دروغگويي به عادت هميشگي اين افراد تبديل شده، به راحتي دروغ تحويل ما ميدهند و به نوعي بيماري دروغگويي مبتلا شدهاند. گاهي اين افراد دروغگو به ما چندان نزديك نيستند و با شناخت از آنها ميتوانيم به راحتي رابطه خود را با آنها قطع كنيم اما گاهي شرايط پيچيدهتر است. اگر دروغگو دوست صميمي و نزديك ما يا برادر و يا حتي بدتر، همسر ما باشد، آن وقت چه بايد بكنيم؟ تا انتهاي اين مطلب با ما همراه باشيد تا ريشهها، عوامل و راهكارهاي برخورد با يك فرد دروغگو را مرور كنيم.
چرا دروغ ميگويند؟
دروغگويي هم مثل ديگر پديدههاي اخلاق انساني يك موضوع چندوجهي و با دلايل مختلف و گوناگون است. مجموعهاي از دلايل خانوادگي، تربيتي، اجتماعي و شخصيتي ميتواند باعث بهوجود آمدن و تقويت دروغگويي در يك فرد بشود. وقتي ميخواهيد به دوستتان كمك كنيد كه اين عادت بد را كنار بگذارد بايد بدون قضاوت و پيشفرضهاي ذهني علت اين كار او را كشف كنيد. قبل از اين كار، نيت خود را خالص كنيد و فقط به قصد اصلاح دوستتان اين كار را بكنيد.
تربيت خانوادگي: بچهها در محيط خانه آن چيزي را ياد ميگيرند كه ميبينند و نه آنگونه كه بزرگترها ميگويند و ميخواهند. در بسياري از خانوادهها دروغهاي كوچك مثل «بگو بابا نيست» در وجود بچهها نهادينه شده و قبح دروغ را بهعنوان يك گناه بزرگ و رفتار ناهنجار اجتماعي از بين ميبرد.
احساس كمبود و ضعف شخصيت: بعضي از افراد اعتماد به نفس كافي ندارند و از يك احساس كمبود دائمي نسبت به اطرافيان رنج ميبرند. اينگونه افراد با نديدن تواناييها و داشتههاي خود و پررنگتر ديدن ناتوانيها و چيزهايي كه ندارند رنج دائمي كمبود داشتن نسبت به ديگران را در وجود احساس ميكنند. در چنين شرايطي گاه فرد از شخصيت واقعي خود فاصله گرفته و دچار نوعي توهم و زندگيخيالي خود ساخته ميشود؛ يعني در واقع فرد سعي ميكند با ساختن يك من آرماني در وجود خود كمبودها و نقصهايش را جبران كند. در اين موقعيت است كه فرد در برابر ديگران با دروغ و فريبكاري سعي ميكند زندگي آرماني خود را كه حقيقي نبوده و خيالي بيش نيست به جاي زندگي واقعي خود ارائه كند. اين حالات در كساني كه بنيان مذهبي قوي نداشته باشند شديدتر بروز ميكند؛ براي مثال فردي كه خانوادهاي نامناسب داشته و همواره از مشكلات درون خانواده خود و برملا شدن آن بين ديگران نگران بوده، در رابطههاي دوستي خود تعريفهاي خيالي و دروغين از روابط خانوادگياش ميكند و به دروغ شرايط خانواده خود را متفاوت از آنچه كه هست نشان ميدهد.
نياز به جلب توجه: خيلي وقتها كسي كه دروغ ميگويد دچار نوعي كمبود محبت و نياز به جلب توجه است. فردي كه كمبود توجه و محبت احساس ميكند به هرگونه دروغي متوسل ميشود تا توجه و محبت اطرافيان را جلب كند. چنين فردي ممكن است براي جلب محبت ديگران به دروغ خود را بيمار نشان دهد، يا در اتفاقاتي كه درگير آنها ميشود بزرگنمايي كند.
