ایران دارای شرایط اقلیمی متنوعی است؛ بهطوری که از ۱۳اقلیم شناختهشده در جهان ۱۱نوع آن در ایران وجود دارد. درعین حال شاخصهای پایداری محیطزیست ایران در وضعیت نامناسبی قرار دارد و با کسب رتبه۱۳۲ بین ۱۴۶کشور در انتهای جدول قرار گرفته است. از خطر انقراض گوزن زرد ایرانی تا آلودگی خلیجفارس که اخیرا ۴۶درصد حد مجاز اعلام شده، از دریاچه ارومیه که درحال خشکشدن است تا مرگ ببر سیبری در ایران، از سوختن جنگلها این سرمایه ملی تا صادرات خاک و کاج به کشورهای دیگر، از آلودگی هوای کلانشهرها تا مرگومیر بر اثر این آلودگی همه اتفاقاتی است که در این سالها به وقوع پیوست و اکنون چشمامید فعالان و کارشناسان این حوزه به دولتی است که در شعارهای انتخاباتیاش بارها از بدحال بودن اوضاع محیط زیستی ایران و توجه به این حوزه سخن گفت.
تا آخرین لحظاتی که روسای قبلی برسر کار بودند بر سر تصویب مصوبههای غیر زیست محیطی اهتمام میورزیدند که نمونه عینی این موضوع مجوز معدنکاوی در مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان محیط زیست است که در روزهای انتقال دولت دهم به یازدهم تصویب شده بود. در این پرونده به اختصار به اتفاقات محیط زیستی ایران در 8سال اخیر میپردازیم.
- باغوحش پارک ارم یا شکنجهگاه حیوانات
کشور روسیه در اردیبهشتماه سال۸۹، طی یک تفاهمنامه همکاری با ایران، یکجفت ببر سیبری را در مقابل دریافت دو پلنگ ایرانی ماده تحویل سازمان حفاظت محیط زیست ایران داد. درحالی که قرار بود این ببرها برای اجرای «طرح احیای ببر منقرض شده مازندران» در پناهگاه حیاتوحش میانکاله در شرایط نیمهاسارت نگهداری شوند، پناهگاه حیاتوحش میانکاله، آماده پذیرش ببرها نشد و این ببرها در پارک ارم نگهداری شدند تا اینکه ببر نر بر اثر بیماری «مشمشه» جان باخت و دیگری نیز که احتمال ابتلا به این بیماری را داشت در قرنطینه نگهداری میشد ولی اخبار حکایت دارد که از ببر ماده هم خبری در دست نیست.
انوشیروان محسنی نماینده مجلس در سال۸۹ و عضو کمیسیون محیط زیست در آن زمان «مسئول اول این حادثه را سازمان محیط زیست بهدلیل سهلانگاری و کمتوجهی به نبود آمادگی برای پذیرش ببرها و سهلانگاری دوم را متوجه مسئولان باغوحش ارم دانست که با وجود بیمار و تلف شدن تعدادی از شیرها از یک طرف و نزدیکی محل نگهداری آنها و ببرهای مهمان و شباهت غذای مصرفی آنها از طرف دیگر اقدامات لازم را جهت پیشگیری از ابتلای ببرها انجام ندادند.» متهم دیگر این پرونده بنا بر گفتههای انوشیروان محسنی، سازمان دامپزشکی کشور بود؛ چراکه به گفته وی قصور سازمان محیطزیست و مسئولان باغوحش تهران رافع مسئولیت دامپزشکی نیست. با این توضیح که سازمان دامپزشکی کشور میتوانست در کنترل احشام و حیواناتی که وارد کشور میشوند از لحاظ قرنطینه و نظارت عملکرد بهتری داشته باشد.» اکنون 3سال از تلف شدن ببر نر سیبری و مفقود شدن ببر ماده آن میگذرد که خبر میرسد، تنها ببر بنگال باغوحش ارم در استخر محوطه نگهداری غرق شده است. «ببری» که حدود ۴سال سن داشت از کودکی در باغ وحش ارم بود و تا پیش از ورود ببرهای سیبری، تنها ببر باغوحش نیز محسوب میشد.
