متاسفانه در کشور ما فقدان یک سیستم آموزشی کارآمد موجب باری به هر جهت شدن اجرا در تلویزیون شده است. بسیاری از مجریهای تلویزیونی با آزمون و خطا زمینههای مختلف کاری را تجربه میکنند و کمکم به اصطلاح در این حرفه جا میافتند.
آنتنهای تلویزیونی ما گاه تبدیل به میدان یکهتازی مجریهای بیتجربهای میشود که بدون درک ساحت مخاطب و با نگاهی از بالا به او، باعث وارد آمدن لطمات جبرانناپذیری به برنامه و نگاه مخاطب میشوند. بدون شک امروزه در دنیا بسیاری از برنامهها با مجریان آن شناخته میشود. اجرا در تلویزیون کار پرزحمتی است که به تلاش و ممارست فراوان نیاز دارد. یک مجری شناخته شده با مردم زندگی میکند و مردم هم او را باور میکنند. مجریان خلاق همیشه به عنوان مجریان صاحب سبک شناخته شدهاند و مردم همواره از آنها یاد میکنند. این روزها اجرای همراه با خلاقیت، نوآوری و ابداع تحقیق و تفکر، بیشتر مورد پسند مخاطب است. اما آیا مجری برای به دست آوردن این تواناییها صرفاً نیاز به جمعآوری اطلاعات دارد و یا دارا بودن سواد کافی به موفقیت او کمک میکند؟
اطلاعات، دادههای بدون پردازشی هستند که ما آنها را صرفاً دریافت میکنیم اطلاعات را حاصل کردهایم و در مواقع ضروری از آنها استفاده میکنیم اما دانش آن چیزی است که با صرف زمان زیاد آن را به خوبی درک کرده و به دست آوردهایم؛ چیزی که به آسانی از ذهن ما پاک نمیشود.
اما فراموش نکنیم که مخاطب تلویزیون هوشیار است. او وقت زیادی را با رسانه مورد علاقهاش میگذراند و برنامهها را بادقت دنبال میکند. مخاطب سطح سواد و دانش مجری را به راحتی حدس میزند. خوب است مجریهای تلویزیونی با اتکا به دانستههایشان به اعتماد به نفس واقعی برسند و باور کنند که حق اظهارنظر در هر حوزهای را ندارند.