این آدم فضایی یقینا تصور میکند بعد از به دنیا آمدن بچه، دیگر مادرها هیچوقت خواب راحتی نخواهند داشت و قرار است تا ابد از بیخوابی و بچهداری جان بدهند. اما با کمی دقت در ماجرا معلوم میشود این دلیلها، ریشه در نوعی ترس و واهمه دارد و بیشتر آنها ذهنی است و از نوعی احتیاط ناشی میشود که البته کمی بیشتر از شرط عقل است. آنها در واقع بچهدارشدن و مادرشدن را نوعی ریسک در زندگی خود میدانند. عمده این دلیلها و ترسها که میتواند یک زن را از نعمتی به بزرگی مادرشدن محروم کند همین ترس ذهنی و البته بیمورد از این ماجراست.
الان خیلی زود است
یکی از دلیلهایی که مانع مادرشدن شما میشود، مسائل عرفی است. این روزها بچهدار شدن بلافاصله بعد از ازدواج- از دید عرف- امری عجیب و غیرقابلقبول است. این مدت زمان بنا به عرف مکانی، قومی و خانوادگی، در میان افراد متفاوت است و گاه حتی به 5 الی 6 سال یا بیشتر میرسد. اگر خودتان دوست دارید بچهدار بشوید و فکر میکنید دچار پایبندی به یک عرف غلط شدهاید، چرا تغییرش نمیدهید؟ باید در همان روزهای اول ازدواج موضعتان را مشخص کنید که «ما تصمیم داریم زود بچهدار شویم.»اطرافیان خود را از خطرات احتمالی بارداری در سن بالا آگاه کنید و اینکه اختلاف سنی زیاد با کودک را نمیپسندید.
پشتوانه مالی میخواهد
هر انسان عاقلی میداند که به دنیا آمدن نوزاد و بچه داری و بزرگکردنش خرج دارد. خوب است قلم و کاغذ بردارید و منصفانه درباره خرج و مخارج بچه داری حساب و کتاب کنید. خرجهای اضافهتان را کنار بگذارید و هزینههای غیرضروری را صرف اصلیترین نیازهای کودکتان کنید. اصلا مگر همهچیز باید در شرایط ایدهآل باشد تا به فکر بچهدار شدن بیفتید؟ آیا شما باید به همه آینده فرزندتان فکر کنید؟ خوب است به این نکته توجه کنید که والدین خوب لزوما پدر و مادرهایی نیستند که امکانات مالی فراوانی در اختیار بچهها میگذارند. مطمئنا خیلی از جوانهای موفق را میشناسید که در وضعیت مالی خیلی معمولی به بهترین درجات علمی و موفقیتهای بزرگ رسیدهاند. مادر و پدر آنها هم همین فکر را میکردهاند؟ حتما میشود در یک شرایط مالی معمولی هم بچهها را بزرگ کرد و برای فرهنگ و علم آنها مایه گذاشت.ضمن اینکه حواستان به این نکته باشد که اگر هدفتان این است که برای همیشه پشتیبان مالی فرزندتان باشید، از او موجودی بهشدت وابسته میسازید. شما قرار است یک انسان تربیت کنید نه یک موجود ضعیف وابسته که از الان باید به فکر خرج و مخارج ازدواج، مسکن و اشتغالش باشید.
درس دارم، کاردارم،گرفتارم!
