با پهلوان علياكبر قاسمي كه همصحبت ميشوي گذر زمان را از ياد ميبري، دلت ميخواهد زمان بايستد و تا ساعتها به پاي حرفهايي بنشيني كه از سر علاقهاش به ورزش و ايمانش است، با آن لهجه شيرين از همهچيز برايت ميگويد، گهگاهي هم بيتي ميخواند كه بر شيريني سخنش ميافزايد. از گذشته ميگويد و از آينده، گاهي هم درددل ميكند از بيتوجهيها. اين چكيدهاي است از حرفهايي كه پهلوان بر زبان ميآورد. با او در خانهاش كه نزديك به آرامگاه فردوسي حكيم در توس است ديدار كرديم و از هر دري با ما سخن گفت.
ورزشي كه مادر تمام ورزشهاست
ورزش باستاني مادر تمامي ورزشهاست. ورزش باستاني همچون شير، گواراست. همانطور كه شير هيچ نيازي به مكمل ندارد و غذايي كامل است، اين ورزش هم نيازي به هيچ ورزش و فعاليت ديگري در كنار خود ندارد. اكثر ورزشها اعم از كونگفو، ورزشهاي رزمي، كشتي، دووميداني، ژيمناستيك و... از اين ورزش ريشه گرفتهاند. وقتي به اين ورزش ميپردازي امكان ندارد كه از نوك پا تا موي سرت به حركت نيفتد.
ايماني كه در كنار ورزش قرار ميگيرد
اين ورزش از نظر تقوا و ايمان حرف اول را ميزند. از همان لحظه كه وارد ميشوي رسم مردانگي و مروت به تو ميآموزد. ورزش آباء و اجدادي ما ايرانيان است و از ابتدا با نامالله آغاز ميشود و با 30جزء كلامالله مجيد ختم ميشود. محال است كه از پهلواناني كه امروز سر بر خاك گذاشتهاند يادي نشود؛ ورزشي است كه برخلاف ديگر ورزشها برد و باخت در آن معنايي ندارد. ميبينيم كه امروزه در ورزشهايي مثل فوتبال، واليبال و... برد و باخت حاكم است و حتي بر سر آن شرط بندي هم ميكنند اما رسم و آيين اين رشته في سبيلالله است.
تواضع زگردن فرازان نكوست
تواضع زگردن فرازان نكوست
گدا گر تواضع كند خوي اوست
ادامه ميدهد: وقتي يك پهلوان نامي كه تمام شهر و ديار به وي احترام ميگذارند، سر خود را به نشانه تعظيم فرود ميآورد، كمال عطوفت و جوانمردي خويش را نشان ميدهد، ولي سر تعظيمي كه يك انسان متكدي فرود ميآورد تنها براي بهدست آوردن پول و ماديات است. مهمترين اصل در اين ورزش تواضع و جوانمردي است و كسي كه وارد اين ورزش ميشود بايد بداند كه خاك پاي مردم كوچه و بازار است.
آييني كه زندگيساز است
پهلواني، آيين و رسوم خاص و منحصر به فردي دارد. ورزشكاري كه وارد زورخانه ميشود، بايد چند نكته را رعايت كند؛ در ابتدا بايد آب و نمك بخورد؛ نمك را بخورد تا فراموش نكند كه در همهحال حرمت نمكدان را بايد حفظ كند.
شخصي كه وارد زورخانه ميشود بايد محاسن داشتهباشد و شانه درصورتش گير كند، دليل آن است كه بايد تمام مسائل دين را رعايت كردهباشد. با انجام اين كارهاست كه به ورزشكار رخصت ميدهند و اجازه بستن لنگ را پيدا ميكند. لنگ را هم بايد يا مرشد زورخانه يا ميداندار و يا مدير زورخانه براي ورزشكار ببندد.
