قربان شما، کافهچی
* * *
نیش و نوش
بفرمایید شعر، بفرمایید ترانه. این آخرین ترانهی نیشگلی در اولین روز بهار است. امیدواریم با خواندن آن دچار حساسیت فصلی نشوید.
نیشگلی خان
عضو انجمن شاعران مادرمرده
من + تو= ما
گل از تو، گلدون از من
آب از تو و نون از من
سفرهی خالی از تو
کشک و بادمجون از من
باد از تو، بارون از من
چیک چیک ناودون از من
برف تابستون از تو
آفتاب ایوون از من
نخ از تو، دندون از من
چایی و قندون از من
آسمون ریسمون از تو
لیلی و مجنون از من
باغ از تو، باغبون از من
دشت و بیابون از من
اگه هوا آلوده است
اتوبوس ارزون از من
فالنوش
فال تفالهی چای
برای متولدین خرداد:
خب، این شما متولدین خرداد ماه و این فال تفاله. البته تفالهی چای. خب، من به جای شما چای میخورم و به جای شما نیت میکنم و سرگذشت شما را از شکلهای نقشبسته بر فنجان چای عرض مینمایم. درست مانند کارشناسان هواشناسی که از عکسهای ماهوارهای، هوا را پیشبینی میکنند. در ضمن این فال به زبان هندی با زیرنویس فارسی بود که تصاویرش را حذف کردیم و شما فقط زیرنویسش را مشاهده مینمایید.
خب، من در فال شما یک آمیب میبینم. بله. از نظر آمیبشناسی در فرهنگ هندی، آمیب نشانهی خوشتیپی و خوشحالی و باحالی است. همانطور که میدانید آمیبها نقش خوبی در اکوسیستم دارند و در امتحانات خرداد پنج نمره از درس آمیبها سؤال خواهید داشت.
ستارهی بخت و اقبال خردادیها یک ستارهی دریایی است که ته اقیانوس به خواب رفته. بهتر است بخت خود را از خواب بیدار کنید و البته لازم است خودتان زودتر بیدار شوید. زیرا در دایرةالمعارف فالبینی نوشتهاند: خفته را خفته کی کند بیدار؟
در ادامه باید عرض کنیم که اگر دختر هستید یک هدیهی خوب میگیرید که از ذوق نیشتان نیممتر کش میآید. اما اگر پسر هستید فکر هدیه را از سرتان بیرون کنید و به فکر کوتاه کردن موی سرتان باشید که ناظم مدرسه بهتان گیر ندهد. ولی میتوانید روی پیداشدن گمشدهتان در این ماه حساب کنید. (برای اطلاعات بیشتر به دیوان حافظ، غزل یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، مراجعه کنید.)
خوردن ترشی زیاد، نوشابهی گازدار و مسواککردن دندانها، برای سلامتی شما زیانآور است و در صورت تکرار یا روز میمیرید یا شب.
فالنوش
نیشخوان
اندر حکایت گدای مذکور که نامش بود منشور
حکایت کردهاند که در گذشتههای نیمهی دور، مردی به شیوههای گوناگون گدایی کردندی و نان از این راه به سفرهی خانواده آوردندی. گدای «مذکور» که نامش بود «منشور» روزی به حاشیهی شمال شهر رفتندی. در آنجا مردی را کنار خانهاش دیدندی که باغچهی سمت چپ دروازهی ویلایش را آب دادندی. پس بنشست و سرش را در چمنهای باغچهی سمت راست فرو کردندی و به خوردن علف تظاهر کردندی.
به خیالش صاحبخانه دلش به حال او سوختندی و برایش غذا آوردندی، اما صاحبخانه گفتا: «چه میکنی مرد؟»
گدا گفتندی: «هیچ. علف میخورم. میبینی گرسنگی مرا به چه روز انداخته؟»
صاحبخانه سر تکان داد و گفتندی: «آه. به راستی زمانهی بدی شده است. خیلی خیلی غمگین شدم.»
منشورگدا گفتندی: «هیچ توصیهای برایم ندارندی؟»
صاحبخانه گفتندی: «توصیه؟ چرا. به نظرم اگر بیایی علفهای این یکی باغچه را بخوری بهتر باشد. علفهایش بلندتر است و تو را سیر میسازد.»
