در جلسه قبل گفتم: زن از اولواالالباب است. چون قرآن درباره اولواالالباب میگوید: «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی» (آلعمران/195) گفتم: تمام کمالاتی که برای مرد هست، برای زن هم هست در سوره احزاب است. گفتم: معنای عفاف و حجاب بیسوادی و خانهنشینی نیست، بیرون میرویم اما تبرّج نمیکنیم و دانشمند میشویم. کمالات ویژه منحصربهفرد راجع به حضرت زهرا را گفتم. دختر نبوت، مادر امامت، همسر ولایت.
1- فاطمه زهرا(سلامالله علیها)، کوثر الهی. خداوند به زهرا فرموده: کوثر! ِ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَر. پدر عمروعاص که مرد خبیثی بود به پیغمبر گفت: ابتر! یعنی بیعقبه. چون در جاهلیت، دختر را آدم حساب نمیکردند. پیغمبر پسر نداشت. البته پسرهایی داشت، کوچک بودند از دنیا رفتند. آنچه از حضرت ماند دختر بود، گفتند: پیغمبر پسر ندارد. بنابراین ابتر است. خدا گفت: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْترَُ» او خودش ابتر است. او با داشتن پسران زیاد، نامش محو میشود و تو با همین یک دختر ماندگار میشوی. در علمای اهل سنت فخر رازی میگوید: از مصادیق کوثر زهرا است که مادر حسن شد، مادر حسین شد، مادر رضا و جواد شد. کوثر یعنی زیاد مبارک. هر زیادی کوثر نیست. خیلیها پول دارند، سال میآید و میرود یک گرسنه را سیر نمیکنند. آدمهایی هم هستند در اتاقشان موکت افتاده است، افراد گرسنه روی همان موکت سیر میشوند.
2- جایگاه حضرت زهرا در ماجرای مباهله. قرآن میگوید: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَة» (نحل/125) اول راه گفتوگو با دیگران منطق و استدلال و حکمت است. بعد از آن موعظه حسنه، و سپس مجادله. آخرین راه نفرین است. ما به شما نفرین میکنیم، شما هم به ما نفرین کنید، هر نفرینی گیرا شد، معلوم میشود آن صاحب نفس آدم درستی است، چون نفرینش گیرا شده است. برای دعوت مسیحیها همه این مراحل تمام شد، آخر سر بنا شد که مباهله کنند. پیغمبر برای نفرین کردن آمد. دیدند 4نفر را با خودش آورده است. امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین. مسیحیها 5نفر را که دیدند به رهبرشان گفتند: اینها با 5نفر آمدند. گفت: چون با زن و بچه آمده، پیداست که خیلی به کارش معتقد است. آدم وقتی میگوید: خدایا زن و بچه مرا بکش، پیداست به راهش اطمینان دارد. اگر اینها نفرین کنند کل مسیحیها از بین میروند. نفرین نکنید. فاطمه کسی است که دعای پیغمبر همراه با آمین فاطمه یک گروه زیادی را از بین میبرد.
3- عصمت حضرت زهرا(سلامالله علیها). عصمت او قطعی است. قرآن میگوید: «إِنَّما یُریدُالله لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33)، خدا اراده کرده پلیدی را از شما اهلبیت ببرد. خواست خدا این است که همه ما پاک باشیم. پس این یک خواست ویژه است. یعنی من یک اراده خاصی نسبت به اهلبیت دارم. وگرنه اراده عام که خداوند اراده کرده همه مردم خوب باشند.
4- نزول آیه تطهیر در شأن اهلبیت(علیهم السلام). یک روز پیغمبر عبای خود را روی سر حسن و حسین و فاطمه، و امیرالمؤمنین انداخت. افراد دیگر خواستند زیر عبا بیایند فرمود: نه، شما نیایید. بعد گفت: «هولاء اهلبیتی» اهلبیت من همین افرادی هستند که زیر عبایند.
فاطمه زهرا نزد پیغمبر رفت، یک چیزی شنید و گریه کرد. پیامبر گفت من دارم میروم و آخر عمر من است. بعد یک چیزی گفت و فاطمه خندید: اول کسی که به من ملحق میشود تو هستی. یک دختر جوان میخندد که از دنیا میرود و به پدرش ملحق میشود.