ترس از تنبيه: گاهي اوقات اشتباهي از دوست يا همسر شما سرزده و او از ترس نوع مواجهه شما با آن اشتباه يا تنبيهي كه در ازاي آن براي او در نظر ميگيريد دچار دروغگويي و اضطراب ميشود. در چنين موقعيتهايي ترس از برخورد اطرافيان فرد را وادار به رفتار و گفتار دروغين ميكند. مثلا ممكن است دوست شما در جريان امانت گرفتن اتوميبلتان خسارتي به آن وارد كرده باشد و از ترس عكسالعمل نامناسب شما در قبال آن، خسارتزدن به اتومبيل شما را انكار كرده يا آن را پنهان كند.
ترس از دست دادن جايگاه و موقعيت:
خيلي از افراد براي از دست ندادن موقعيتهاي شغلي يا حتي جايگاه عاطفيشان در دل اطرافيان، به دروغ متوسل ميشوند. چنين افرادي با غفلت از اهميت صداقت و راستي در رابطه با اطرافيان و نيز عزت كه در دست خداست و به بندگان صادقش ميبخشد با توسل به دروغ بهدنبال حفظ جايگاه و موقعيت خود بر ميآيند.
قطع رابطه نكنيد
بگذاريد همين اول يك چيز را مشخص كنيم. قطع رابطه كردن با كسي كه دروغ ميگويد، هر كسي كه باشد از همكار و دوست و فاميلگرفته تا همسرتان، سادهترين و پيش پاافتادهترين راهي است كه شما ميتوانيد انتخاب كنيد اما باماندن و تلاش براي اصلاح كسي كه دروغ ميگويد نه تنها احساس خوب كمك به يك انسان ديگر را تجربه خواهيد كرد بلكه از ثواب بزرگ نجات يك فرد از ورطه گناه و لغزش هم بهرهمند خواهيد شد. پس همانند باغباني كه در كنار درختي كه كجشده چوب صافي را قرار ميدهد، تكيه گاهي باشيد براي كسي كه در كنارش هستيد تا او را از ورطه تاريك دروغگويي بيرون بياوريد.
بايد چه كار كرد؟
به ياد داشته باشيد دروغ گفتن عادتي است كه به مرور و در مدت زماني طولاني در وجود شخص ريشه كرده و شما براي كنترلكردن و مبارزه با آن بايد با صبوري بسيار و طي زماني نسبتا طولاني سعي كنيد تا دروغگويي در فرد را از بين ببريد. استفاده از مشورت و راهنمايي يك روانشناس متبحر را هم در گزينههاي پيش روي خود در نظر داشته باشيد.
گفت وگو كنيد
پيشاز هرچيز شما بايد با شخصي كه دروغ ميگويد صحبت كنيد. اين صحبت بايد در زماني مناسب و به صورت كاملا خصوصي و دوستانه باشد. به هيچ وجه سعي نكنيد با گوشه و كنايه دروغگويي فرد را به رخ او بكشيد. همه چيز را به جلسه گفتوگو با او موكول كنيد.
در جلسه گفتوگو ابتدا از سابقه رابطه خوبتان با او صحبت و به او يادآوري كنيد كه رابطه با او چقدر براي شما اهميت دارد و اين گفتوگو هم براي مراقبت و حفظ اين رابطه دوستانه يا خانوادگي است كه بسيار براي شما ارزشمند است. در ادامه جلسه سعي كنيد از تواناييها و خوبيهاي شخصيتي و خُلقي او تعريف كنيد.
پس از مراحل بالا به او بگوييد كه رفتارش در پنهان كردن بعضي رخدادها و صادق نبودن در بعضي از موارد شما را آزار داده و ميترسيد كه ادامه اين وضع به رابطه شما با وي آسيب برساند. به وضوح سعي كنيد از بهكار بردن كلمه دروغ بپرهيزيد و از كلماتي مانند «رفتار صادقانه»، «صداقت و راستي» و... استفاده كنيد.
