تعریف کودکآزاری و بدرفتاری با کودک از دیدگاههای قانونی، پزشکی و اجتماعی تعریف شده است، هرگونه آزار بدنی، جنسی و هیجانی و غفلت از کودک (زیر 18سال) توسط فرد بزرگتر (بالای 18سال).
کودکی که مورد بدرفتاری واقع شده کودکی است که رفاه و سلامت روانی و جسمی او در اثر رفتارها یا بیتوجهی والدین یا سایر افرادی که مسئول مراقبت از او هستند، آسیب دیده یا در معرض تهدید قرار گرفته است.سوءرفتار با کودک شامل هرگونه صدمه عمدی به کودک است مانند آزار یا آسیب جسمی، غفلت ورزیدن یا بیتوجهی به صدمه دیدن کودک، غفلت و بیتوجهی در بر طرف ساختن نیازهای عاطفی و جسمی کافی، نظارت ناکافی، رها کردن او، وضع قوانین نامناسب و غیرعادلانه در مورد کودکان.دامنه کودکآزاری از تحقیر، تهدید، کتک زدن تا محروم ساختن کودک از غذا، لباس، سر پناه و محبت پدر و مادری، آزار و بدرفتاری جسمی که ممکن است موجب صدمه دیدن و مرگ کودک شود، گسترده است.برداشتهای مختلفی از بدرفتاری وجود دارد. در چند سال اخیر بدرفتاری با کودکان در کشور ما مورد توجه جدیتر قرار گرفته است. با دکتر حمید سپهر، روانشناس و استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه یزد درباره بدرفتاری با کودکان گفتوگویی انجام شده است که میخوانید.
- علت بدرفتاری با کودکان چیست؟
بدرفتاری با کودکان علل مختلفی دارد، ناآگاهی از روشهای تربیتی مناسب، مشکلات شخصیتی و روانی در والدین، مشغله و نگرانیهایی که موجب بی توجهی یا کمحوصلگی والدین می شود. فرهنگ و نگرش ها و باورهای تربیتی نادرست و اعتیاد والدین از جمله عواملی هستند که میتواند منجر به بد رفتاری با کودکان شود. مثلا اعتیاد والدین میتواند منجر به بد رفتاری با کودکان شود. والدین مبتلا به اعتیاد یا استفاده از مواد روانگردان مستعد آزار به کودک خود هستند. این افراد به دلیل اعتیاد، روان سالمی برای توجه به کودک خود ندارند و کودکان خود را عامل مشکلات و هزینههای اضافی میدانند و روی خوشی به آنها نشان نمیدهند.
فقر، یکی دیگر از علل بدرفتاری با کودکان است. تحقیقات نشان میدهد که خانوادههای بیبضاعت بیشترین بدرفتاری را با کودکان دارند. ناآگاهی و فقر فرهنگی از دیگر عوامل بدرفتاری است. برخی خانوادهها هنوز معتقدند تنبیه نقش مهمی در امر پرورش کودکان دارد. تأکید بیش از حد بر نمرات درسی، انتظارات نابهجای والدین و معلمان، ایجاد فشار روانی و اضطراب در محیط مدرسه، خانه و... از عوامل بدرفتاری با کودکان است.مشکلات روانی والدین، مربیان یا معلمان نیز میتواند منشأ بدرفتاری با کودکان شود. برای مثال گاهی پدر، مادر یا مراقبان ممکن است بهعلت نداشتن تعادل روانی و داشتن سابقه اختلالات روانشناختی یا ناآگاهی یا داشتن باورهای نادرست تربیتی، با کودکان بدرفتاری کنند. در مواقعی نیز ناسازگاری و ناآرامی کودکان منجر به بدرفتاری میشود. برخی از والدین چون از بیماریهای کودکان خود ازجمله بیش فعالی، ضعف قوای ذهنی، عقبماندگیها آگاهی ندارند با خشونت و بدرفتاری با کودکان خود درپی بهاصطلاح تربیت و آرام کردن آنها بر میآیند. نکته مهم اینکه بسیاری از مربیان مهدهای کودک، پیشدبستانیها و معلمان یا مربیان و مسئولان مراکز نگهداری کودکان معلول، بیسرپرست خیابانی یا کانونهای اصلاح تربیت به لایل مذکور و نبود نظارتهای لازم مرتکب بدرفتاری با کودکان می شوند.
