"صدای بمشان را ظریف و زنانه میکنند. سینههایشان را متورم. زنهایشان میروند. از زندگی میبُرند. زندگی خصوصیشان را تحتتاثیر قرار میدهد، وقتی ناتوان جنسیشان میکند.
آنها کار میکنند و هر روز ۸ساعت هزاران ذره هورمون را نفس میکشند. مرد و زن ندارد. زنانگی را هم زیر سوال میبرد، با موهای اضافی، با کم و زیاد کردن عادت ماهانه. هورمونهای زنانگی و مردانگیشان را دستکاری میکند.
مشکلاتشان کم نیست،کارگرانی که در شرکت داروهای هورمونی کار میکنند. صبح تا شب، در اتاقها و سالنهای تولید و توزیع مواد دارویی کار میکنند. در قرصسازی و شیافسازی و آمپولسازی و... تا زندگی بسازند، خرج خانواده دهند، خانوادهای که شاید دیگر مردانگی و زنانگی ساختگیشان را بر نمیتابد و با یک جدایی همه چیز را تمام میکند.
این حال زنان و مردانی است که سالها در شرکتهایی کار کردند که داروهای هورمونی تولید کرده و بیش از ۲۰سال در محیطهایی که ذرات چندمیکرونی هورمون در آنجا شناور بودهاند، صبح را شب کردهاند. زندگی کردهاند. همانها که در بدترین شرایط هوای کارخانهشان را فرو بردهاند، ریههایشان پر از هورمونهایی است که سالها بعد، تمام زندگیشان را درگیر میکند. قرصها و آمپولهایی میسازند تا هورمون بیماران را نظم دهند، از بارداریهای ناخواستهشان جلوگیری کنند، مردانگی مردانشان را تقویت کنند، حس زنانگی زنان را بیشتر کنند، جلوی ریزش مو را بگیرند و... همه اینها را تولید میکنند، تا دیگران بهتر زندگی کنند، باکیفیتتر.
بهایش را اما خودشان باید بدهند، با تغییر نشانههای جنسیشان. آنها هم پا به پای بیماران، مواد هورمونی میخورند، بدون اینکه نیازی به آن داشته باشند، بدون اینکه پزشکی برایشان تجویز کرده باشد.
یکی از آنها «علی» است. ۱۴سال زندگیاش را در بخش تولید مواد هورمونی همین شرکتها گذرانده. در همین سالها هم بود که توانایی جنسیاش کم شد و زندگی خصوصیاش را مشکلدار کرد. حالا ۵۵سال دارد، با ۳۰سال سابقه کار. سالها قرصسازی و پمادسازی کرده، قرصهایی که پر بودند از استروژن، همان هورمونهای زنانگی. میگوید: «قسمت تولید یکی از بخشهایی است که به خاطر کار کردن در آن، به کارگر سختی کار تعلق میگیرد، انبار هورمون هم همان جاست، یعنی سختترین و خطرناکترین بخش یک شرکت دارویی.»
به خاطر کار کردن در تولید مواد دارویی هورمونی بود که چندسال بعد، سینهاش متورم شد، حتی ترشح هم داشت: «۲۰سال پیش بود، وقتی کارم در بخش تولید شدت گرفت، به خاطر پایین رفتن هورمون تستسترون، سینههایم متورم شد، روی گوشم خارش شدید گرفته بود و مشکل پوستی پیدا کردم، همان موقع به من مرخصی دادند تا کمی از محیط هورمونی دور باشم، اما فایدهای نداشت، وقتی بر میگشتم ماجرا همین بود. هنوز هم عوارض وجود دارد.» قبلا شرایط کار کردن در این شرکتها سختتر بود. حالا وضع بهتر شده هرچند هنوز هم عوارض شغلی گریبان کارگران را میگیرد. اینها را علی میگوید. حرفهای دیگری دارد: «هنوز هم آلودگی وجود دارد، کارگران قراردادی و روزمزد هستند، خیلیهایشان در بخش تولید کار میکنند و دچار عوارض میشوند، البته نه به شدت گذشته.» حالا این شرکتها مجهز به سیستمهای فیلتراسیون شدهاند، انواع فیلترهای مکنده آوردهاند، نصب کردهاند. اما هورمونها هنوز سر جای خود هستند با همان میزان آلودگی برای کارگران.
