در اولین روزهای سال جاری شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه 1747 به جمهوری اسلامی ایران 60 روز فرصت داد تا کلیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود را به حالت تعلیق درآورد و از مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخواست نمود که گزارش کاملی از چگونگی به تعلیق درآمدن فعالیت هستهای ایران را به آژانس ارائه کند.از مهلت 60 روزه شورای امنیت و گزارش البرادعی یک ماه گذشته است.
در کنار طرح پیشنویس جدید انگلیس علیه ایران که اهداف سیاسی خاص خود را دنبال میکند در عمل به نظر میرسد که فضای عمومی موجود بین اعضای شورای امنیت از جمله کشورهای 1+5 به سمت نوعی تعامل با جمهوری اسلامی ایران حرکت میکند و تلاش میشود تا از بحرانیتر شدن روابط بین ایران و شورای امنیت جلوگیری به عمل آید.
با نگاه به شرایط کنونی روابط ایران و 1+5 سؤالهای مختلفی مطرح میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
1. آیا فضای تعاملی موجود واقعی است؟
2. آیا فضای موجود پایدار است و میتواند پایدار بماند؟
3 . اگر فضای تعاملی واقعی است، دلایل آن چیست؟
در پاسخ به سؤال اول باید گفت به نظر نویسنده مقاله، فضای تعاملی موجود واقعیت دارد و کشورهای 1+5 هر کدام به یک دلیل خاص خود در حال حاضر تمایلی به حادتر ساختن وضعیت موجود ندارند.
البته در این میان مورد انگلیس متفاوت است که باید در مورد این کشور هم مدتی کوتاه تأمل شود تا گوردن براون، نخستوزیر جدید بتواند اوضاع را در دست بگیرد. به نظر میرسد نخستوزیر جدید انگلیس به موضوع پرونده هستهای ایران کمتر از بلر، شخصی برخورد کند. باید کمی تأمل کرد و اجازه داد تا نخستوزیر جدید سیاستهایش را بدون تاثیرات شخصی تعیین کند.
روسیه و چین انگیزه اولیه در برخورد با جمهوری اسلامی ایران را ندارند، هر چند آنها هم از پیشرفت فناوری هستهای جمهوری اسلامی ایران ناخرسند هستند، اما واقعیت آن است که حد و مرز تفاهم و تعامل آنان با جمهوری اسلامی ایران درخصوص پرونده هستهای متفاوت با دیگر کشورهاست و همراهی آنها با اعضای دیگر شورای امنیت هم دلایل خاص خود را دارد. هر چند که این دلایل از سوی ایران پذیرفته نیست اما قابل درک است.
فرانسه پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پارلمان با وجود آن که در کل سیاست فراآتلانتیکی اتخاذ نموده است و به نظر میرسد کمتر به سیاستهای ملیگرایانه و انفرادی روی آورد، اما با توجه به اوضاع لبنان و شرایط خاص منطقه ترجیح میدهد فضای گفتوگویی بین ایران و فرانسه وجود داشته باشد.
آلمان پس از فرانسه قرار داشته و منافع اقتصادی خود را در یافتن راهحلی منطقی و صلحآمیز برای پرونده هستهای ایران میبیند و پیچیدگی شرایط را مغایر با منافع ملی آلمان میداند و بالاخره آمریکا که علیرغم داشتن موضعی سخت با ایران درخصوص موثر بودن این موضع سخت دچار تردید شده است و سیاستهای ایران در منطقه بهخصوص عراق، آمریکا را وادار به تفکر نموده است، هر چند که فعلا در مرحله تردید و تفکر بوده و به تصمیم خاصی نرسیده است.در پاسخ به سؤال دوم که آیا این شرایط پایدار است و آیا میتواند پایدار بماند؟
باید گفت که مسلما ًشرایط موجود پایدار نیست و نمیتواند پایدار بماند و باید از شرایط فعلی خارج شد. منافع هیچ یک از کشورها در بلاتکلیف بودن اوضاع برای یک مدت طولانی نیست و ضرورت دارد تا موضوع هستهای ایران در یک مسیر مشخص حرکت کند.
حتی منافع جمهوری اسلامی ایران هم در شرایط کنونی باقی ماندن در شرایط بلاتکلیفی نیست، هر چند ممکن است در کوتاه مدت در شکلگیری وضعیت بلاتکلیفی و بیتصمیمی منافعی برای کشورمان تصور شود، اما در بلندمدت به زیان منافع ملی است. کشورمان از وضعیت کنونی متحمل مشکلات زیاد مادی و پرستیژی میشود که ضروری است برای خارج شدن از وضعیت بلاتکلیفی راهبردها و سیاستهای منطقی طراحی و اجرا شود.
در پاسخ سؤال سوم یعنی دلایل شکلگیری وضعیت کنونی باید گفت که مهمترین دلیل، ایستادگی و مقاومت مردم ایران در اصرار بر دستیابی به حقوق مسلم خویش در داشتن فناوری هستهای و پیشرفتهای فنی کشورمان به همت دانشمندان هستهای خود است.
طرح تایم اوت
در حال حاضر به نظر میرسد در پناه طرحی به نام «تایم اوت» ایران و نماینده طرف مقابل اشتراک دیدگاهی پدید آمده است، البته این اشتراک دیدگاه در حال حاضر در حد واژگان بوده و طرفین مفاهیم متفاوتی از این واژه استنباط میکنند و در طرف مقابل ایران درک این مفهوم طیف بندی میشود.
در طرح «تایم اوت» گفته میشود آنچه موجود است را بپذیریم و بعد مذاکره کنیم که با این واقعیت موجود چه کار کنیم؟
به ظاهر به نظر میرسد طرف مقابل ایران واقعیت موجود را پذیرفته است و قبول نموده که ایران در این حد فعالیت هستهای خود را داشته باشد و مذاکره برای تثبیت و تضمین (تثبیت برای ایران و تضمین برای غرب) صورت گیرد، اگر چنین استنباطی درست باشد به نظر میرسد که ایران مشکل اصلی هستهای خود را پشتسر گذاشته است.
اما واقعیت آن است که در حال حاضر هنوز کشورهای مقابل ایران معنی و مفهوم دیگری غیر از آنچه گفته شد دارند. آنها تایم اوت را نه برای تثبیت بلکه برای تعیین تکلیف مطرح میسازند، به عبارت دیگر آنها میخواهند این فرصت برای آنان فراهم شود که در خصوص بازگشت ایران به شرایط پیش از شروع مجدد فعالیتهای هستهای خود باز گردد و تایم اوت را فرصتی برای عقب نشینی ایران تصور میکنند.
موضوع دیگری که در این زمان مطرح میشود آن است که ایران با نشان دادن ابتکار عملهایی در خصوص دعوت از بازرسان آژانس جهت پاسخگویی به برخی سؤالهای باقیمانده آژانس درباره فعالیتهای هستهای خود گام بزرگی برای اعتماد سازی و شفافیت برداشته است و همین موضوع باعث شده است تا کشورهای 1+5 در حرکت به سوی تحریم بیشتر دچار تردید شوند و در جستوجوی فرصت آفرینی برای شروع مجدد مذاکرات رسمی بین لاریجانی و سولانا باشند.
همشهری دیپلماتیک- تیرماه 86