- بدرفتاری با کودکان چه عواقبی دارد؟
در جوامع امروزی شرایط آسیب و بدرفتاری با کودکان بیشتر شده است. بدرفتاری تضییع حقوق کودکان است. معمولا آنچه از بدرفتاری با کودکان برداشت میشود تنبیه فیزیکی است ولی جنبه روانی نیز مدنظر است مانند تحقیر و توهین یا بیتوجهی به کودکان. جوامع امروزی تنها با وضع قوانین مناسب و سازمان دادن نظامهای آگاه سازی و نظارتی می توانند با گسترش بدرفتاری با کودکان مقابله کنند.
این بدرفتاریها تأثیرات زیادی روی شکلگیری شخصیت کودکان میگذارد که به لحاظ علمی نیز به روشنی تبیین شده است. به همین دلیل با تدوین قوانین و ضوابط در کشورهای پیشرفته روی این موضوع تأکید زیادی شده است. کشورهای اسلامیباید در این زمینه پیشتاز باشند و فرهنگ و ارزشهای خود را به نمایش بگذارند.
بدرفتاری با کودک بلافاصله یا در دراز مدت اثرات منفی روانشناختی، جسمی و رفتاری بر کودکان میگذارند. برای مثال کودکانی که مورد بد رفتاری یا بیتوجهی قرار میگیرند در کنار آمدن با نیازهای زندگی احساس حقارت میکنند و نسبت به دیگران بدگمان و متخاصم میشوند. احتمال دارد سبک زندگی آنان به سمت انتقامجویی، بیزاری از موفقیت دیگران، حسادت و... برود.کودکانی که نسبت به آنها بیتوجهی میشود یا به آنها دشنام و ناسزا گفته میشود در روابط اجتماعی دچار مشکلاتی میشوند و عزت نفسشان کاهش مییابد. این کودکان وابستگیشان به دیگران زیاد میشود و در عین حال عصبی خواهند شد.بدرفتاری زمینهساز محدودشدن رشد مغزی،بروز استرس و کاهش تمرکز، در کودکان میشود. کودکانی که به آنها ناسزا و دشنام گفته میشود بیشتر در معرض بیشفعالی، اضطراب و اختلالات خواب قرار میگیرند.همچنین این کودکان در آزمون هوش نمرات پایینی میگیرند. افزون بر آن این کودکان مستعد خشن شدن هستند و نسبت به دیگران بهویژه کودکان همسال خود خشونت بهکار میبرند. آنها در آینده والدین و مراقبینی خواهند بود که با فرزندان و کودکان تحت مراقبت خود مرتکب بد رفتاری میشوند.
- اکنون در برخی مهدهایکودک، پیشدبستانیها و مدارس شاهد انواع بدرفتاری با کودکان هستیم، این امر ناشی از چه عواملی است؟
برخی معتقدند بدرفتاری اغلب در خانواده بروز پیدا میکند درحالیکه بدرفتاری در مهدهایکودک، پیشدبستانیها، مدارس و مراکز نگهداری از کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست نیز وجود دارد. متاسفانه به بدرفتاری در این مراکز کم توجهی میشود و پنهان مانده است.اکنون در برخی مهدها و پیشدبستانیها مربیانی بدونتجربه و طی کردن دورههای آموزشی مناسب حضور دارند، ناآگاهی آنها از نحوه رفتار با کودکان و پایین بودن حقوق و دستمزد و رعایتنشدن نسبت تعداد کودکان به تعداد مربیان و ضعف در نظامهای نظارتی زمینه بد رفتاری با کودکان را فراهم کرده است.
البته در دستورالعملهای آموزش و پرورش و بهزیستی بدرفتاری با کودکان منع شده است اما اینکه چرا این عمل ادامه پیدا میکند علل مختلفی دارد. قوانین و ضوابط، غیرکارشناسی و ناکارآمد هستند یا اینکه قابلیت اجرایی ندارند. در مواقعی هم قوانین خوب اجرا نمیشوند.