زن و مرد ندارد، همه هورمون میخورند
در فضای این کارخانهها، زن و مرد در کنار هم، پا به پای هم، کار میکنند. دارویی که ساخته میشود هورمون زنانه داشته باشد یا مردانه، فرقی نمیکند. همه یکسان از آنها بهرهمند میشوند. درحالیکه علی معتقد است وقتی دارو هورمون زنانه داشته باشد، باید زنان کار کنند و وقتی مردانه، مردان. اتفاقی که هیچ وقت نمیافتد. حتی دستکشها که اجباری هم هستند، خیلی وقتها استفاده نمیشوند: «در بخش بستهبندی که بیشتر زنان کار میکنند، برخی دستکش ندارند، کف دستشان پوسته پوسته میشود، هر روز باید وسایل جدید به کارگران بدهند، ماسکها باید فیلتردار باشند، اما خیلی وقتها ماسکهای معمولی داده میشود.» تاکید این کارگر بر ایمنیهایی است که رعایت نمیشود و پنهانکاری مسئولان در موقع بازدید بازرسان است.
در گذشته شرایط این شرکتهای دارویی بحرانیتر از حالا بود. زمانی که دستگاههای مکنده پیشرفته وجود نداشت و هواکشها قوی نبودند. هر آنچه تولید میشد در فضای آلوده کارخانه، پخش و وارد خون کارگران میشد. علی از آن دوره میگوید: «آن زمان شرایط کار خیلی سختتر بود، کسی نبود که دچار عارضه نشود، مردان مشکلات جنسی پیدا میکردند، موی زائد هم افتاده بود به جان زنان. عادت ماهانهشان دچار مشکل شده بود. برخی حتی کل سال عادت ماهانه داشتند. هورمون تمام کارگران به هم ریخته بود.»
او میگوید برخی از این هورمونها آنقدر ریز هستند که به راحتی به داخل بدن نفوذ میکنند، دستکش و ماسک هم نمیتواند جلودار آنها باشد: «بیشتر هورمونها جنسی هستند، آن دوره آنقدر شرایط سخت بود که کارگران چرخشی شده بودند و هر ۶ ماه یک بار تغییر میکردند. همان سالهای ۶۵ تا ۷۵. » حالا از وقتی از بخش تولید خارج شده، وضع جسمیاش بهتر شده، اما هیچ وقت دیگر به وضع قبلی برنمیگردد. تیروئیدش به هم ریخته، دیابت دارد. ناراحت است.
زندگیها به باد میروند
کارگران این شرکتها، سالی یک بار، باید آزمایش دهند، این از مقررات شرکتهای دارویی بهویژه تولیدکننده داروهای هورمونی است. نتیجه را تنها پزشک میبیند و در صورت لزوم برای تنظیم هورمونها دارو تجویز میکند. در آلودگی شدید، کارگر باید مرخصی برود، تا هورمون به تدریج دفع شود. قبلا به آنها مرخصی میدادند، کمتر از ۲۰ روز هم نبود، حالا دیگر از این مرخصیها خبری نیست. هستند کسانی که به دلیل عوارض کار کردن در این محیطها، زندگیشان را از دست میدهند، جوانهای تازه ازدواج کرده که دچار بیمیلی جنسی شدهاند و درنهایت ناچار به متارکه شدهاند. علی این افراد را قربانیان اصلی میداند.
