در واقع رسانههای اجتماعی، بخشی از شبکههای اجتماعی هستند که اگرچه در تولید محتوا توسط کاربر با یکدیگر اشتراک دارند، از نظر سطح دسترسی عمومی به این محتوا، با همدیگر تفاوتی اندک اما آشکار دارند. رسانههای اجتماعی بخشی از شبکههای اجتماعی مجازی به شمار میروند که برای بازدید اطلاعات و محتوای آن نیازی به عضویت در شبکه اجتماعی وجود ندارد؛ مثلا برای دیدن اطلاعات ویکیپدیا نیازی به عضویت در این شبکه نیست؛ همین وضعیت در مورد سایتهای انتشار و به اشتراکگذاری فیلم مانند آپارات هم صادق است، اما مثلا برای دیدن محتوای شبکهای مانند کلوب نیاز به عضویت در آن وجود دارد؛ بر این اساس میتوان گفت کلوب یک شبکه اجتماعی و آپارات یک رسانه اجتماعی است. اطلاعات شبکههای اجتماعی فقط برای اعضای آن و مشروط به ایجاد محیطی شبکهای میان دوستان، امکانپذیر است.
در مورد استفاده نهادهای مختلف از شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی توسط سازمانهای متعدد در ایران، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. برخی سازمانها مانند شهرداری تهران از سالهای پیش بر مبنای استراتژی مدون، به این عرصه وارد شدهاند و مثلا از 3سال قبل به این سو، 7شبکه اجتماعی تحت دامنه وبسایت رسمی شهرداری تهران، Tehran. ir ایجاد و راهاندازی شده است.
همچنین در یکسال اخیر این نهاد خدماترسانی، با هدف معرفی برند شهری تهران به دنیا، وارد فعالیت در محیط شبکههای اجتماعی با مبدا خارجی مانند فیسبوک و توئیتر، اینستاگرام و فوراسکور شده است. انتشار اطلاعات شهری تهران روی این شبکهها باعث شناخت بیشتر ظرفیتهای پایتخت ایران اسلامی به مردم دنیا شده و تصویر عمومی ایران نزد افکار عمومی دنیا را تا حدی بهبود بخشیده است. صفحات شهرداری تهران در این شبکهها، اکنون جزو پربینندهترین صفحات شبکههای اجتماعی به شمار میرود.
بر این اساس میتوان گفت که شهرداری تهران درکنار پرتال رسمی خود از ظرفیت رسانهها و شبکههای اجتماعی مجازی نیز برای اطلاعرسانی به مردم ایران و جهان بهرهبرداری مثبت میکند.در سایر نهادهای کشور نیز در 6ماهه اخیر فعل و انفعالاتی صورت گرفته است. برخی دستگاههای دولتی مانند وزارت امور خارجه، وزارت نفت و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بهطور رسمی وارد عرصه حضور در شبکهها و رسانههای اجتماعی شدهاند. بررسی قوت و ضعفهای شبکههای اجتماعی مجازی همچنین در دستور کار شورایعالی فضای مجازی در دولت یازدهم قرار گرفته است.
اما یکی از نهادهایی که ظرفیت استفاده وسیع از رسانههای اجتماعی را دارد، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری و پولی هستند. تجربه جهانی نشان داده که این نهادها نیز مانند سایر نهادهای خدماترسانی به مردم از توانمندیهای این رسانهها به خوبی در جهت جذب مشتریان و مخاطبان خود استفاده کردهاند.
اکنون در برخی کشورها مانند ترکیه بانکهایی هستند که اکانت دسترسی به درگاه اطلاعات بانکی مشتریان خود را بر بستر شبکههای اجتماعی قرار داده و کاربران تنها با وارد شدن به صفحات خود در شبکههای اجتماعی قادر خواهند بود تا به محیط اینترنتبانک خود در بانک مورد نظر خویش دسترسی پیدا کنند و انواع فعالیتهای بانکی مانند خرید کالا، انتقال وجه، صورتحسابگیری و پرداخت قبوض را انجام دهند. در ایران نیز در سالهای اخیر به این مسئله توجه ویژهای شده بهگونهای که نهتنها برخی بانکها بخش شبکههای اجتماعی را در چارت سازمانی خود وارد کردهاند بلکه برخی از آنها با مشارکت شبکههای اجتماعی داخلی مانند تبیان، که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است، درگاه مشترکی برای مشتریان خود فراهم کردهاند.
