با مروری بر اماکن و فضاهای فرهنگی متعدد در سطح شهر میتوان به این نکته اشاره کرد که به رغم نیازمندی تهران، فضاهای فرهنگی قابل قبولی در این شهر وجود دارد. هر چند سالهاست ما شاهد ساختن سینمایی در تهران نبودهایم یا سالن تئاتری در این شهر بنا نشده است و اتفاقاً ما در طول این سالها شاهد تعطیلی سینماهای زیادی بودیم.
شاید نکته اساسی که باید به آن اشاره کرد، توجه به گسترش فضاهای فرهنگی نیست، بلکه فعالیتهای فرهنگی مردم است که بسیار کم است و چهره این شهر بزرگ را فقیر نشان میدهد. در واقع این نکته دغدغه من است که زندگی فرهنگی ما بسیار فقیرانه میگذرد.
این واقعیت شاید شگفت انگیز باشد که در کشور ما به اندازه کشوری مانند فرانسه در طول سال کتاب روانه بازار میشود، اما مطمئنا کمتر از مردم کشوری مانند آنگولا مطالعه انجام میشود. اینکه با چه روشی میتوان مردم را به سوی فعالیتهای فرهنگی و هنری سوق داد سوال جدی بسیاری از فعالان فرهنگی این مرز و بوم است.
شاید آنچه تهران و کشور نیازمند آن است، یک انقلاب مستمر فرهنگی و یک بیداری عمیق فرهنگی است تا مردم بتوانند مخاطبان واقعی آثار فرهنگی شده و فراوردههای فرهنگی را به عنوان بخش لاینفک زندگی خود قلمداد کنند.
تصور میشود که در این راستا و برای رسیدن به این منظور بتوان بر فعالیتهای جدی اماکن فرهنگی شهرداری تهران و دیگر نهادها متولی این حوزه امیدوار بود.