«زینال»، کارمند دیگری است. او هم سابقه ۲۵ساله در شرکتهای دارویی دارد. همان جا که داروهای هورمونی تولید میکنند. ۵ ماه پیش بازنشسته شد. آنجا هم قرصهای هورمونی تولید میشود. انواع الیدی و اچدیها، قرصهای استروژنی و تستسترونی و کورتونی. زینال از کسانی بود که در دوره خودش آلوده شده بود. تستسترونش به شدت پایین آمده بود، آنقدر که داروهای زنانه وارد بدنش شد. تمام آزمایشها هم این را نشان میداد. مدارکی که برای پیگیری بازنشستگی، پیدا نمیشد! او میگوید: «همان زمان مسئولان شرکت به من ۲۰ روز مرخصی دادند، اما باز هم خوب نشدم، قرار بود بخشی که در آن کار میکردم را تغییر دهند، اما موافقت نکردند. برای درمانم دارو مصرف نکردم، در مقابل حدود ۱۴سال کوهنوردی کردم تا این هورمونها از بدنم خارج شود.»
با این همه به گفته زینال، پیش از او کارگرانی بودند که هیچ وقت خوب نشدند، هنوز هم بعد از بازنشستگی دارو مصرف میکنند. زنان اما شرایط بدتری دارند، هنوز هم در این شرکتها زنان با رویش موهای زائد مواجه میشوند، زمانیکه مشکلشان حاد میشود، مسئولان، قراردادهایشان را تمدید نمیکنند. زینال میگوید:«زنان علاوه بر اختلالات فیزیکی، مشکلات روحی- روانی هم پیدا میکردند. همین هم شده تا در سالهای اخیر از آنها در بخشهای هورمونی و قرصسازی استفاده نکنند. حالا این شرکتها هواکش پیشرفته دارند، ماسکهایشان فیلتردار است، لباس و دستکش مخصوص دارند، اما باز هم با ایدهآلها فاصله زیادی دارند.»
خیلیها بیخبرند
خیلی از این کارگران زمانی که مشغول به فعالیت میشوند خبری از عوارض داروها ندارند، آنها نمیدانند چه بلایی قرار است بر سرشان بیاید، تنها حقوق آخرماه برایشان اهمیت دارد، هستند کسانی هم که نتیجه کار را میدانند، اما چارهای ندارند.
«آمنه»، یکی دیگر از این کارگران است. او هم بازمانده همان دورهای است که آلودگیها در اوج خود بود. حالا ۱۰سالی میشود که بازنشسته شده و درگیر بیماریهای زیادی است. هر چند که نمیتواند ثابت کند که همه این درد و مریضیها، یادگار ۲۸سال کار در یکی از همین شرکتهاست. تا چندین سال پس از کارکردن در این شرکت، نمیدانست ماجرا از چه قرار است. یکی دوسال که گذشت، موهای زائد افتاد به جانش، صورت و بدنش پر از مو شده بود، آن زمان بستهبندی دارو میکرد، تستسترون، داروهای ضدبارداری، انواع آمپولهای هورمونی و... را با ماشینهای مخصوص بستهبندی میکرد، روزی ۵۰هزار بسته را تحویل میداد، هر وقت هم که آمپولی، روی زمین میافتاد و میشکست، با دست بر میداشت. حالا میفهمد که تمام اتفاقاتی که در این سالها برایش افتاده، تحتتاثیر این داروها بوده است.
میگوید: «همه موظف بودند تا از دستکش و ماسک استفاده کنند، اما گاهی هم پیش میآمد که بدون دستکشها کار کنیم، مخصوصا زمانی که دستگاه خراب میشد یا چیزی روی زمین میافتاد.» ۱۲، ۱۳ سالی که گذشت، آمنه را به دلیل تاثیرپذیری از داروها و وخامت حال، به بخش دیگری منتقل کردند: «خیلی مریض شده بودم، اعصابم به هم ریخته بود، به تیروئید مبتلا شدم، مشکل فیزیکی پیدا کردم.» این تنها حال آمنه نبود، ۸۰، ۱۰۰ کارگر دیگری که اغلب آنها زن بودند هم از این مشکلات داشتند. آمنه هنوز هم قرص اعصاب میخورد، حتی بعد از ۱۰سال دوری از محیط هورمونی.