خبرگزاری میراث فرهنگی، به نقل از دیدهبان حقوق حیوانات میگوید: «ببری مبتلا به صرع بود و بهدلیل تشنج ناشی از این بیماری، به استخر سقوط کرده و از بین رفته است. این ببر 4ساله ماجراهای زیادی در باغوحش ارم داشته، چنانکه با ورود ببرهای سیبریایی، ببری به قفس دیگری منتقل شد و پس از مرگ ببر نر سیبری و خروج باغوحش از قرنطینه، ببری به محوطه قبلی گربهسانان بازگشت. ببری پس از دو ببر سیبری باغوحش وکیلآباد مشهد و ببر نر جنجالی باغوحش ارم، چهارمین ببری است که مرگ آن در باغوحشهای ایران تائید میشود.» این موضوعاتی است که در حوزه حفاظت از حیوانات در محیطزیست ایران مورد سهلانگاری قرار گرفت.
- دریاچه ارومیه میمیرد از بس که آب ندارد
دستور احیای دریاچه ارومیه در روزهای آخر دولت دهم داده شد؛ دریاچهای که خشکسالیاش فقط به وزارت نیرو مربوط نمیشد و نمیشود. دریاچه ارومیه طی 8سال ریاست دولتهای نهم و دهم با خطر خشک شدن دست و پنجه نرم کرد تا بالاخره در روزهای پایانی دولت درحالی که دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود دستور به احیایش داده شد.
محمدجواد محمدیزاده، رئیس سازمان محیط زیست، درباره برنامههای در دست اقدام برای رفع مشکلات دریاچه ارومیه گفته بود: «یک اقدام مهم برای رفع مشکل، انتقال آب از ارس و حوضچههای دیگر است و باید انجام شود که منابع آن تخصیص داده شده و رئیسجمهور هم دستور دادند تا منابع تقویت شود.» اما این نوشداروی پس از مرگ سهراب هم تا حدودی بیفایده بود، زیرا نمایندگان مجلس ارومیه و کارشناسان محیطزیست انتقال آب از ارس را با موانعی همراه میدانند. نادر قاضیپور، نماینده آذربایجانغربی با بیان اینکه طرح انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه هنوز شروع نشده، گفت: «قضیه انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه عوامفریبی است و برخیها به دنبال این هستند که به بهانه خشک شدن دریاچه ارومیه، آب انتقالی را برای مصارف کشاورزی به سایر استانها ازجمله آذربایجانشرقی منتقل کنند.»
از سویی دیگر بسیاری از کارشناسان این حوزه انتقال آب از ارس را موجب خشک شدن این دریاچه میدانند. اگرچه در دولت یازدهم با همکاری سازمان محیط زیست، کارگروهی برای جلوگیری از خشکی دریاچه ارومیه تشکیل شده، ولی همچنان نتایج این قضیه رضایتبخش نیست و با اینکه «معصومه ابتکار» رئیس جدید سازمان محیط زیست، در اولین سفر کاریاش در سازمان محیط زیست، به این دریاچه رفت تا در مورد وضعیت آن و راهکارهای ارائه شد تحقیق کند، هنوز از روند خشکی آن جلوگیری نشده است.
از دریاچه ارومیه گذشته و میرسیم به خشک شدن دریاچه هامون در جنوبشرقی ایران که مشکلات اقتصادی و زیستمحیطی متفاوتی را سبب شده است. بروز توفانهای شن، ظهور بیماریهای تنفسی و بینایی و همچنین از بین رفتن اقتصاد بومی وابسته به این دریاچه ازجمله عوارض خشکی این دریاچه بودند. خشک شدن تالابها از دیگر مشکلات زیستمحیطی در سالهای اخیر بوده است. تالاب انزلی بهشدت کمآب شده و بخشهای بزرگی از تالاب گاوخونی، ارژن، پریشان، آجیگل و تالاب سهگانه هامون نیز خشک شدهاند. وضعیت تالاب شادگان هویزه نیز نامناسب گزارش شده است.
