چندی قبل مردی همراه دختربچه 7سالهاش نزد پلیس رفت و از سرقت طلاهای او خبر داد. وی به مأموران گفت: ساعتی قبل دخترم در نزدیکی خانهمان مشغول بازی با بچههای همسایه بود که با چشمان گریان به خانه برگشت. وقتی از او علت گریهاش را پرسیدم با ترس و وحشت به من گفت که لحظاتی قبل مرد موتورسواری به سمت وی رفته و به بهانه خرید خوراکی او را به کوچهای خلوت کشانده است. او سپس گردنبند طلای دخترم را از گردنش کشیده و با تهدید گوشوارههایش را هم به سرقت برده است.
در ادامه دختر بچه 7ساله که با یادآوری لحظه سرقت دست و پایش شروع به لرزیدن کردهبود با گریه گفت: مرد موتورسوار بعد از کشیدن گردنبندم، میخواست گوشوارههایم را از گوشم درآورد که من اجازه ندادم. او سرم فریاد کشید و گفت که اگر گوشوارههایم را ندهم، گوشم را میبرد. آنقدر ترسیده بودم که گوشوارههایم را درآوردم و به او دادم. او هم سوار موتورش شد و پا به فرار گذاشت.
بعد از این شکایت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت با دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران، رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. درحالیکه تجسسها در این زمینه ادامه داشت، مأموران با چند شکایت مشابه دیگر روبهرو شدند که نشان میداد سارق تکرو بهصورت سریالی دست به سرقتهای طلایی از دختربچهها میزند.
دستگیری دزد خشن
درحالیکه ردیابیهای پلیسی در این زمینه ادامه داشت، یکی از شاهدان صحنه سرقت نزد پلیس رفت و اعلام کرد که هنگام فرار سارق موتورسوار، شماره پلاک موتور وی را یادداشت کرده است. اما این شاخه از تحقیقات پلیس نیز برای دستگیری متهم پرونده به نتیجهای نرسید؛ چرا که بعد از استعلام شماره پلاک، مشخص شد که موتور مسروقه است و سارق آن را مدتی قبل در یکی از خیابانها بهسرقت برده است.
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با کمک مالباختههای کوچک به ترسیم چهره متهم پرداختند و در بررسی آلبوم عکس مجرمان سابقهدار مشخص شد که وی سابقهدار است و پیش از این به اتهام سرقت دستگیر و راهی زندان شده است. اقدامات اطلاعاتی در این زمینه ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان موفق به دستگیری وی شدند. بعد از دستگیری سارق تکرو، تحقیقات از وی آغاز شد. او در بازجوییهای اولیه خود را بیگناه دانست اما زمانی که همه دختربچهها او را شناسایی کردند، لب به اعتراف گشود و به سرقت از 22دختربچه اعتراف کرد. این مرد در بازجوییها گفت:
چندی قبل یکی از بستگانم دچار بیماری عجیبی شد که برای درمان او به پول زیادی احتیاج داشتم. از طرفی چون سابقهدار بودم نتوانستم کار مناسبی گیر بیاورم. برای همین فکر سرقت به سرم زد. وی افزود: شیوهام این بود که در خیابانها پرسه میزدم و بعد از شناسایی طعمهام به سمت وی میرفتم و به بهانههای مختلف ازجمله خرید خوراکی، نشان دادن حیوانات عجیب و... او را به کوچهای خلوت میکشاندم و دست به سرقت طلاهایش میزدم.
وی افزود: بعد از سرقت هم طلاها را به یکی از دوستانم میفروختم.به گزارش همشهری، مرد سارق بعد از اعتراف به 22فقره سرقت و شناسایی مالباختهها با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این زمینه برای دستگیری مالخران پرونده همچنان ادامه دارد.