مثلا در باره سلب سرپرستی از والدین بدون صلاحیت قوانین نسبتا خوبی داریم اما برخی مواقع احکامی برای سرپرستی والدین صادر میشود که به حقوق کودکان کم توجه است. در صدور احکام مربوط به سپردن سرپرستی به یکی از والدین در هنگام جدایی آنها در موارد بسیاری به ملاک مصلحت کودک کم توجهی می شود.سیستمهای نظارتی کارآمد هم نداریم. مثلا در باره خانواده باید وقتی گزارشی به مراکز نظارتی میرسد پیگیری شود که چنین کاری صورت نمیگیرد. ضعف در قوانین، پیش بینی نشدن امکانات اجرایی و تشکیلاتی و ضعف در بخش غیردولتی فعال در این بخش و عدم حساسیت کافی برخی قضات یا مسئولین اجرایی از جمله علل به نتیجه نرسیدن پیگیریهاست.در سیستمهای آموزش و پرورش و بهزیستی عدم وجود آگاهی و حساسیتهای کافی و ضعف در سیستم های نظارتی می تواند زمینهساز ادامه بدرفتاریها باشد. باید سیستمهای نظارتی همچون استقرار تلفنهای شکایت و گزارش بدرفتاری بهویژه در بخش غیر دولتی ایجاد شود. همچنین وجود تشکلهای غیردولتی قوی در حوزه حقوق کودکان که با کمک نهادهای دولتی بدرفتاری در خانواده یا مهدها و مدارس و مراکز نگهداری و بازپروری کودکان را پیگیری کنند، میتواند در تقویت سیستم نظارتی نقش مهمی داشته باشد.
- آیا بیشفعالی نیز منجر به بدرفتاری با کودکان شود؟
این احتمال وجود دارد، مشکلات رفتاری کودکان ناشی از مسائل تربیتی و خانوادگی است. ممکن است در روشهای کار تربیتی مشکلاتی وجود داشته باشد که منجر به مشکلات رفتاری در بچهها شده است. ممکن است کودکان را نزد پزشکانی ببرند که برای آنها داروهایی تجویز کنند که در صورت عدم رسیدگی به زمینه های روانشناختی و عدم اصلاح رفتار والدین و در صورت مصرف طولانی مدت این داروها کودکان را در آینده گرفتار مشکلات جدی تری کند.
برخی پزشکان معمولا برای کودکانی که بیش فعال تشخیص داده میشوند دارو تجویز میکنند که در صورت مصرف بی رویه و طولانی مدت و رفع نشدن مشکلات درون خانواده آسیبهای جدی می تواند به کودکان وارد نماید. در حالی که خانواده ها معمولا قادر به ریشه یابی مسئله در رفتارهای خود نیستند بچهها را مقصر میدانند.
بنابر این هم در مدارس و هم در عرصه عمومی باید توجه خاصی به این نکات شود. آموزش و پرورش بخشنامههای خیلی جدی در این باره صادر کرده است اما کافی نیست و هنوز بد رفتاری مانند تنبیه بدنی در برخی مدارس شایع است. البته اشکال دیگری از بد رفتار نیز در بسیاری از مراکز آموزشی کشور رایج است.
برای مثال مدارس غیردولتی دانشآموزان خود را گزینش میکنند که این کار آسیبهای جدی به کودکان وارد میکند. در سالهای بعد هم این تهدید وجود دارد که اگر معدل آنها کمتر شود از مدرسه اخراج شوند. این مشکل در سطح جامعه مطرح نمیشود، مدارس غیردولتی به خاطر آسیبهای روانی ناشی از آن نباید حق این کار را داشته باشند. در بسیاری از کشورهای جهان نپذیرفتن کودک در مدرسه به ویژه در دوره ابتدایی آن هم به دلایلی همچون آزمون هوش و توانایی درسی غیرقانونی شناخته میشود. آسیب روانی به کودکانی که در مدرسهای پذیرفته نمی شوند یا به خاطر عملکرد تحصیلی از ثبت نام مجدد آنها جلوگیری میشود غیرقابل انکار است. سهل انگاری آموزش و پرورش در این زمینه طی سالهای متمادی غیرقابل بخشش است.
- بیتوجهی معلم به کودکان هم نوعی بدرفتاری است. در اینباره توضیح میدهید.
برخی از کودکان پیش از ورود به مدرسه مشکلاتی دارند که در مدرسه نیز ادامه پیدا میکند و این به هنر و توانایی معلمان بستگی دارد که کلاسها را طوری مدیریت کنند که بین بچهها تفاوتی احساس نشود. درصورت که این برداشت احساس شود منجر به بروز مشکلاتی میشود. جریمه درسی هم نوعی بدرفتاری با کودکان است. معلمان آموزشهای لازم را در اینباره دریافت نکردهاند. تعداد دانشآموزان کلاس نباید زیاد باشد تا معلم بتواند به همه دانشآموزان توجه لازم را داشته باشد. برنامههای درسی نیز موجب بدرفتاری میشود برنامهها حافظهمحور هستند و یادگیری را تقویت نمیکنند.