پلهپله تا پهلواني شهر
من 63سال پيش در خانهاي در كوچه سرحوض در محله نواب صفوي مشهد به دنيا آمدم و آداب و رسوم ورزش پهلواني را در زورخانه طوس مشهد آموختم. پدرم پهلوان قدرت و مرحوم سيدكاظم فاطمي مربيان من بودند. هماكنون من را بهعنوان مرشد بينالمللي در مراسم خارج از كشور نيز دعوت ميكنند. مدركي دارم كه از طرف سازمان جهاني ورزشهاي زورخانهاي به من اعطا شدهاست؛ مدركي كه مورد تأييد 16كشور برتر جهان در اين رشته است. من علاوه بر پهلوان، مرشد كهنهسوار نيز هستم.
پهلواني با مدرك كهنهسواري
علاوه بر اينكه هم پدرم و هم پدربزرگم پهلوان بودهاند، من تمام راز و رموز اين ورزش را ميدانم.هر ابزار از ادوات ورزش سنتي را كه نام ببريد ميشناسم و نحوه كار با آن را آموختهام. در اين رشته،كهنهسوار هم پهلوان است، هم قهرمان، هم مرشد و هم خبره ورزش؛ يعني هر سؤالي كه از او در رابطه با ورزش بپرسي، ميداند و توضيح ميدهد. كهنهسوار بايد مربي و نقال باشد و نطق شيوا و گرمي نيز داشتهباشد.
خاطرات شيرين پهلوان
تمامي روزها برايم خاطره بوده و هست. نميتوانم از روز و لحظهاي خاص بگويم. روزي از حرم امام رضا(ع) با پاي پياده تا كربلا مشرف شدم. روزگار جواني، پر از خاطره است. بزرگترين ميل كه 75كيلوگرم وزن داشت را 50جفت ميچرخاندم كه مايه شگفتي همه شهر ميشد. همه از اين صحبت ميكردند كه اين پهلوان چه قدرتي دارد كه ميتواند اين ميل سنگين را اينگونه به حركت درآورد! اين ميلها مخصوص نمايشهاي پهلواني است و اين حركات اگر زياد انجام شود براي بدن مضر است. ضمن اينكه نبايد فراموش كنيد كه هيچگاه با غرورم اين كار را نكردم. رمز موفقيت من فقط و فقط، در همه عرصهها ذكر حق و ياد اميرالمومنين(ع) بودهاست. تنها چيزي كه در اين رشته به آدمي عشق و اعتبار ميورزد، تقواي الهي است.
فعاليتهاي پهلوان
تاكنون 3هزار شاگرد تربيت كردهام. هماكنون هم 3 زورخانه دارم. نخستين زورخانه شهرداري را من پايهگذاري كردم و تمامي مخارج آن را هم خودم پرداختم. جالب است بدانيد كه در آن زمان اصلا شهرداري بخش تربيتبدني نداشت و با فعاليتهاي من بود كه جرقه اوليه آغاز فعاليت شهرداري در حوزه تربيتبدني زدهشد. دومين زورخانهاي كه داير كردم در مشهد و در منطقه بلوار وكيلآباد بود كه زورخانه مولاي متقيان، امير عرب نام دارد. در حال حاضر آن زورخانه را فرزندم، پهلوان حجت اداره ميكند. سومين زورخانه هم همينجايي است كه در كنار آن موزه آيينهاي پهلواني خراسان، «شهلافتي» را نيز به خرج خودم داير كردهام. در رابطه با اين موزه جالب است بدانيد كه در كنار موزه حرم امام رضا(ع) تنها موزهاي است كه در آن عكسهاي 360درجه قرار گرفته و سرتاسر موزه را ميتوانيد در آن مشاهده كنيد.
