آرزو ابویی، نسترن کیمیاوی، شهرزاد بهشتیان، فرزان فرنیا، مستانه حکیمی بنیانگذاران گروه «آدمک» (آموزش در موسیقی کودک) هستند؛ جمعی از فارغ التحصیلان دانشکدهی « کارل اُرف» (دانشگاه «موتسارت» اتریش) که پس از بازگشت به کشور با تاسیس این گروه، در سالهای اخیر فعالیتهای مختلف و پیگیری در حوزهی آموزش موسیقی به کودکان و مربیان داشتهاند. آخرین فعالیت گروه «آدمک » برگزاری دومین کارگاه تابستانی تربیت مربی موسیقی کودک با نگرش«اُرف-شولوِرک» بود که با استقبال گستردهی شرکت کنندگان از ۲۵ شهر ایران ،ماه گذشته برگزار شد. به بهانهی روز جهانی کودک با این گروه دربارهی فعالیتها و دغدغههایشان به گفت وگو نشستیم.
- از چه زمانی به صرافت کار روی موسیقی کودک افتادید؟ چند سال است که کار می کنید؟
مستانه حکیمی: اعضای گروه ما بیشتر از ۱۰ سال است که در مراکز آموزشی مختلف در زمینهی آموزش موسیقی به کودک به شکل جداگانه فعالیت میکنند، اما ایدهی اولیهی تشکیل یک گروه تخصصی در زمینهی آموزش موسیقی به کودکان تقریبا ۲ سال پیش و بعد از اتمام تحصیل اعضای گروه در موسسهی کارل اُرف اتریش در زمینهی آموزش موسیقی به کودک و بازگشتمان به ایران شکل گرفت.
- از فعالیت هاى گروه تا کنون بگویید؟
نسترن کیمیاوى: یکى ازمهمترین فعالیتهاى گروه تاکنون، برگزارى دو کارگاه تابستانى تربیت مربى موسیقى کودک با نگرش اُرف-شولورک است. این کارگاهها شامل سرفصلهایى چون بازىهاى آوازى، بازىهاى حرکتى، استفاده از ریتم و کلام، کاربرد ادبیات کودکان، هنرهاى تجسمى و نمایشى در کلاس موسیقى و همچنین مباحثى چون فلسفه و تاریخ نگرش اُرف-شولوِرک، خلاقیت در آموزش، سمینارهاى روانشناسى کودک و ... بود. در این دو کارگاه تابستانى که در خانه هنر خِرَد تهران برگزار شد، بیش از ١٤٠ شرکتکننده از ٢٥ شهر ایران شرکت کردند. از دیگر فعالیتهاى گروه تاکنون، مى توان به ترجمه و تالیف مقالات مرتبط با موسیقى کودک و آموزش اشاره کرد که از طریق وبسایت گروه آدمک در اختیارعلاقهمندان قرار گرفته است.
- همچنانکه در جریانید برخی از موزیسینها معتقدند که سیستم کارل اُرف با فضای فرهنگی کودکان ما همخوانی ندارد و ما باید به دنبال موسیقی خاص خودمان باشیم که فرهنگ خودمان را هم رواج و رونق دهد. نظر شما چیست؟
آرزو ابویی: اگر بخواهم به این سوال با صراحت پاسخ دهم باید بگویم آنچه که به عنوان آموزش موسیقی کودک تحت عنوان «اُرف» در کشور ما رواج دارد، دقیقا نگرش اُرف-شولوِرک نیست و یا تنها (و شاید) در مواردی نزدیک به آن است. مثلا در بعضی موارد که بر آموزش به شیوهی «ارف» تاکید دارند از تمرینات و قطعاتی که در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی توسط کارل اُرف و گُونیلد کیتمَن تهیه شده است، استفاده می کنند. در برخی موارد دیگر که اتفاقا آنها هم تاکید بر آموزش به شیوهی «ارف» دارند حتی از همین قطعات هم استفاده نمی کنند؛ در این فضا، البته! موزیسین ها حق دارند فکر کنند که این «ارف» با فرهنگ و فضای فرهنگی کودکان ما هماهنگ نیست. پس روشن است که شناخت درستی از نگرش «ارف-شولورک» وجود ندارد چراکه اُرف-شولوِرک «نگرشی» است که در آموزش موسیقی کودک در هر کشور به استفاده از «ابزارهای فرهنگی همان کشور» تاکید دارد. بنابراین دست معلم موسیقی باز است که در این نگرش با روشهای خلاقانه از قابیلتها وامکانات فرهنگی قومی-ملیتی خود در آموزش موسیقی به کودک استفاده کند: مثل بازیها، متلها، شعرها، قصهها و حرکت-بازیهای ایرانی که برای کودکان فارسی زبان جذاب و آشنا هستند.
