پرداختهایی که در قالب حقوق حالت اشتغال، وظیفه، مستمری و بازنشستگی به ایثارگران پرداخت میشود علاوه برآنکه بر مبنای قوانین و مقررات مصوب نیست که اگر هم میبود بازهم خلأ جدی در نظام معیشتی ایثارگران وجود داشت، بلکه با اجرای غلط این قوانین و مقررات در دستگاههای اجرایی موجب تضییع حقوق قانونی آنان را فراهم کرده است در حالی که جانبازان و آزادگان ازکار افتادهکلی و حقوق بگیران شهدا از یک قانون به عنوان حالت اشتغال بهرهمند هستند و وضعیت قبل از شهادت و جانبازی در وضعیت بعدی آنان موثر نیست و همگی از یک قانون واحد و برابر برخوردارند لکن در خصوص عدهای از آنان چنین عمل نمیشود.
سربازان وظیفه ارتش که در حین خدمت، جانباز ازکارافتاده کلی شده و باید برابر قانون حالت اشتغال با آنان همطراز کادر ثابت در نیروهای مسلح رفتار شود، پس از تعیین وضعیت ازکارافتادگی به سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح معرفی و مانند یک وظیفهبگیر با آنان رفتار میشود، در حالیکه این امر مغایر صریح قوانین موجود است. با این قبیل افراد باید تا سقف 30سال در سازمان مربوط مانند یک شاغل و با همه تغییرات و ترفیعات بعدی رفتار شود و پس از تکمیل 30سال سنوات خدمت و با دریافت پاداش پایان خدمت به سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح معرفی شوند، در حالیکه چنین اقدامی درباره آنان انجام نمیشود و حقوق قانونی آنان از سوی سازمان ذیربط نادیده گرفته میشود.
تمامی جانبازان ازکارافتاده کلی شاغل در دستگاههای اجرایی که در ماموریت نیروهای مسلح مجروح و ازکارافتاده کلی شدهاند باید احکام کارگزینی آنان توسط نیروهای مسلح و همطراز کادر ثابت نیروهای مسلح هرساله با رعایت ترفیعات قانونی صادر و توسط دستگاه محل خدمت آنان پرداخت شود، همچنانکه این امر در خصوص شهدای دستگاههای اجرایی در حال انجام است. در حالیکه حکم قانونی برای هر دو گروه یکسان و واحد است و این اختلاف از سوءبرداشت مجریان ناشی میشود که با بیدقتی موجبات مغایرت در اجرای قوانین را فراهم میکنند. جانبازان بسیجی تحت پوشش قانون حالت اشتغال که حقوق خود را از بنیاد شهید و امور ایثارگران دریافت میکنند برابر قانون حکم حقوقی آنان باید توسط سپاه صادر و توسط بنیاد پرداخت شود لکن این موضوع سالهاست که به بوته فراموشی سپرده شده است.
معیشت از چنان اهمیتی در نظام اجتماعی کشور برخوردار است که مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس فرمودند:« کدام نقض کرامت انسانی بالاتر از اینکه انسانی، رئیس عائلهای،پدرخانوادهای، در جامعهای که در آن همهچیز هم هست، نتواند اولیات زندگی فرزندان خود را تامین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! کدام نقض شخصیت و شرف و کرامت انسانی از این بالاتر است؟! صبح تا شب کار کند، آخرش به من، یا به شما، یا به آن مسئول دیگر نامه بنویسد که من 2ماه است به خانهام گوشت نبردهام! یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمیخوریم، یک وقت در جامعه امکانات رفاهی نیست،
من و شما هم استفاده نمیکنیم... اما وقتی همه چیز هست، وقتی کسانی در جامعه با استفاده از فرصتهای نامشروع توانستهاند برای خودشان آلاف و الوف و زندگیهای تجملی فراهم کنند، وقتی طبقاتی در جامعه هستند که برایشان پول خرجکردن هیچ اهمیتی ندارد، جمع کثیری از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامی و کارمندان دولت و معلمان و روستائیان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچههایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیت و شرف انسانی از این بالاتر است؟!
شما میخواهید جواب چه کسی را بدهید؟! شما میخواهید دل چه کسی را خوش کنید؟ شما میخواهید چه کسی از شما راضی باشد؟ بله، مسئله معیشت قطعا در اولویت اول است. معیشت که نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت و عفت هم نیست؛ امید هم نیست... »
1) بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان مجلس 79.3.29