موزهاي در قلب تاريخ
زورخانهاي با دستان خويش در بلوار شاهنامه مشهد ساختهام؛ خانهاي از جنس خشت. تكتك خشتهاي اين بنا را خودم نهادهام. تمامي وسايل اين زورخانه را با تلاش خودم اينجا دور هم جمع كردهام، بدون اينكه يك ريال از نهادي كمك بگيرم. كمكي كه از نهادهاي دولتي به من شده در همين حد بوده كه ميراث فرهنگي به من مجوز گذاشتن نام موزه را دادهاست اما ديگر هيچ كمكي نه از طرف فدراسيون و نه از طرف هيأت استان خراسان رضوي به من نشدهاست. اين موزه شامل 3 بخش زورخانه، عيارخانه و غرفههاي مختلف نيز هست. در رابطه با اين موزه جالب است بدانيد كه اشيايي همچون نخستين كنتوري كه به ايران آمده، كالسكهاي صد ساله و چندين و چند وسيله جالب ديگر نيز در اين موزه وجود دارند كه همگي را خودم جمع كردهام. غرفه مشت و مالخانه شايد از جالبترين بخشهاي اين موزه باشد. من طبيب هم هستم و با مطالعه چندين و چند كتاب در زمينه طب و به كمك تجربه ميتوانم بدون نياز به عمل، بسياري از بيماريها مثل رگگيري و... را انجام دهم. طب در اسلام پاسخ بسياري از دردها و امراض را دادهاست.
گشت وگذار دور ايران با يك موتور
در موزه يك موتور اچقديمي وجود دارد كه با اين موتور تمام ايران را گشتهام. از شمال تا جنوب ايران را با همين موتور طي كردهام. با اين موتور به افغانستان هم رفتهام كه حتي نزديك بود در اين راه جانم را هم از دست بدهم كه به خير گذشت.
جهانگرداني كه به موزه ميآيند
توريستها و جهانگرداني از سراسر دنيا به اينجا آمدهاند اما متأسفانه چون قسمتي از راه رسيدن به موزه خاكي است و آسفالت نشده، طبيعي است كه توريستها در برخورد اول ميترسند و نگران خطراتي ميشوند كه در مسير برايشان بهوجود آيد. اميدوارم مسئولين به اين موضوع رسيدگي و راه مناسبي براي ورود به موزه آماده كنند.
دل دردمند پهلوان رستم
تقدير و تشكر چه سودي دارد؟ زماني ميتوانند به من كمك كنند كه غمي را از روي دلم بردارند. من بودجهاي ندارم و كارمند بازنشسته شهرداريام. با حقوق بازنشستگي نميتوانم تمامي كارها را انجام دهم. اين موزه و اين زورخانه، نگهباني ميخواهد كه شبها از آن محافظت كند. نظافتچي بايد داشتهباشد اما همه اين كارها را به تنهايي خودم انجام ميدهم. شايد باورتان نشود اما با شروع زمستان و آغاز بارش برف، هر لحظه نگران اين زورخانهام كه مبادا زير برف دوام نياورد. بايد به من كمك شود تا بتوانم آن را مستحكم كنم. چندين بار تاكنون از مسئولان فدراسيون دعوت كردهام كه به اينجا بيايند اما هربار به عناوين مختلف از بازديد از اين مكان سر باز زدهاند و زير پاي من را خالي كردهاند. هيأت استان هم تاكنون به اينجا آمده اما متأسفانه هيأت هم توانايي مالي بالايي ندارد و از عهده آنها هم خارج است.كسي كه بودجه ورزش را تقسيم ميكند بايد عادلانه اين كار را انجام دهد. انتظار ندارم بودجهها بهصورت مساوي تقسيم شود اما نبايد به يك ورزش چنان بودجهاي بدهند كه همه آن ورزش تبديل به پول شود و به ورزشي ديگر چنان بيمحلي كنند كه همه قهرمانانش دلسرد شوند و انزوا پيشه كنند. دليل ماندن من هم در اين ورزش تا به امروز تنها عشق به امام علي(ع) و دين بودهاست كه دلسرد نشدهام. بودجه بايد به كسي دادهشود كه خروجي مناسبي هم با خرجكردهايش به ارمغان آورد. شاعر ميگويد: نعمت روي زمين قسمت پررويان است، خون دل ميخورد آنكس كه حيايي دارد. انساني كه حيا دارد به بحث و جدال نميپردازد و به آرامي سعي ميكند براي اجتماع و جامعهاش مفيد باشد. متأسفانه كمتر ديده شده كه روي اين رشته تبليغ شود؛ به همين دليل است كه آرامآرام ميبينيم كه اين رشته به حاشيه راندهشده؛ ورزشي كه چند هزار سال قدمت دارد و از ايران به پا خاسته است.