- جنگلها در آتش بیهزینگی سوختند
آتشگرفتن جنگلها و اراضی حفاظت شده که زیرنظر مستقیم سازمان محیطزیست قرار دارند، یکی دیگر از اتفاقات این سالهاست. یکی از بزرگترین این آتشسوزیها مربوط به سال۸۶ و سوختن اراضی وسیعی از پارک جنگلی گلستان بود. آتشی که شعلههایش 3هفته جنگل را سوزاند اما سازمان محیطزیست بهدلیل نداشتن بودجه لازم و نیروی متخصص نتوانست آتش را کنترل کند؛ تا جایی که مردم با بیل و کلنگ به جنگ آتش بروند و جنگل را نجات دهند. از آخرین آتشسوزیهای اخیر میتوان به آتشسوزی در جنگلهای زاگرس، خوزستان و نورآباد ممسنی اشاره کرد که حتی در مناطق کسی وجود نداشت تا خبر آتشسوزی را به سرعت برساند تا گونههای نادر گیاهی و حیوانی از بین نروند.
- گوزن زرد ایرانی در آستانه انقراض
گوزن زرد ایرانی از گونههای نایاب جانوری است که محل اسکانش در ایران تشخیص داده شده است. در ماههای گذشته این گونه جانوری درگیر هجوم «مگس میاز» درحاشیه رود کرخه شد که زیستگاه اصلی این حیوان بهشمار میآید اما با وجود اعلام سازمان محیطزیست در حفاظت از این گونه نایاب جانوری، بیش از ۷۰رأس آن تلف شدند. دلیل اصلی این اتفاق را کارشناسان محیطزیست وجود سد سیمره و خشک شدن تالابها میدانند که دیگر گوزنها نتوانستند با استفاده از گل و لای بدن خود را بپوشانند تا مورد آسیب مگس میاز قرار نگیرند.
- هوای ناسالم که ریهها را سوزاند
آلودگی هوا در جان پایتخت نشسته و بنزین و گازوئیل نامرغوب، خودروهای فرسوده، وارونگی هوا، عدم وجود فیلتر تهویه کارخانهها، دست به دست یکدیگر دادهاند تا جان مردم را بگیرند. یک روز کاظم ندافی معاون وزیر بهداشت، اعلام میکند: «سالانه ۲۷۲۴مورد مرگومیر منتسب به آلودگی هوا در شهر تهران ثبت میشود.» و حالا کار به جایی رسیده که مرگ بر اثر آلودگی هوا باید قتل به شمار برود. آنقدر حال کلانشهرهای ایران بد است که تمام مسئولان اظهار نظر میکنند، کارگروه تشکیمیدهند و هنوز سرب در هوا میچرخد. «آلودگی هوا مهمترین عامل در سرطان است، گزارشی که وزارت بهداشت و آموزش درمان کشور ارائه داده است. آلودگی هوا از مشکلاتی بود که زندگی اهالی شهرهای بزرگ را دچار مشکل تنفس کرد.
شهرهای تهران، قم، اصفهان و اهواز مناطقی بودند که با آلودگی هوا و ریزگرد دستوپنجه نرم کردند. شدت آلودگی در اهواز به حدی بود که بارها مدارس تعطیل شدند و پرواز هواپیماها لغو شد. موج زیادی از سرطان همراه با ریزگرد و آلودگیها بر سر سفره مردم نشست تا جایی که فرهاد سرداری، معاون دفتر بیابانزدایی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری گفت: «رودخانههای خشکشده منشاء ریزگردها نیستند.»
