به اعتقاد وی تا زمانی که مدیران و مسئولان روابط عمومی به خودباوری نرسند، تا زمانی که نتوانند تحلیل درست و شناخت کاملی از شرایط ارتباطاتی حاکم بر فضای جامعه داشته باشند و این باور را در مدیران ارشد سازمان ایجاد نکنند که وجود آنها برای بهبود امور لازم است و میتوان از تخصص ارتباطی آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کرد، اعتماد به روابط عمومیها جلب نخواهد شد و نقش آنها متزلزل باقی خواهد ماند. متن زیر مشروح گفتگوی ماهنامه روابط عمومی با وی است که از نظرتان میگذرد.
- به عنوان اولین سوال از وی پرسیدیم مهمترین آسیب حال حاضر روابط عمومیهای کشور به خصوص وزارت خانهها و سازمانهای دولتی را در چه حوزههایی میبینید؟
نبود نیروهای جوان و متخصص اولین چیزی است که به ذهن میآید. به اعتقاد من باید فضا را برای جوانان خالی کنیم و به نیروهای جوان و متخصص فرصت بروز و ظهور بدهیم. همانطور که در گذشته، فعالیتهای حوزه روابط عمومی و عضویت در نهادهای صنفی و تخصصی این حوزه همچون انجمن روابط عمومی ایران برای ما نسل اولیهای این انجمن جذاب بود و با هر شرایطی در آن فعالیت می کردیم و از تمام توان و انرژی خود برای تعالی آن استفاده مینمودیم؛ هم اکنون نیز نسل جوان و تحصیلکرده ما در حوزه روابط عمومی این احساس را دارند که میتوانند با به کارگیری نیروی جوانی و اندوختههای علمی خود تحولات مثبتی را در حوزه روابط عمومی رقم بزنند. در این شرایط باید پیشکسوتها و باتجربهها به آنها فرصت بدهند.
البته نه اینکه کاملاً فضا را ترک کنند بلکه باید اتاق فکر و مشاور آنان باشند. به عقیده من افراد پیشکسوت و قدیمی روابط عمومی باید از توان و تجربه خود برای کمک به جوانان در ایفای مسئولیت خود، استفاده کنند و در این صورت است که می توان گفت روابط عمومی در مسیر درست خود قرار گرفته است.
- یعنی شرایط استفاده از نیروی جوان متخصص در کنار افراد باتجربه و قدیمی در حوزه روابط عمومی ایجاد نشده است؟
تحلیل من از شرایط حاضر این است که چنین امری محقق نشده است. اگر در روابط عمومی مسئولیتها به دست جوانان سپرده نشود، و از افراد باتجربه نیز در مشاوره به این جوانان استفاده نشود، حاصلش اتلاف منابع و انرژی خواهد بود. چراکه مسئولیتهایی مانند روابط عمومی، هم نیازمند تخصص است و هم نیازمند انرژی و نیروی جوانی، چیزی که هم اکنون شاهدش نیستیم.
- در وزارتخانهها وضعیت به چه صورت است؟
همانگونه که اشاره نمودم، بزرگترین چالش پیش رو نبود یک تیم منسجم، جوان و متخصص در روابط عمومیها است. در حقیقت نیروی انسانی جوانی تربیت نشده است که حالا بخواهیم از آنها استفاده کنیم. متأسفانه فاصلهای که در چند سال گذشته در حوزه جانشین پروری و تربیت نیروهای جوان متخصص به وجود آمد ضربهای اساسی بر بدنه روابط عمومیها وارد کرده است که ترمیم آن زمانبر خواهد بود.
این بحث تنها به روابط عمومی برنمیگردد و در سطوح بالاتری همچون سطوح ارشد مدیریتی و وزارتی هم وجود دارد. در حقیقت افراد کارکشته و قدیمی که هم اکنون در رأس امور هستند باید سکان هدایت را به دست جوانان بدهند و خود نظارت و مشاوره داشته باشند، اما متأسفانه مشکل اساسی اینجااست که ما نیرویهای جوانی در این قد و قامت تربیت نکرده ایم.