بخشهاي مجزاي زورخانه
مشهد داراي 4محله بزرگ بودهاست؛ به همين دليل در عيارخانه 4قسمت مشخص براي بزرگان اين محلهها درنظر گرفتهايم. دروازه سرخس، دروازه طابران و تهران امروزي، دروازه رزان يا رضوان امروزي و... از دروازههايي هستند كه در اين موزه درنظر گرفتهايم و در گذشته نيز وجود داشتهاست. همچنين 2 قسمت براي سادات رضوي و سادات علوي، يعني آنهايي كه ريشهشان به امام علي(ع) ميرسد درنظر گرفتهايم. درنظر گرفتن قسمت مشخص از آداب اين زورخانه است، حتي مكاني كه براي كارگران و بناها درنظر گرفتهشده مشخص است. آنها معمولا در انتها و جاي در خروجي مينشستند تا اگر اوستاي آنها صدايشان كرد كه به سر كار بروند سريعا بتوانند خارج شوند. اين نظم واقعي و مشخص براي اين بود كه در ميان صحبت بزرگان، كلامي قطع نشود و بياحترامي به هيچكس نشود.
خانهاي به دور از رنگ و ريا
در اينجا همهچيز ميبيني جز غل و غش و ريا. پهلواني يعني دوري از غل و غش و ايمان محض. بسياري از ورزشكاران تنومند و قويهيكل بودهاند و در مسابقات هم به پيروزيهاي زيادي دست يافتهاند اما نامي از آنها باقي نماندهاست. دليل اين موضوع تنها و تنها غرور آنها بودهاست. پهلواني، يعني خاك پاي مردم و براي مردم بودن. موضوعي كه امروزه خيليها آن را فراموش كردهاند همين است كه پهلواني مرامي است به دور از رنگ و رخسار برد و باخت.
قدم به قدم با مراحل مختلف پهلواني
براي پيشرفت و بزرگي در اين رشته بايد حداقل بين 20تا 30سال زمان گذاشتهشود. براي رسيدن از نوباوهاي تا نوچهاي، منكري و... تا مراحل آخر بايد زمان زيادي گذاشتهشود و علاوه بر ورزش، ورزشكار روي اخلاق خود نيز كار كند. مديران زورخانه و مرشد هستند كه امتيازبنديها را تعيين ميكنند و اگر كسي مستحق افزايش درجه بود به وي اعطا ميكنند. در رابطه با ترفيع درجه در اين رشته بايد بدانيد كه همهچيز در گود زورخانه و پيروزي در مسابقات تنبهتن خلاصه نميشود. كسي كه ميخواهد در اين رشته پيشرفت كند بايد حتما از نظر اخلاقي وتقوايي نيز در درجه بالايي قرارگيرد؛ مثلا بايد مبلغي به زورخانه كمك كند يا مثلا دست فقيري را در كوچه و بازار بگيرد؛ انسان فقيري را به خانه بخت بفرستد و... تا بتوان او را لايق پيشرفت و ارتقا دانست.
حمايت از مرشدها بايد انجام شود
نگران است؛ متأسفانه اصلا و ابدا از اين قشر حمايتي صورت نگرفتهاست. ميبينيم كه امروز برخي از مرشدها با دريافت مبلغ 500هزار تومان حتي زنگ زورخانه را براي آدمي دون و بيارزش بهصدا درميآورند. اين مشكل بزرگي است كه نبايد به اين ورزش راه مييافت. نبايد فراموش كنيم كه زنگ زورخانه هم مثل تمامي قسمتهاي ديگر آن قداست دارد؛ حرمت دارد و نبايد به رنگ و لعاب ماديات آلوده شود و رنگ دنيوي بهخود بگيرد. اين ورزش، راه و بهانهاي است براي نزديكي به عبادتالله نه وسيلهاي براي بهدست آوردن پول. بهنظر من بايد مسئولان با حمايت از مرشدان، اين قضايا را فيصله دهند.