بدون اضافهکاری، خرج در نمیآید
شرکتها به هر دری میزنند تا هزینههایشان کم شود، ماسکهای بیکیفیت، دستکشهای نخی و معمولی، سیستمهای هواکش نهچندان کاربردی. فرقی نمیکند چه چیزی تولید میشود، با جان چه کسانی بازی میشود، همه اینها برای بالا بردن سوددهی است.
«ولی تارانی»، عضو فعال کارگری است، او از تمام اتفاقاتی که در این شرکتها میافتد خبر دارد. گلایه زیاد دارد. «در این شرکتها اغلب از وسایل ارزانقیمت و بیکیفیت استفاده میشود، درحالیکه هر بخشی وسایل ایمنی مخصوص به خود را میطلبد.» در ۲۵سال گذشته، زنان و مردان زیادی را دیده که با مشکلات جنسی و بههمخوردگی هورمونها مواجه شدهاند، کسانی که حالا یا بازنشسته شدهاند، یا ماهها و سالهای آخر کارشان را سپری میکنند.
نسل جدید این شرکتها، وضع بهتری دارند. «نسبت به ۱۰سال قبل، درحال حاضر ۹۰درصد مشکلات در این شرکتها، رفع عیب و امکانات بهتری ایجاد شده.» تارانی از سختی کار این کارگران و ساعتهای کار طولانیشان میگوید: «در مشاغل سخت و زیانآور، کارگر نباید بیشتر از ۶ ساعت کار کند، اما همه آنها به اضافهکارشان احتیاج دارند، ناچار هستند ساعتهای بیشتری بمانند.»
استنشاق و خوردن هورمون فرقی نمیکند
برای این کارگران تفاوتی نمیکند، با تجویز یا بدون آن، روزانه دوزهای بالایی از این داروها را مصرف میکنند، خودخواسته و خودسرانه هم نه، از روی اجبار و ناچاری. آنها بدون هر گونه درد و مرضی، بدون ابتلا به بیماریهای هورمونی، دارو میخورند. خوب که نمیشوند، روز به روز هم بدتر میشوند.
منوچهر جزایری، فوقتخصص غدد و متابولیسم، هیرسوتیسم یا همان پُرمویی و ژینکوماستی یا بزرگ شدن سینه در مردان را از عمدهترین عوارض جانبی مصرف داروهای هورمونی میداند. «مواد دارویی که در محیط پراکنده شده باشد، در طولانیمدت، با استنشاق، وارد ریه شده و از آنجا جذب خون میشود، درست مانند خوردن دارو میماند.»
به گفته او، عوارض داروهای هورمونی برای زنان و مردان متفاوت است، در زنان چند عارضه گالاکتوره یا ترشح شیر از سینه بدون بارداری، هیرسوتیسم و قطع عادت ماهانه و در مردان ناتوانی جنسی ایجاد میکند. او اطمینان ندارد که تمام این اتفاقات در شرکتهای دارویی میافتد چرا که معتقد است اثبات این موضوع نیاز به مطالعه دقیق محیط دارد.
جزایری ادامه میدهد: «حالا شرکتهای دارویی به شدت مورد نظارت قرار میگیرند، اگر هم اکنون کسی با مشکلی مواجه است، مربوط به گذشته است.»
قربانیان اصلی همانها هستند که سالها هورمونها و عوارضش را به جان خریدند، آنها که برای امرار معاش، پا به پای بیماران دارو خوردند، حالا خیلیهایشان بازنشسته شدهاند، با انبوهی از درد و بیماری. هیچکس هم سراغی از آنها نمیگیرد. خودشان هستند و بیماریای که درمانی ندارد."