- یعنی با توجه به صحبتهای شما روابط عمومیها از تخصصگرایی فاصله گرفته اند؟
نمیتوان به این سوال شما پاسخی قطعی داد. اقداماتی که در چند سال گذشته صورت گرفت نظیر استفاده از مدیران و مسئولان نه تنها کم تجربه، حتی بی تجربه و کاملاً بیگانه با حوزه روابط عمومی موجب شد تا اکثر سازمانها و وزارتخانهها از ایده آلهای خود فاصله گرفته و در حقیقت به جای پیشرفت، پسرفت داشته باشند. عموماً این مسئولان و مدیران به دلیل اینکه از تخصص و تجربه لازم برخوردار نبودند، اداره امور روابط عمومی را با آزمون و خطا انجام میداند و این بی تدبیریها بود که به اصل و ریشه روابط عمومی کشور ضرباتی جبران ناپذیر وارد کرد.
- در دولت دهم شرایط روابط عمومیها چگونه تحلیل میکنید؟
شرایط کمی امیدوار کنندهتر شده است، مدیران روابط عمومی کمی فضا را شناختهاند و بر کارها تسلط نسبی دارند، اما باز هم فضا برای انتقال تجربه به جوانان فراهم نشده است. تحصیل کردههای دانشگاهی پشت در وزارتخانهها و سازمانهای بزرگ نگهداشته شدهاند و باز هم روابط عمومیها از وجود نیروهای متخصص دانشگاهی محروم مانده اند.
- درخصوص علت و چرایی عدم انتقال تجربه و جانشین پروری در روابط عمومیها که به آن اشاره نمودید، چه نظری دارید؟
متأسفانه طی سالهای اخیر اکثر مسئولان و مدیران روابط عمومیها از جنس و بدنه سازمان نبودند و عموماً به صورت خلقالساعه از بیرون به سازمان تزریق میشدند. حتی اگر هم بعضاً مدیران روابط عمومی از جنس سازمان و متخصص و با تجربه بودند، کارها با حمایت و پشتیبانی مسئولان ارشد سازمان انجام نمیشد، یعنی حمایت و پشتیبانی از روابط عمومی از سوی مدیران ارشد صورت نمیپذیرفت.
- آیا افرا باتجربهای که در روابط عمومیها و از سالها قبل حضور دارند، نتوانستهاند تجارب خود را منتقل کنند؟
متأسفانه نسل اولیها و با تجربههای روابط عمومی در حال بازنشسته شدن و خروج از سازمانها هستند و این در صورتی است که هنوز هم سالها تجربه این افراد به جوانان منتقل نشده است. جانشین پروری زمانبر و پر هزینه است. مشکل اصلی که همه وزارتخانهها و سازمانها با آن دست به گریبانند وجود تعداد زیاد نیروی انسانی با رشته غیرمرتبط در روابط عمومی است. افراد اینچنینی اشتیاق چندانی برای تجربه اندوزی و افزایش مهارتشان از خود نشان نمی دهند، پس بیهوده است که بخواهیم از این افراد مدیرانی توانمند برای آینده تربیت کنیم. چاره کار در جذب جوانان با تحصیلات مرتبط با رشته روابط عمومی است. در این صورت است که میتوان تجربیات را انتقال داد و مدیرانی جایگزین برای اداره روابط عمومیها تربیت کرد. به نظر من پاشنه آشیل روابط عمومیها از زمان ورود این تخصص به کشور، همواره نبود نیروی انسانی جوان با رشته دانشگاهی مرتبط با روابط عمومی بوده است.
- نقش مدیران روابط عمومی در این خصوص چیست؟
مدیران کنونی لازم است دست به خانه تکانی اساسی در روابط عمومیها بزنند. پالایش نیروهای موجود، شاسیته سالاری و جایگزین ساختن افراد با تحصیلات مرتبط در بدنه روابط عمومیها، راه حل برون رفت از عدم تخصص گرایی و دست یابی به روابط عمومی متخصص در کشور است.