مواردي از رفتارهايي كه طي آن به شما دروغ گفته را با رعايت همين اصل استفاده نكردن از واژه دروغ و ديگر كلمات تحريككننده براي او ذكر كنيد. در اين مرحله لازم نيست همه موارد را بشماريد و كافي است پس از گفتن چند مورد، از جمله «و موارد ديگري كه وجود داشتهاند و حالا الان ديگر نيازي به ذكر آنها نيست» استفاده كنيد. به او بگوييد كه هدف شما فقط كمككردن به خود اوست. بگوييد تا آخرين مرحله دور شدن از اين عادت بد با او همراه هستيد و او را تنها نميگذاريد.
حالا شما يكي از مهمترين مراحل كار را انجام دادهايد و از اين به بعد ماجرا بايد خودتان و از طريق تغييردادن پارهاي از رفتارها و رعايت بعضي از نكات به طرف مقابل كمك كنيد تا زودتر و راحتتر اين عادت ناشايست خود را كنار بگذارد.
دروغ؛ دروازه بديها
در مواجهه با كساني كه به علت الگوگيريهاي غلط خانوادگي و اجتماعي قبح دروغ براي آنان شكسته شده شما بايد با زباني ملايم و منطقي از مضرات دروغ صحبت كنيد. ميتوانيد از اين صحبت كنيد كه دروغ گناهي نابخشودني از سوي خداست و از احاديث فراواني كه در مذمت دروغ داريم استفاده كنيد. بهعنوان مثال حضرت علي(ع) ميفرمايند: راستگويي تو را نجات ميدهد گرچه از اين راستگويي بترسي و دروغ تو را نابود ميكند اگرچه از آن خطري احساس نكني.
از مشكلات دروغ گفتن بگوييد و اينكه با گفتن هر دروغ فرد ناچار ميشود براي محافظت از دروغ قبلي به دروغي ديگر متوسل شده و همينطور زنجيره دروغها ادامه پيدا ميكند. از احساس نامناسب و اضطرابي بگوييد كه هر فرد هنگام دروغ گفتن تجربه ميكند و احساس آرامش و آسايشي كه صداقت و راستگويي براي فرد به همراه ميآورد را يادآوري كنيد.
فخرفروشي ممنوع
در مواجهه با كسي كه به علت احساس كمبود و ضعف شخصيتي دروغ ميگويد شما بايد تا حد ممكن به فرد شخصيت داده و او را محترم بشماريد. در مسائل گوناگون با او مشورت و سعي كنيد به او بفهمانيد كه براي نظرش احترام قائليد. اگر از لحاظ مالي وضعيت چندان مناسبي ندارد و در آن زمينه احساس كمبود دارد سعي كنيد كمتر روي جريانات مادي تمركز كنيد و بيشتر روي تواناييهاي شخصيتي، معنويت، مهرباني و هرگونه توانايي فردي ديگري كه از او سراغ داريد تمركز و از آنها تعريف و تمجيد كنيد. اگر شما وضعيت برتري از لحاظ مالي، شخصي، علمي يا هر حوزه ديگري داريد تلاش كنيد در برابر او متواضعانهتر رفتار كنيد و كمتر به اينگونه مسائل بپردازيد. مثلا اگر وضع مالي خوبي داريد و او از اين جهت در شرايط ضعيفتري قرار دارد سعي كنيد در برابر او كمتر پول خرج كنيد و حتي بعضي اوقات از روي عمد اجازه بدهيد او هزينههاي مشترك را حساب كند.