فرزان فرنیا: من هم در مورد این سوال باید بگویم که این مسئله از دیرباز در میان برخی از اساتید و مربیان موسیقی وجود داشته که اصولا رهیافت اُرف با موسیقی و فرهنگ ما همخوانی ندارد، که باید آن را ناشی از عدم شناخت درست این رهیافت توسط اساتید از یک سو و عدم آشنایی مربیان موسیقی کودک در ایران با رهیافت اُرف از سوی دیگر دانست. اتفاقا من دلیل گسترش رهیافت اُرف- شولوِرک در پنج قارهی جهان را انعطافپذیری فرهنگی آن و الگو سازی فرهنگهای قومی برای ارائهی طرح درسهایی منطبق با شرایط فرهنگی- اجتماعی کشورهای مختلف میدانم. رهیافت اُرف- شولوِرک را باید فلسفهای برای آموزش دانست. کارل اُرف اعتقاد داشت که این رهیافت در هر کشوری قابل استفاده است. با این وجود ساختمایههای آن به شکل تنگاتنگی با داستانها، شعرها، بازیها و آوازهای کودکانهی هر فرهنگ مرتبط است. در واقع برنامهی آموزشیِ شولوِرک میبایست بر اساس فرهنگِ قومیِ کودکان آن سرزمین بنا گردد و این موضوع یکی از محورهای اصلی آموزش گروه «آدمک» در کارگاههاییست که با مربیان موسیقی در ایران برگزار مینماید.
- آیا این سسیتم برای کشورهای اروپایی و برای موسیقی کلاسیک غرب مناسب تر نیست؟
آرزو ابویی: اگرچه خاستگاه اُرف-شولوِرک کشورهای آلمانی زبان بوده ولی این نگرش نگاه مستقیم به زبان آلمانی و موسیقی کلاسیک نداشته بلکه توصیه به استفاده از فرهنگ هرملت دارد. حال با توجه به این که ما اینجا در آموزش موسیقی کودک روش آزموده شدهای نداریم به طور طبیعی استفاده از تجربیات آزموده شده و موفقی که منافاتی با فرهنگ ملی ما نیز ندارد راه خطایی نیست. البته باید متذکر بشوم که نگرش اُرف یک «سیستم» یا یک «متد آموزشی» با مراحل مختلف نیست.
در واقع اُرف-شولوِرک «ایده و نگرشی» ست که نگاهی باز و فراگیر به آموزش دارد و البته بر خلاف تصور برخی دست اندرکاران نقش معلم و فرهنگ بومی در این نگرش بسیار موثر و کلیدی است. درحال حاضر در بسیاری از کشورها از جمله ترکیه، تایلند، اسپانیا، آمریکا، نیوزلند، استرالیا، سنگاپور و...بر اساس همین نگرش و بر مبنای فرهنگ و زبان بومی خودشان آموزش موسیقی به کودکان پیگیری می شود.
- از زمانی که موسیقی کودک درایران پا گرفت افراد و جریاناتی به آن پرداختند که از خانم قره چه داغی تا دیگرانی چون سودابه سالم، ناصر نظر، ،مسعود نظرٰ حسین علیزاده و کامبیز روشن روان و یا مهدی آذر سینا و اخیرا فریبرز رستمی را می توان نام برد؟ خود شما پرداخت خودتان به موسیقی کودک را بیشتر به کدام یک از این دسته افراد نزدیک میدانید؟
شهرزاد بهشتیان: ترجیح میدهم به جای پاسخ دادن به این سوال، به یک مسئلهی مهم و مرتبط با آن اشاره کنم.
