاده کرد تا در اختیار مستندسازان مشتاق قرار بگیرد.»
فیلمهای جدید، نگاه جدید
اما در زمینه مستند نیز مستندسازان زیادی در طول جنگ، فیلمهای متفاوتی ساختند مثل محمد تهامینژاد که از سالهای 59 فیلمهایی در ارتباط با جنگ ساخته و در دی ماه 59 در بوشهر درباره آوارگان جنگی فیلمهای زیادی ساخته است. ن
مونه آن فیلم «از هامون تا هورالعظیم» است که درباره جبهه هورالعظیم است و از آزادی اسرای ایرانی از داخل خاک عراق شروع میشود و تا یکی از روستاهای کرمانشاه ادامه پیدا میکند. تهامینژاد فیلمهای مربوط به جنگ را به دو دسته مستند و داستانی تقسیم میکند و میگوید: «فیلمهای مستندی داریم که در روزهای جنگ ساخته شدند ومستقیم در ارتباط با جنگ هستند، فیلمهای دیگر نیز بعد از جنگ ساخته شدند و درباره تبعات جنگ هستند.
ولی فیلمهای دیگر فیلمهای داستانی جنگ هستند که در روزهای جنگ و بعد از جنگ ساخته شدند، این فیلمها معمولاً با تبلیغات درباره جنگ همراه هستند یا مشوق رفتن به جبههها هستند. ولی فیلمهای داستانی بعد از جنگ از نظر مضامین جنگی متفاوت هستند و در این مجموعه ارزشگذاری دشوار است.»
تهامینژاد اشاره میکند: «بیشتر آثار پخش شده از تلویزیون در ارتباط با دفاع مقدس و آزادسازی خرمشهر جنبه خبری- گزارشی دارند. در صورتی که اگر پوشش بهتری از طریق مجموعه راشهای به جا مانده از جنگ داده شود، اصل واقعه نیز نگهداری میشود.» او میگوید: «فیلمهایی که از تلویزیون پخش میشود، بخشهایی بودند که قابل پخش در ایران بودند ولی تعداد زیادی از فیلمها فقط برای نگهداری فیلمبرداری میشوند و بخش دیگر برای قسمتهای بینالمللی ساخته میشود که درباره خسارتهای جنگی است تا در آینده بتوانیم از حقوق خودمان در مجامع بینالمللی دفاع کنیم.»
تهامینژاد در پایان گفتههایش از آثاری نام میبرد که با استفاده از راشهای مستند باقیمانده از جنگ، آثار ارزشمندی به حساب میآیند مثل آثار مرحوم اصغرزاده که حاصلش فیلم «شناسایی» بودیا «مرحوم بهادری» که یکی از رزمندههایی بود که اولین صحنههای جنگ درخرمشهر را به ثبت رساند و ... . به نظر تهامینژاد به این شکل میتوان با هر نوع نگاهی از راشهای قدیمی، فیلمهای جدیدتر با نگاه جدیدتری ساخت.
بهترین دوره مستند جنگ
پیروز کلانتری از مستندسازان شناخته شده عرصه مستند است که سینمای جنگ را دنبال کرده. او تبعات جنگ را در دو سال گذشته در سمیناری که انجمن مستندسازان ایران برگزار کرده بود دنبال کرده و به عنوان دبیر بخش انقلاب ومستند فیلمهای زیادی را دیده است، او میگوید: «اگر یک دوره مستند خوب داشته باشیم، دهه 40 قبل از انقلاب است و سینمای امروزه که از 10 سال گذشته تا الان شاهد آن هستیم.»
کلانتری نیز مانند درمنش معتقد است آنچه امروزه در فضای سینمای مستند مطرح میشود فقط روایت فتح است و در همین شکل هم عمدتاً کلیگویی صورت میگیرد و وجوه تحلیلشناسانه و مستندگونه آنها به فراموشی سپرده میشود، به همین خاطر است که این ژانر مظلوم واقع میشود. کلانتری در ادامه صحبتهایش فیلمهای مستند مربوط به جنگ را نیز به چند دسته تقسیم میکند و میگوید: «یک سینمای مستند است که دربرگیرنده روایت فتح است.
دیگر فیلمهای جنگی حماسهای است که شمقدری و شورجه در این زمینه کار کردند، یکی فیلمهای مربوط به حواشی جنگ است که عزیزالله حمیدنژاد در این رابطه زندگی در ارتفاعات را ساخته و دیگری فیلمهای گزارش گونه است مثل «پل پیروزی» که آقای مدنی آن را ساخته و دیگری سینمایی است که به عوارض جنگ و آوارگان میپردازد و فیلمسازانی چون عسگرینسب به آن پرداختند.
ولی به نظر من سینمایی که زندگی معمولی جامعه را دنبال کند را هیچوقت نداشتیم، بخصوص از دوران جنگ، در تلویزیون جز گزارشهای تلویزیونی در این زمینه فیلمی نداشتیم در حالی که میتوان با آرشیوهای به جا مانده جریان انقلاب و جنگ کارهای تازهای ارائه داد.
کلانتری در پایان گفتههایش از مصطفی دالایی فیلمبرداری که همیشه در کنار شهید آوینی بوده نام میبرد. دالایی نیز درباره شکلگیری روایت فتح گفت: «روایت فتح نام مجموعه فیلمهایی بود در گروه جهاد، این برنامه بعداً جدا شد و اسم برنامهای خاص را با همین عنوان به خود گرفت.
من از سال 59 تا انتهای جنگ در جبهه حضور داشتم، وقتی جنگ تمام شد شهید آوینی با علاقهای که به نویسندگی داشت، سعی داشت تمام صحنههای ثبت شده در ذهنش را به شکل تئوریزه روی کاغذ بیاورد، آن زمان او سردبیر مجله سوره بود، وی در زمان جنگ روایت فتح را شروع کرد و بعد از جنگ «روایت فتح دو» را ساخت و مستندهایی چون «شهری در آسمان» و پنج- شش برنامه راجع به خرمشهر و مقاومت 45 روزه رزمندگان تهیه کرد.
به دنبال این مجموعهها بود که به سمت فکه رفتیم و در رمل فکه در بیست فروردین ایشان روی مین رفتند و شهید شدند. خاطرهای که از ایشان به یاد دارم این است که ایشان در حالی که در طول مقاومت 45 روزه در خرمشهر بودند اما بعد از گذشت 10-12 سال بعد که به خرمشهر رفتیم، اسم تعداد زیادی از رزمندهها را میآورند که اهالی آنجا تعجب میکردند او چگونه این تعداد رزمنده را با مشخصاتش به یاد دارد.» دالایی در پایان امیدوار است سینمای ما بتواند تمام این صحنهها را به ثبت برساند.