اما از سویی دیگر، احمدعلی کیخا، معاون محیط زیست طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیطزیست میگوید: «عامل اصلی بروز پدیده ریزگردها در استانهای ایران، خشک شدن تالابهای کشورهای همسایه است ولی مدیریت نادرست منابع آب نیز موجب شده که بروز این پدیده درسراسر کشور تشدید شود.»
- پلنگ ایرانی در آستانه مرگهای پیدرپی
مرگ به جان قلاده پلنگها افتاده است. همان پلنگ و یوزپلنگ ایرانی که قرار است طرح آن به عنوان نماد تیم ملی کشور برای حضور در مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۴ و همچنین پیام زیست محیطی آن معرفی شود. اما به فاصله ۹ماه، ۹پلنگ از حیات وحش ایران کم شده است. با ازبین رفتن گونههای نادر جانوری در ایران، شناسایی نقاط مرگخیز در رأس امور زیست محیطی قرار گرفته است. حسین محمدی، مدیرکل دفتر حیاتوحش سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «طی 6سال اخیر هزار حیوان گوشتخوار یا علفخوار بزرگجثه بر اثر حادثه، تصادف و یا بیماری تلف شدهاند که این آمار کشته شدن حیوانات بر اثر شکار غیرمجاز را در بر نمیگیرد. تا ۷۰درصد از این تلفات بر اثر حوادث جادهای اتفاق افتاده و عمده این حیوانات را گوشتخواران به ویژه گربهسانانی مانند یوزپلنگ و پلنگ تشکیل میدهند.
از سال۸۶، برای ثبت تلفات حیات وحش یک بانک اطلاعاتی ایجاد کردهایم که در آن دلیل تلفات و موقعیت استانهایی که با این موارد مواجه میشوند ثبت میشود تا بتوانیم تحلیل جامعی از شرایط داشته باشیم و راهکارهایی برای کاهش این تلفات پیدا کنیم. در زمان ریاست قبلی سازمان، گزارش تحلیلی از اینگونه اتفاقات را به معاون محیط زیست رئیسجمهوری ارائه دادیم و اکنون نیز این گزارش به دکتر ابتکار تقدیم شد و این موضوع را به عنوان چالش اساسی در زمینه حفاظت از حیات وحش کشور مطرح کردهایم.
در پی ارائه این گزارش، دکتر ابتکار دستور داد تا نقاط حادثهخیز شناسایی شده و راهکارهایی برای کاهش این اتفاقات ارائه شود که در نهایت راهکارهای بلندمدت و کوتاهمدتی برای کاهش تلفات حیوانات کشور بر اثر حوادث مطرح کردیم.
- محیطبان حافظ حیات وحش نه مقتول!
شاید آخرین خبر محیط زیستی امسال خبر خیلی خوبی نبود. خبری که میگفت چند شکارچی به جان دو محیطبان گلستانی حمله کردهاند و با چاقو و تبر جانشان را مثله کردهاند؛ بهطوری که خانم ابتکار، به طور مستقیم پیگیر وضعیت این دو نفر شده است. محیطبانان جان سالم به در بردهاند، اما کارشناسان حیات وحش یکصدا میگویند که باید مجازات و جریمههای سنگینتری برای شکارچیان غیرمجاز در نظر گرفت تا هیچ محیطبانی برای دفاع از جان خود طناب سرد دار را با رگهای گردنش لمس نکند.
تمام این مسائل با جان مردم سروکار داشت و طبیعت حیوانات و گیاهان را مورد آسیب و ضرر خود قرار داد. سازمانی که طی 8سال به ویرانهای تبدیل شده بود اکنون با کمک شهرداری، وزارت بهداشت، پلیس و نهادهای دیگر میخواهد جان مردم را از آلودگی هوا، باران اسیدی و سرطان نجات دهد. نگذارد دریاچه ارومیه به خاطرهها بپیوندد و گوزن زرد نایاب ایرانی با گلوله یک شکارچی در پارک پردیسان، قلب سازمان محیط زیست از پا دربیاید و تاریخ محیط زیست ایران را پاک کند.