و خندید هاهاها...
شکلات دهنسوز (معروف به هاتچاکلت)
نیشنهاد کتاب
خیار درکتابفروشی بهار
این کافهچی علاقهی عجیبی به میوه دارد. مخصوصاً علاقهی عجیبتری به خیار. از آن گذشته علاقهی وحشتناکی به ته خیار دارد. یعنی عادت دارد خیار از جاخیاری یخچال برمیدارد، دوسوم آن را میکَنَد و میاندازد دور و یک سوم آن را که شامل ته+نزدیک به ته باشد، گاز میزند و میجود و میبلعد.
در ایام عید یک کتاب عیدی گرفته که حسابی ذوقزدهاش کرده. گویا پدرزن آیندهاش که اخلاق و روحیهاش را خوب میشناخته «نزدیک ته خیار» را کادوپیچی کرده و به او داده. «نزدیک ته خیار» کاری از ناصر فیض است. مجموعهای از شعرها و نثرهای این طنزپرداز قویپنجه و نازکبین که هم شیرین است و هم تلخ.
کتاب شامل تعداد زیادی شعر، تعداد کمتری نثر و تعداد انگشتشماری مقدمه و گفتوگو است. حالا ما تکههایی از دوبیتیها ی کتاب را برای نمونه میگذاریم اینجا. ولی بهتر است خودتان اصل کتاب را با پول توجیبی خودتان بخرید و حالش را ببرید. برای نزدیک ته خیار نیازی نیست به میوهفروشی بروید. انتشارات سورهی مهر این کتاب را با قیمت ۴۵۰۰ تومان (پول یک کیلو خیار) منتشر کرده است.
چرا عمری صبوری کرده شاعر
و چایی توی قوری کرده شاعر؟!
اثرهای فراوان آفریده
ولی از طنز دوری کرده شاعر
* * *
لحافم در بیابان شد مقوا
برایم سنگ خارا شد متکا
شدم همسایه با انواع بوآ
مرا بیچاره کرد این عشق لیلا
* * *
ارادت داشت چون، خیلی به مجنون
شبی زد لیلی ایمیلی به مجنون
و مجنون بعد از آن دیوانهتر شد
فقط ایمیل زد لیلی به مجنون
نیشخبر
صدای تشکر اسب
خبر اول اینکه، پس از انتشار ویژهنامه نوروزی که واقعاً خیلی عالی بود و از خودمان متشکر شدیم، تعدادی از اسبهای نجیب، تلفنی با ما تماس گرفتند و حسابی تشکر کردند. ما دوست داشتیم صدای این اسبها را بهگوش شما برسانیم، اما چه حیف که صدای اسب را نمیتوان مکتوب کرد. یعنی صدایش مثل گربه و مرغ و خروس نیست که بشود آن را با میومیو و قدقد و قوقولیقوقو نوشت. در همینجا از مقامات مسئول میخواهیم که شیوهی نگارش صدای اسب را بنویسند.
گمشدگان جوگیر شده
دومین خبر اینکه، در آخرین روزهای اسفندماه، گروهی از دوچرخهدوستان و دوستداران محیط زیست به بوستان گفتوگو رفتند تا به شکل نمادین و سمبولیک درخت بکارند. طبق اطلاعات به دست آمده، تاکنون خبری از این دوستان دوچرخهای نیست و ظاهراً هنوز به منزل مراجعه نکردهاند. کافهچی فکر میکند این نوجوانان نازنین حسابی جوگیر شدهاند و برای رهایی از آلودگی هوای تهران میخواهند از اینجا تا جنگلهای شمال یکسره درخت بکارند.
ماه میمون
فروردینماه شیرینی است. به گزارش معاون هماهنگی روابط عمومی هفتهنامهی دوچرخه، میزان مصرف شیرینی و کیک تولد در روزهای فروردین از حد مجاز گذشته است. دلیلش هم تولد افراد زیادی در این ماه است. لازم به ذکر است که پنج نفر (شاید هم بیشتر) از همکاران دوچرخهای در این ماه زیبا و میمون به دنیا آمدهاند!