همهی این افرادی که نام بردید و خیلی افراد دیگری که نام آنها عنوان نشد در زمینهی پرداختن به موسیقی کودک و گسترش آموزش موسیقی به کودکان گامهایی بزرگ و کوچک برداشتند. وقتی میگوییم «موسیقی کودک»، یعنی فراتر از مبحث «آموزش موسیقی به کودک» حرف میزنیم. تولید موسیقی برای کودک، انتشار کتابها و آثار متناسب و خیلی کارهای دیگر در این مبحث جای میگیرند. اما در بحث «آموزش موسیقی به کودکان»؛ببینید! اگر نگوییم همه، دستکم میتوانیم بگوییم اکثر افراد درگیر با این مقوله، تحت نام اُرف فعالیت کرده و میکنند. «اُرف - شولوِرک» یک نگرش و نگاه باز و پذیراست. یک مِتُد یا روش خُشک و مقید نیست که همیشه و همهجا به صورت یکسان مورد استفاده قرار بگیرد. این «نگاه» یا «نگرش» باز و پذیرا، میتواند برداشتهای مختلفی را در بربگیرد. در واقع نگاهِ آموزشدهنده در این راه با نگاه کلی درمیآمیزد و این مقصود مطلوب کارل اُرف در این نگرش بوده و توجه او به عنصر خلاقیت و همگونی با فرهنگها را نشان میدهد. اما همین ویژگی میتواند خطرناک باشد؛ قرار دادن هرگونه فعالیت آموزشی در زمینهی موسیقی کودک - که متاسفانه گاه حتا تنها به استفاده از سازهای اُرف و «کلاس بلزِ خصوصی»! محدود میشود- زیر عنوان «اُرف - شولوِرک» پدیدهای است که بسیار شاهد آن بوده و هستیم! هرچند این نگرش باز و پذیراست اما چارچوب و پایههای بسیار مهم خود را دارد که کمتر به آنها پرداخته میشود. به طور مثال به اشتباه به بحث آموزش مباحث تئوری پرداخته میشود تا به تلاش برای درک موسیقی؛ بیشتر به افزایش مهارتهای نوازندگی پرداخته میشود تا به افزایش مهارت بداههنوازی و بیشتر به اجرای قطعات تکراری و رسیده از غرب پرداخته میشود تا به تلاش برای آشنا کردن هنرجویان با موسیقی بومی.
- آیا موسیقی بومی یا ردیف ما این قابلیت را دارد که یک موسیقی کودک خاص ایرانیان را بتوانیم از آن استخراج کنیم؟
نسترن کیمیاوی: چرا که نه! در واقع ما بسیار خوشبخت هستیم که موسیقى دستگاهی، مقامی و محلىِ بسیار گستردهاى داریم و اگر مربیان با موسیقى ایرانى آشنایى داشته باشند،میتوانند به راحتى از این عناصرهم در کلاس موسیقى و هم در آهنگسازی برای کودکان استفاده کنند. به طور مثال میتوان از گوشههایی مانند زنگوله، چهارپاره، زنگ شتر، کرشمه و همینطور موتیفهای سادهی ردیف دستگاه موسیقی ایرانی و ملودیهای سادهی موسیقی محلی ایرانی استفاده کرد.
- جایگاه موسیقی کودک در برنامه های کودکِ تلویزیون چیست و چه نکات مثبت و منفی را می توانید در آن بیابید؟
مستانه حکیمی: جایگاه موسیقی کودک در صدا وسیما نسبت به سالهای گذشته ( دهه ۶۰ و۷۰) بسیار کمرنگ شده است. ما از کودکی خود به یاد داریم که در برنامهی کودک و نوجوان تلویزیون همیشه یک بخش جداگانه تحت عنوان سرود و ترانههای کودکانه وجود داشت که همراه با تصویر کودکان خواننده از تلویزیون پخش میشد و این ملودیها هنوزهم با گذشت این همه سال در خاطره و حافظهی کوکان دهه ۶۰ باقی مانده است اما در حالا حاضر متاسفاته هیچ بخش جداگانهای در صدا و سیما به موسیقی کودک اختصاص داده نشده است ( به خصوص با اجرای خود بچه ها) و موسیقی محدود و منحصر است به تیتراژ برنامه های تلویزیونی و یا تیزرهای تبلیغاتی است. امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا رسانهها نقش بسیار پررنگ و موثری در ترویج فرهنگ ملی کشورشان ایفا می کنند ما امیدواریم که صدا و سیما با به کارگیری نیروهای متخصص و تحصیل کرده در این رشته، راه را برای اعتلای فرهنگ و هنر ایرانی و آموزش غیر مستقیم کودکان ایران بازتر کند .