از سوی دیگر بهروزرسانی پرتالهای بانکی منطبق با ویژگیهای شبکههای اجتماعی مجازی این امکان را به کاربران داده که دیدگاههای خود را درباره نوع خدمات بانکی با دیگران و ازجمله مدیران بانکی به اشتراک بگذارند. مدیران نیز از طریق رصد و مانیتورینگ و تحلیل سیستماتیک شبکههای اجتماعی مجازی قادر شدهاند به سرعت به نقاط ضعف و قوت خود پی ببرند.
از سوی دیگر در برخی شبکههای اجتماعی و محیطهای مجازی مانند سکند لایف، شاهد پیدایش و ابداع واحدهای پولی جدید مانند لیندن دلار، بیت کوین و کیو کوین هستیم که رسما واحدهای پولی رایج در دنیا را به چالش کشیدهاند.
همچنین بسیاری از نهادهای پولی و بانکی وارد عرصه تجارت موسوم به پرداختهای خرد و ریز شدهاند؛ پرداختهایی که میتوان آن را به قلکهایی تشبیه کرد که بهطور مرتب سکههای یک سنتی یا یک ریالی به آن واریز میشود اما همین سکههای خرد در طول زمان و با واریز توسط کاربران انبوه به سرمایههای بزرگ تبدیل میشوند که برای هر نهاد مالی وسوسهکننده است.
امروزه رصد تصویر سازمانی در شبکههای اجتماعی به مدیران کمک میکند تا درباره مشکلات و مسائل احتمالی سازمان خود اطلاعات کسب کرده و در جهت رفع این مشکلات برنامهریزی لازم را انجام دهند.
همچنین امروزه شاهد رونق کسب و کارهای خرد اینترنتی در ایران هستیم؛ کسب و کارهایی که بهطور حتم قبلا مدل مشابهی در دنیای واقعی نداشته است. مانند استاد دانشگاهی که فایلهای پاورپوینت یا مقالات علمی خود را در ازای مبلغ اندکی برای کاربران شبکههای اجتماعی قابل دانلود میکند یا فروشگاههای اینترنتی که کالاهای آنها از جنس فضای مجازی و دیجیتال است و تولیدکننده و فروشنده آنها یکی هستند.
نظام بانکی نمیتواند و نباید نسبت به این تغییر اتمسفر فضای کسب و کار در ایران بیتفاوت باشد. شاید به همین دلیل بود که اخیرا در سومین کنفرانس بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت در ایران، یکی از پانلهای اصلی به موضوع نظام بانکی و شبکههای اجتماعی اختصاص یافت و مسئولانی از بانک مرکزی ایران در سخنانی صریح، رویکرد و جهتگیری آینده نظام بانکی ایران را به سمت استفاده از ظرفیتهای شبکههای اجتماعی مجازی ذکر کردند.
در واقع اگرچه اصلیترین مسئله در حوزه شبکههای اجتماعی مجازی در ایران، فعلا مسئله فیلترینگ برخی از بزرگترین این شبکهها در کشور است، به موازات تلاشهایی که در شورایعالی فضای مجازی و برخی دستگاههای دولتی برای بازگشایی این فضا صورت میگیرد، نهادهای تخصصی کشور نیز درصدد هستند تا الگوی مناسبی برای فعالیت خود در این فضاهای جدید طراحی کنند. برخی از این دستگاهها از هماکنون این فرصتهای جدید را شناسایی کرده و وارد این فضاها شدهاند و برخی دیگر با احتیاط توأم با محافظهکاری با این شبکهها و رسانهها برخورد میکنند و برخی نیز استفاده از رسانههای اجتماعی داخلی را در دستور کار قرارداده و به پیش میروند و عدهای نیز هنوز وارد این وادی نشدهاند.
اما در هر صورت میتوان گفت که این فضاها، فرصت مناسبی برای جلب مشتری و مخاطب، آموزش مشتریان، افکارسنجی و تحلیل محتوای پیامهای منتشره مشتریان، درک صحیح از افکار و اندیشهها و سلیقههای مشتریان و مخاطبان و مردم به شمار میروند. در نهایت باید اذعان داشت که شبکههای اجتماعی چیزی جز مردم نیستند و ورود به این فضا یعنی استفاده از خرد جمعی و دیدگاههای عمومی درباره سازمان.