باید توجه داشت که وقتی افراد متخصص در روابط عمومی نباشند، کارها به صورت حرفهای پیش نمیرود؛ و کیفیت و زمانبندی صحیح و بروز افکار خلاقانه، جایگاهی در روابط عمومی نخواهند داشت. فضای فکری کارکنان غیر مرتبط با رشته روابط عمومی، ارتباطاتی نیست و در کهکشان ارتباطات سیر نمیکنند، به ایدههای خلاقانه اجازه بروز و ظهور نمیدهند و نتیجه آن هم روزمرگی و تکرار امور است.
- با توجه به اینکه مدیران ارشد سازمان ها نقشی تعیین کننده در تغییر و تحولات مورد نظر شما یعنی حمایت از روابط عمومی و به کارگیری نیروهای جوان و آشنا با دانش روابط عمومی و ارتباطات دارند؛ به نظر شما اعتماد و اعتقاد این مدیران چگونه به روابط عمومی جلب خواهد شد؟
تا زمانی که مدیران و مسئولان روابط عمومی به خودباوری نرسند، تا زمانی که نتوانند تحلیل درست و شناخت کاملی از شرایط ارتباطاتی حاکم بر فضای جامعه داشته باشند و این باور را در مدیران ارشد سازمان ایجاد نکنند که وجود آنها برای بهبود امور لازم است و میتوان از تخصص ارتباطی آنها به بهترین شکل ممکن استفاده کرد، اعتماد به روابط عمومیها جلب نمی شود و نقش آنها متزلزل باقی خواهد ماند.
مدیرانی که با مبانی ارتباطات غریبه هستند و در کهکشان ارتباطات سیر نمی کنند هرگز نمی توانند به مدیران ارشد سازمانها نزدیک شوند و یا نقشی تأثیرگذار در اجرای امور داشته باشند. به اعتقاد من باید روابط عمویها واکسینه شوند و از آنها ویروس زدایی شود. نبود تخصص و افراد تحصیلکرده روابط عمومی و به طور کلی ارتباطات در بدنه روابطه عمومیها، ویروسهایی آسیب زننده برای این حرفه است. تا زمانی که این ویروسها در بدنه روابط عمومیها وجود باشند نمیتوان به تعالی روابط عمومی ها امید بست.
- به عنوان سوال آخر؛ روابط عمومی وزارت نفت به عنوان وزارتخانهای راهبردی و مهم در تحولات ملی (به دلیل وابستگی بالای اقتصاد کشور به نفت و درآمدهای آن) چه قداماتی در راستای دیپلماسی اقتصادی انجام داده است و تا چه حد از زیرساختهای تخصصی ارتباطات و روابط عمومی در این مسیر بهره برداری شده است؟
بعد از دیپلماسی سیاسی، در کشور ما دیپلماسی انرژی مطرح است و وزارت نفت به عنوان نوک پیکان این نوع از دیپلماسی شناخته میشود. در تحریمهای چند سال اخیر بیشترین لطمه به این وزارتخانه خورده و این باعث تزلزل وزارت نفت شده است. در پاسخ به سوال شما باید بگویم این اعتقاد در وزارت نفت وجود دارد که در شرایط کنونی و در نتیجه تعاملات اخیر بینالمللی ایجاد شده پس از روی کار آمدن دولت جدید، روابط عمومی می تواند به عنوان بازوی توانمند دیپلماسی انرژی ایفای نقش کند.
بر این اساس ما در روابط عمومی تلاش می کنیم نقشی پررنگ و موثر در این راستا داشته باشیم و در ارتباطی سازنده و موثر با جامعه بین الملل آسیبهای وارد شده به وزارت نفت را ترمیم کنیم. در این مسیر هم از تمامی امکانات و زیر ساختهای ارتباطی به همراه نیروهای متخصص و باتجربه بهره خواهیم گرفت.