برخی رسانههای خارجی به نقل از مقامات آمریکایی و عراقی زمان انجام این مذاکرات را ظرف 10 روز آینده دانستند، اما نکته قابل توجه در این میان تغییر شرایط طرفین مذاکرات نسبت به دور قبل این گفتوگوهاست.
نیاز به مذاکره
به نظر میرسد تحتالشعاع قرار گرفتن نقش ایالات متحده در جریان مناقشات مرتبط با پرونده هستهای ایران و افزایش مشکلات این کشور در عراق که به معضلی فرسایشی برای دولتمردان کاخ سفید تبدیل شده، موجبات رغبت هر چه بیشتر مقامات آمریکایی را به انجام دور دوم مذاکره با ایران فراهم آورده است.
پاتریک کلاوسون، پژوهشگر خاورمیانه در مرکز مطالعات شرقشناسی واشنگتن تأکید میکند با وجود مخالفتهایی که در میان برخی مقامات دولت بوش بر سر موضوع مذاکره با ایران وجود دارد، اما این احساس برای آمریکا به وجود آمده است که باید برای غلبه بر مشکلات خود در عراق، مذاکره با ایران را با جدیت ادامه دهد.
کلاوسون تأکید میکند مقامات آمریکایی دریافتهاند که نباید به هیچوجه نقش ایران را برای ایجاد ثبات در عراق نادیده بگیرند. به اعتقاد این پژوهشگر خاورمیانه، بوش در شرایط کنونی که تحت فشار شدید کنگره برای همکاری با همسایگان عراق قرار دارد، ناچار است با ایران در این رابطه رایزنی داشته باشد، چرا که به همکاری تهران نیازمند است.
فرافکنی واشنگتن
زمانی که اینگونه موضعگیریها را در کنار برخی اخبار مبنی بر همکاری نظامیان آمریکایی با تروریستها در عراق قرار دهیم و تأکید مقامات ایران بر این موضوع را نیز به آن بیفزاییم، آنگاه مسألهای که در این میان خودنمایی میکند، بحث نیت و قصد آمریکا از انجام این گفتوگوهاست.
با نگاهی به اصلیترین موضوع مورد تأکید واشنگتن در دور اول مذاکرات یعنی ادعای دخالت ایران در امور عراق و کمک به شبهنظامیان برای وارد آوردن ضربه به نیروهای آمریکایی، اینگونه به نظر میرسد که آمریکا قصد دارد با نوعی فرافکنی، فشار بر ایران را در این حوزه افزایش دهد و در مقابل پاسخ ایران که قطعا رد این ادعاهاست، مشروعیت حضور خود در عراق را
بیش از پیش مورد تأکید قرار دهد.
طبیعی است که آمریکا به ایران برای کاهش مشکلات خود در عراق نیاز دارد، اما این نیازمندی در قالب کمک ایران به کاهش ناآرامیها در عراق نیست، چرا که خود آمریکا به راحتی میتواند با تجهیز ارتش و پلیس عراق به سلاحهای نه چندان پیشرفتهای که اکنون این نیروها آنها را در اختیار ندارند، بر این معضل غلبه کند و راحتتر از شرایط کنونی با شورشیان و تروریستها برخورد کند.
واشنگتن تلاش میکند با وارد کردن ایران به عرصه مسائل امنیتی عراق و غافل کردن نگاهها از عملکرد ضدامنیتی خود در این کشور، از سویی حضور خود را در این کشور مشروع جلوه دهد و از سوی دیگر با افزایش فشارها بر ایران در شرایط کنونی که فشارهای بینالمللی نیز تهران را بیش از پیش در نقطه تمرکز خود قرار دادهاند، در تقابل با جمهوری اسلامی ایران، بر تعداد کارتهای بازی خود بیفزاید.