- چرا در نظام آموزشی ما موسیقی کودکان به درستی جا نیفتاده است و به خصوص در بخش آموزش و پرورش عملا این موسیقی حذف شده است. این حذف چه صدماتی برای موسیقی و اصولا روحیه کودکان دارد؟
فرزان فرنیا: بگذارید از قسمت آخر سوال شروع کنم. تاثیر موسیقی بر رشد کودکان در بسیاری از تحقیقات علمی اثبات شده، بطوری که در برنامه ریزیهای آموزشی مدارس بسیاری از کشورها سندیت یافته است. این تحقیقات نشان داده که آموزش موسیقی تاثیر مستقیم بر افزایش توانایی استدلال کلامی و تقویت حافظهی کوتاه مدت کودکان داشته است. در تحقیقی دیگر دانش آموزانی که در دوره های موسیقی شرکت کرده بودند، نمرات بالاتری را نسبت به دیگر هنرجویان در درس ریاضی کسب کرده اند. همچنین آموزش موسیقی تاثیر بسیاری در بهبود کنش های اجتماعی کودکان داشته است. اما متاسفانه در نظام آموزشی ما همین آموزش موسیقی خارج از مدارس نیز منتقدان فراوانی دارد و بدین جهت مسوولان آموزش و پرورش هیچ انگیزهایی برای ورود به آن را نداشته و عملا این بخش مهم آموزشی رانادیده گرفتهاند.
- در تشکیل گروه و کار در این زمینه با چه دشواریها و مسائلی روبرو بودید؟
شهرزاد بهشتیان: مشکلات ما همان مشکلات مشترک همهی گروههای مستقل و نوپاست. از مراحل اداری و پروسهی طولانی و سخت ثبت، تغییر مُدام آییننامهها و بخشنامهها و مدیران! و در نتیجه عدم هماهنگی و گاه بیاطلاعی مسؤولین مرتبط در این راه تا مسائل مالی و غیره. در هر صورت تا امروز انگیزههای ما قویتر از مشکلات بوده و بنا داریم این عدم توازن را به همین صورت حفظ کنیم! ما به بسیاری از مشکلات پیش رو آگاهیم و از خیلی مشکلات محتمل ناآگاه، اما در هر صورت امیدوار و آمادهایم برای روزهای بهتر.
- از برنامههای آینده خود بگویید و اینکه چه افقی را برای سالهای اتی خود ترسیم کردهاید؟
نسترن کیمیاوی: ما سعى داریم در کنار برگزارى کارگاهها و سمینارهاى تخصصى تربیت مربى موسیقى کودک هم در تهران و هم در شهرستانها، منابع مطالعاتى مفیدى مانند تالیف و ترجمهى مقالات و کتب آموزشى تخصصى براى مربیان موسیقى کودک فراهم کنیم. متاسفانه مربیان موسیقى کودک در ایران، از نظر دسترسى به مقالات و کتابهاى تخصصى آموزش موسیقى غنى نیستند و به همین دلیل تا به امروز آموزش موسیقى به کودکان درایران بیشتر به صورت تجربى پیش رفته تا آکادمیک! هدف اصلى ما، گسترش «نگاه شولوِرک» به صورت آکادمیک است. در آینده میخواهیم گردهمایىهایى براى تبادل اطلاعات میان مربیان کودک در هر حوزهاى داشته باشیم تا همهی علاقهمندان بتوانند تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند.
همچنین تهیه و تولید آثار شنیدارى و دیدارى براى کودکان و نوجوانان و همینطور مربیان، از دیگر اهداف ماست.