تو را سرودهام
قلم به دست نوشتم: تو خاطرات منی
تویی که بودهای از هرچه عشق و مهر، غنی
تو ای بهانۀ احساس شادمانۀ من
دوباره رنگ قشنگی به این ترانه بزن
فقط برای تو نوشتم از آنچه باید بود
از این که باید بود و تو را همیشه سرود
همشه شاد بمان و جوان، ترانۀ نغز!
که من سوار به زینت شوم دوچرخۀ سبز!
سپیده شافعی، خبرنگار افتخاری از تهران
تصویرگری:ستاره نغمه، تهران
تو به من میگویی: نوجوان
داشتم با پدرم بحث میکردم که گفت: «تو بچهای، نمیفهمی!» دلگیر شدم داشتم با مادرم بحث میکردم که گفت: «تو بزرگ شدی، باید بفهمی.» و من دلگیر شدم.
من بچه بودم یا بزرگ؟ میفهمیدم یا نمیفهمیدم؟
از خانه بیرون آمدم و تو در روزنامهفروشی به من چشمک زدی.
بعد از آن من هر پنجشنبه منتظر دوستی بودم که من را نه بچه میدانست و نه بزرگ. او به من میگفت: «نوجوان»!
*
در یکی از صفحهها نوشته: «دوچرخه، تولدت مبارک!»
همانجا، وسط خیابان، برایت تولدت مبارک میخوانم.
بزرگترها یکجوری نگاهم میکنند.
دلم برایشان میسوزند. آنها دوچرخه ندارند.
سهیلا کاویانی، خبرنگار افتخاری از شهر قدس
تصویرگری : هما اسحاقی، تهران
یادته
یادته برای تولدم نوشته بودی: «چشم که گشودیم بر امروز، با خودمان گفتیم چه روز زیبایی! روز تولد یک نوجوان، یک دوست!»
یادته ازم خواسته بودی به اندازه سنم آرزو کنم و به کسی نگم؟! حالا از خودت میخوام 9 تا آرزو کنی و به کسی نگی!
پشت در 10 سالگی حتماً خبرهای خوبی است+ یک عالم دوست دوچرخهای!
شقایق اعظمی، خبرنگار افتخاری از کرج
9 سال یعنی یک عمر
شاید خیلیها در جواب به این که 9 سال چهقدر میشود؟ بگویند یک عمر! که اگر اینطور باشد من یک عمر 9 سالهام را با دوچرخه بودم. سعی کردم خوب رکاب بزنم، اما دوچرخه از من جوانتر است و حتماً تندتر میتواند حرکت کند. به همین خاطر خیلی وقتها عقبتر ماندهام، اما دستم را از فرمان جدا نکردهام... دی ماه امتحان است، درست است که هر سال دی ماه مشغول امتحان دادن بودهام، درست که گاهی یادم میرفت که فقط 24 ساعت توی یک روز زمان هست و نمیتوانم بیشتر درس بخوانم! اما من دی ماه را دوست دارم چون روز تولد دوچرخه درست وسط دی ماه است و احتمالاً خیلی از شهرها سفیدپوش شدهاند و شعلههای بخاریها دوباره زیاد شده و خیلیها سرما خوردهاند و خیلیها نه! حالا که فکر میکنم میبینم 9 سال قبل وقتی 12 سالم بود چهقدر خدا دوستم داشت که دوچرخه را پیدا کردم و هیچوقت از این دوستی پشیمان نبودم.
تصویرگری: مرضیه ضربتی،خبرنگار افتخاری، تهران
حالا تولد 9 سالگی دوچرخه عزیزم را از راه دور و با فاصله تقریباً 8 ساعتی کرمانشاه تا تهران به شما و سردبیر محترم، گروه نویسندگان، خبرنگاران، عکاسان، تصویرگران و خلاصه همه و همه تبریک می گویم و آرزومندم لحظات زندگیتان درست مثل لوگوی دوچرخه رنگین باشد.
دوچرخه جان! تولدت مبارک
سپیده مرادی، خبرنگار جوان از کرمانشاه