میتوانم با افتخار بگویم نیمی از عمرم را با رفیق کاغذیام، دوچرخه گذراندهام! دوستی که در نیمهی دیماه متولد شد، آنقدر رکاب زد و رفت و رفت تا ۱۳ساله شد. ۱۳سال پیش، وقتی دانشآموز دورهی راهنمایی بودم، آقای عموزاده خلیلی عزیز، سردبیر هفتهنامهی دوچرخه بود، برجها اطراف خانهمان را محاصره نکرده بودند و دغدغهای برای پیدا کردن شغل نداشتم. در این سالها برای من و دوچرخه اتفاقهای زیادی رخ داده، اما آنچه مهم بوده و هست چرخیدن چرخ دوچرخه در همهی این سالهاست! چه ما قدیمیهای دوچرخه و چه نوجوانان امروز، همه امیدواریم چرخ دوچرخه همیشه بچرخد و ما سالیان سال تولدش را جشن بگیریم!
اهالی محترم دوچرخه، از اینکه از آن نیمهی دیماه خاطرهانگیز تا امروز فرمان دوچرخه را عاشقانه در دست گرفتهاید، ممنونیم!
صالح سبزیانپور
از کرمانشاه
این اسمش نیکوست و امیدوارم اونجا که میآد، کسی مراقبش باشه. نیکو رو من خودم ساختم و چون تو دوست خیلی خاصی هستی این رو میگیری.
نیکو کریمی از دماوند