نگاه جامع
اما عرصه مذاکره با آمریکا فضایی است که ایران به آن وارد شده و عقلانیت حکم میکند که در این فضا از تمامی ظرفیتهای موجود برای موفق شدن استفاده کرد. موضوع عراق و مسائل مرتبط با آن قاعدتا اصلیترین مقوله مطرح در گفتوگوهای ایران و آمریکاست، اما این نگاه، نافی غفلت ایران از منافع ملی خود نیست.
البته در این زمینه، شرایط کنونی امنیتی در عراق به عنوان همسایه ایران یکی از اصلیترین فاکتورهای تأثیرگذار بر امنیت ملی ایران است و بازگشت این کشور به شرایط عادی مسلما در جهت تأمین منافع ملی ما خواهد بود، اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که پیوستگی موضوعات مرتبط با سیاست خارجی یک کشور ایجاب میکند در چنین برههای تلاش ایران معطوف به بیاثر کردن فضاسازیهای ایالات متحده با استفاده از تمامی امکانات موجود و در عین حال بیشینهسازی تأمین منافع ملی در تمامی عرصهها باشد.
زمانی که شان مک کورمک، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با وجود تمامی مشکلات این کشور در عراق، به صراحت علت تمایل کشورش به انجام دور دوم مذاکره را افزایش تحرکات ایران در جهت بیثبات کردن عراق عنوان میکند، ایران و مذاکرهکنندگان آن باید تمام تلاش خود را با استفاده از همه امکانات در جهت افشاکردن بیقانونیهای آمریکا در کشور تحت اشغال آن و افزایش فشار بر واشنگتن به کار گیرند تا علاوه بر تأمین منافع ملی دولت عراق و به تبع آن منافع ملی ایران در رابطه با مسائل عراق، منافع تهران در ارتباط با دیگر حوزههای سیاست خارجی که با تحرکات مخرب آمریکا تهدید میشود نیز تأمین شود.
هر چند که در فضای گفتوگو حتی اگر تلاش شود تا از تأثیرگذاری عواملی غیر از موضوعات مورد بحث بر فضای مذاکرات جلوگیری شود، در مقام عمل، این امر اجتنابناپذیر خواهد بود. کما اینکه دستهای از متفکران در روابط بینالملل معتقدند تأمین امنیت هدف اولیه سیاست خارجی است و بدیهی است که این مهم باید در تمامی حوزههای مرتبط با سیاست خارجی یک کشور در برهههای زمانی خاص مورد توجه قرار گیرد و نگاهی کلگرا و ناظر بر تمامی حوزههای سیاست خارجی کشور را در بر گیرد.
گفتوگوهای غیرعادی
مذاکرات ایران و آمریکا که پس از 27 سال قطع رابطه انجام میشود، گفتوگویی در شرایط عادی نیست، بلکه با توجه به نیات غیردوستانه آمریکا و اهدافی که این کشور در پشت پرده دنبال میکند، نیازمند اهتمام بیش از پیش تهران است.
مقامات ایرانی اگر چه بر علاقه ایران به حل مشکلات عراق تأکید میکنند، اما نباید به هیچوجه خود را نیازمند به انجام مذاکره با آمریکا نشان دهند، چرا که طبیعی است درباره موضوعات مرتبط با عراق، این واشنگتن است که به شدت به همکاری ایران نیاز دارد.
اعتراف مقامات و رسانههای آمریکایی به افزایش قدرت منطقهای ایران موضوعی است که مقامات ایران میبایست با تکیه بر آن، تهدیدات متوجه ایران در خلال مذاکره با آمریکا را به فرصت تبدیل کرده و از موضع قدرت در مذاکرات حاضر شوند.
افزایش ادعاهای مقامات آمریکایی مبنی بر دخالت ایران در امور عراق و ادعاهای آنها درباره احتمال استفاده از گزینه حمله نظامی به ایران شرایطی را بوجود آورده است که توجه به پیوستگی موضوعات مرتبط با سیاست خارجی یک کشور باید به بهترین شکل ممکن در مواضع مذاکرهکنندگان ایرانی متجلی شود.