بيمهكردن و قرار دادن مزاياي مناسب براي كساني كه تمام عمر خود را در اين راه قرار دادهاند، مسلما كار سختي نيست، به اضافه اينكه اين كار باعث ميشود كه مرشد به بهانه مشكلات زندگي قدم در راهي بگذارد كه زمينه سوءاستفاده از وسايل و ادوات مقدس زورخانه را براي استفاده عدهاي آماده سازد.
چرا جوانمردي فراموش شده است ؟
پهلوان رستم از روزهايي ميگويد كه هنوز بوي معرفت و جوانمردي در ورزش بود و دلها به هم نزديكتر بودند. او ياد ميكند از بزرگي ورزشكاراني همچون تختي و ادامه ميدهد:نمي دانم چرا مردم آنقدر با گذشته فرق كردهاند. مگر ما همان ايراني سابق نيستيم؟پس چرا اينقدر نسبت به هم بيتفاوت شدهايم؟كجاست ورزشكاري كه به پيشكسوتش بهمعناي واقعي احترام بگذارد؟ آنچنان درگير ظواهر دنيا شدهايم كه خيلي چيزها را فراموش كردهايم.اي كاش بتوان كاري كرد كه حداقل نسل جواني كه امروز تازه دارد شخصيت خود را پيدا ميكند به سمت معرفت و محبت و احترام به هم، قدم بردارد.
پهلواني است كه ميماند
صحبتهاي مردم محله در رابطه با پهلوان نيز شنيدني است. از هركه ميپرسيم پهلوان رستم را ميشناسي؟ با افتخار سري به علامت مثبت تكان ميدهد. از ساكنين محله كه در رابطه با پهلوان بپرسيم، جواني با شور و حرارت ميگويد: «پهلوان مردي است كه زندگياش را در راه ورزش و پاكدامني گذاشتهاست. تمام مردم به او احترام ميگذارند و دوستش دارند. هنوز نديدهايم كه پهلوان حتي لحظهاي كسي را رنجاندهباشد. به هممحلهاي بودن با او افتخار ميكنيم و از بودن در كنار او لذت ميبريم».
ديگري از گذشته پهلوان و خانوادهاش ميگويد كه پهلوان را ازگذشته ميشناسند. وي ميگويد: «پهلوان مردي است كه رسم و رسوم آيين پهلواني را زنده نگه داشتهاست. او از خانوادهاي است كه همگي از بزرگان اين رشته ورزشي بودهاند و اتفاقا همگي با وجود بزرگي و مدارج بالا، با تقواي بينظيري كه داشتهاند، هميشه فروتن و متواضع بودهاند».
جالب است بدانيد كه حتي چندين خيابان آنورتر هم پهلوان را دقيق و كامل ميشناسند و از او به نيكي ياد ميكنند. مغازهداري در خيابان شاهنامه (محل زندگي پهلوان) در رابطه با سجاياي اخلاقي پهلوان ميگويد: «هنوز نديدهام كه وي صدايش را براي كسي بالا ببرد. تمام اهل محل از حضور او در اينجا خوشحالند. با توجه به زياد شدن كافهها و مراكزي كه براي نوجوانان و جوانان مناسب نيست حضور زورخانه و ورزش پهلواني در محل، خيال همه خانوادهها و والدين را راحت كردهاست.
والدين به قدري از حضور فرزندان خود در زورخانه احساس آرامش ميكنند كه حتي به چشم ديدهام كه وقتي دوستم فرزندش در زورخانه است، حتي به او زنگ هم نميزند و به آسودگي به كاسبياش مشغول ميشود. اميدوارم كه مسئولين به پهلوان رسيدگي كنند و هواي او را داشتهباشند تا پهلوان در اين عرصه باقي بماند و دلسرد نشود. برايم جاي تعجب دارد. با وجود اينكه پهلوان آنقدر به ورزش باستاني كشورمان كه مختص ايران است، كمك كرده و هنوز نديدهام كه از مسئولين كسي به اينجا بيايد و از او به پاس اين زحمات تقدير كند. اگر مسئولين صداي ما را ميشنوند به آنها سلام ميكنم و ميگويم هواي پهلوان شهر ما را داشتهباشيد. جامعه ما به امثال اين پهلوانان نياز مبرم دارد».
نظر شما