شاید مهمترین دلیل شما برای طفرهرفتن از بچهدار شدن فعالیت اجتماعی است. حق دارید؛ دلتان میخواهد درس بخوانید. دوست دارید کار کنید و در شغلتان موفق شوید. مادر چطور؟ دلتان نمیخواهد مادر شوید؟ مادرشدن را یک گام رو به جلو در زندگیتان نمیبینید؟ فکر میکنید بچه همیشه همانطور کوچک و نیازمند به شما میماند و شما باید همیشه قید فعالیتهای روزمره خودتان را بزنید؟ اصلا چه اشکالی دارد اگر درستان کمی بیشتر از حد معمول طول بکشد؟ نوزاد شما خیلی زود بزرگ میشود و زمانی که صرفا به شما احتیاج دارد و برای رشد جسمی نیازمند شماست یک زمان طولانی غیرقابل تحمل نیست. میشود در یک بازه زمانی روند درس خواندن را کند کنید و دوباره بعد از مدتی به آن سرعت بدهید. مثلا هر ترم واحدهای کمتری بردارید. میتوانید یکیدو ترم مرخصی بگیرید و بعد از آنکه نوزادتان کمی رشد کرد، دوباره درس خواندن را از سر بگیرید. آنقدر دانشجوها بودهاند که بدون مرخصیگرفتن و داشتن دلیل موجهی، درسشان را چندترم وچند سال دیرتر تمام کردهاند؛ مادرها که دیگر مهمترین دلیل ممکن را دارند. خیلی از خانمها مجبورند کار کنند. با آمدن بچه طبیعتا روال عادی کارکردن دچار اختلال میشود؛ مرخصیهای بعد از زایمان برای همین است. بعد از آن هم، هر کاری راه خودش را دارد. در بعضی از موارد، شرکتها یا مؤسسات، محلی را برای نگهداری بچههای کارمندان درنظر میگیرند. البته چندساعتی هم میتوانید روی پدر و مادر خودتان و همسرتان برای نگهداری از فرزندتان حساب کنید. آن شغلهایی هم که کاملا اختیاری است که بهتر از هر چیزی است. خیلی خوب است اگر بتوانید تا وقتی که فرزندتان از آب و گل دربیاید، برای سر کار رفتن دست نگه دارید و بعد از آن دوباره مشغول شوید. با یکیدو سال متوقف یا کندکردن روند شغلی خود هیچ ضرری نمیکنید. مطمئن باشید خدا نمیگذارد بهخاطر بزرگکردن فرزندتان، گرفتاری مالی پیدا کنید.
بین من و همسرم فاصله میافتد
خانمها خیال میکنند یکی از وظایف بچهها فاصله انداختن بین زن و شوهر است. چاره این تفکر، فقط تجربهکردن است؛ اما تجربهای که مبتنی بر آگاهی باشد. آگاهی از احتمال این اتفاق میتواند شما را وادار کند برای جلوگیری از آن اقدام کنید. میتوانید برنامهای داشته باشید که از بروز این مسئله جلوگیری کند. شما میتوانید از چندماه بعد از تولد کودکتان او را در زمان محدودی به خانواده خود یا خانواده همسرتان بدهید و با شوهرتان به پارک، سینما یا کافه بروید. میشود وقتی کودکتان خواب است با هم فیلم ببینید و شام بخورید.اینکه شما ساعتهای کنار هم بودنتان را چگونه میگذرانید مهمتر از میزان ساعتهای باهم بودن شماست.
از تربیتکردن بچه میترسم
این حرف یکجور رفع مسئولیت است. تربیت ترس ندارد؛ فقط به کمی وقت نیاز دارید که بتوانید در کنار کودکتان باشید و به او چیزهای خوب بیاموزید. کتاب خواندن و مطالعه درباره نحوه رفتار با کودک هم در تربیت به کمکتان میآید. شما میتوانید کتابهای تربیتی را بخوانید و با مشکلات احتمالی تربیتی آشنا شوید. با خانوادههای موفق در زمینه تربیت بچه حرف بزنید و از آنها بخواهید شما را راهنمایی کنند. پس در این مورد هیچ ترسی نداشته باشید. ضمن اینکه نخستین الگوی کودک، پدر و مادرش هستند. اگر نگران تربیت فرزندتان هستید، طوری رفتار کنید که دوست دارید او آنطور باشد.
انگیزه من تویی!
بنشینیم و با خودمان حساب و کتاب کنیم، ببینیم با زندگیمان چندچند هستیم. تا کی دلمان را به درس و دانشگاه و کار و حتی کسب درآمد خوش کنیم؟ بعد از گذشت سالهای زیادی از زندگیمان، پولهای جمع شده را برای چهکسی خرج کنیم؟ چقدر میشود خرید کرد و به مسافرت رفت و تفریح داشت؟ بالاخره یکجایی، یک وقتی و در یک سنی، همه اینها حوصلهمان را سر میبرد و دلمان یک انگیزه محکم برای ادامه زندگی میخواهد. بچه درست همان انگیزه بیبدیل ما برای ادامه زندگی است. همه انگیزههای قبلی بالاخره یک روزی و در یک زمانی شل میشوند و قوت و کارایی خودشان را از دست میدهند. بچهها بهخودی خود یک انگیزه جذاب، متحرک و شاداب هستند که شما را وادار میکنند با تلاش و عشق بیشتری به زندگی خود ادامه دهید.