خودتان را كنترل كنيد
يكي از دلايل دروغگويي، ترس از دستدادن جايگاه و موقعيت و ترس از تنبيه است. شما ميتوانيد در برخورد با كسي كه احساس ميكنيد به اين دلايل دروغ ميگويد هم صراحتا و به صورت زباني و هم به صورت عملي تاكيد كنيد كه اهميت صداقت و راستگويي براي شما بسيار بالاست و شما تلخي رفتار صادقانه را به شيريني رفتار مزورانه و دروغين ترجيح ميدهيد. نمود عملي چنين ادعايي اين است كه شما در مسائل مختلف رفتار صادقانه فرد را تشويق كنيد و از سرزنشكردن و سركوفتزدن به فرد به جهت مسئله تلخي كه مطرح كرده و تنبيه او بپرهيزيد.
قابل اعتماد باشيد
روبهرو شدن با كسي كه بهدليل ترس از سوءاستفاده و عدم اعتماد دروغ ميگويد چندان كار سختي نيست. كافي است شما شرايطي را بهوجود بياوريد كه فرد نسبت به شما گونهاي از احساس ايمني و اعتماد را پيدا كند. خيلي از اين افراد بهدليل حالت ناايمني كه نسبت به اطرافيان دارند در صحبتهايشان تا حد ممكن اطلاعات كمتر و غالبا غلط درباره خود ميدهند. اين رفتار به اين دليل است كه آنها فكر ميكنند ممكن است شما به آنها خيانت كنيد و مثلا رازهاي زندگي آنان را پيش كسي بازگو كنيد يا از اطلاعاتي كه بهدست ميآوريد سوءاستفاده كنيد. در چنين مواردي بهترين رفتار، اين است كه از اطلاعاتي كه فرد به شما داده در بزنگاهها استفاده نكنيد. علاوه بر اينكه هيچ وقت با پرسشهاي زياد و كنجكاوي بيجا نشان ندهيد كه تمايل داريد از او اطلاعات بگيريد. بگذاريد راحت باشد و هروقت خودش خواست با شما درددل كند. به مرور خواهيد ديد كه با بالا رفتن اعتماد او به شما ديگر جايي براي دروغگويي باقي نميماند. سؤال پيچ نكنيد. هر سؤال يعني جزئياتي بيشتر و كسي كه جزئيات را به ياد نميآورد براي پاسخ دادن به آن ناچار ميشود دروغي جديد بگويد.
اگر به تمام مسائلي كه در اين نوشته براي شما ارائه داديم به دقت توجه كنيد و ريشههاي دروغگويي در فرد را به دقت كشف كنيد و اگر راهكارهاي مناسب براي حل آنها را بهكار ببنديد ميتوانيد اميدوار باشيد كه در يك فرايند نسبتا طولاني و با صبر و حوصله بتوانيد تغييرات خوبي را در دوست، فردي از خانواده يا همسرتان ايجاد كنيد. فقط به ياد داشته باشيد كه شما در اين كار رسالت اصلاح و تربيت انسانها را به دوش ميكشيد؛ رسالتي كه خداوند بر دوش بندگان صالح خود گذاشته است و هرچند كار سختي است اما خداوند هم در اين مسير ياريگر شما خواهد بود. يادتان باشد كه اسرار اخلاقي او را براي خودتان نگه داريد. به دوست خود هم اين اعتماد را بدهيد كه اين مسائل فقط بين خودتان ميماند و هيچكس از آن باخبر نخواهد شد.
كمي توجه و محبت
در برخورد با كسي كه به جهت جلب توجه و محبت دروغ ميگويد، تنها يك راهحل وجود دارد و آن چيزي نيست جز سرشار كردن او از احساس محبت و توجه بيش از پيش به او. بستگي دارد طرف مقابل شما چه كسي است، اگر با دوستتان طرفيد محبت و توجه يك جور معنا ميشود و در مواجهه با همسرتان جور ديگر اما در هر صورت مهم اين است كه كاسه قلب چنين فردي را از محبت و توجه لبريز كنيد تا ديگر دليلي براي جلب توجه از طريق دروغگويي باقي نماند.
نظر شما