تنها میتوان این طرح را از لحاظ اهمیت با طرح شبکههای بهداشتی درمانی ایران که در دهههای گذشته صورت گرفته بود، مقایسه كرد. سالهای نسبتا زیادی بود که بیمارستانهای دولتی به دلایل متعددی ازجمله کمبود بودجه از رسالت وجودی خود دورشده بودند و این شرایط هر ساله بدتر میشد.
مشکلات درمانی بیماران برای آنها عملا تبدیل به یک معضل شده بود و درصد زیادی از جامعه در زمان گرفتار شدن یکی از افراد خانوادهشان به بیماری، پناهگاه مطمئنی برای درمان دردشان نداشتند. هزینههای کمرشکن درمانی بیماران روزبهروز بیشتر میشد و عملا درصد زیادی از افراد جامعه توان پرداخت هزینههای درمانی خود را نداشتند. در بسیاری از اوقات هزینههای درمان بیماران در بخش دولتی عملا تفاوت معنیداری با بسیاری از بیمارستانهای خصوصی نداشت و بیمارستانهای دولتی درحال از دست دادن یکپارچگی خود و به اجاره داده شدن هر قسمت از بیمارستان به افراد حقیقی یا حقوقی بودند.
اقدام شجاعانه دولت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در اجرايیکردن طرح تحول سلامت کشور گامی اساسی در برطرفساختن مشکلات درمانی جامعه است. با تحت پوشش بیمه قرار دادن تمامي ایرانیان به وسیله یکی از سازمانهای بیمهگر کشوری عملا جامعه شهری تنها موظف به پرداخت 10درصد و جامعه روستايی 5 درصد از هزینههای درمانی خود در بیمارستانهای دولتی هستند. با اجرای همزمان این طرح در بیش از 500 بیمارستان دولتی کشور با کاهش چند برابری هزینههای درمان بیماران، میتوان شاهد اقدامی بسیار امیدوار کننده در بهبود وضعیت سلامتی جامعه بود.
درصورت موفقیت این طرح، وزارت بهداشت با اجرايیکردن طرحهايی دیگر همچون طرح پزشک خانواده میتواند ایران را به یک الگوی مناسب درمانی در منطقه و شاید غرب آسیا تبدیل كند. دولت میتواند با افزایش مالیاتهای مربوط به درمان، واگذار کردن مراکز درمانی غیرضروری خود به بخش خصوصی و یاری گرفتن از منابع مختلف مالی کشور و تشویق آنها به برپا کردن مراکز درمانی مناسب نیمه دولتی عملا سبب توسعه سریع نظام سلامت کشور شود.
آغاز طرح تحول سلامت توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اگر چه گامیبزرگ در سامان دادن به نظام درمانی کشور است اما ایراداتی نیز به اجرای آن وارد شده است. اول از همه پس از آغاز اجرای این طرح، در بسیاری از مناطق به پزشکانی که تحت عناوین مختلف بهطور اجباری در بسیاری از مناطق محروم، دورافتاده یا شهرهای کوچک مشغول بهکار هستند، اجازه تاسیس مطب داده نمیشود. طبق دستور شبکههای بهداشتی درمانی، پزشکان طرحی یا تحت عنوان ضریب کا تنها میتوانند زمان مازاد بر کار خود را در بیمارستانهای دولتی مشغول باشند و حق فعالیت در مطب خصوصی و بخش خصوصی از بسیاری سلب شده است.
این کار از بسیاری لحاظ ممکن است غیر قانونی بوده و وزارت بهداشت مجددا با اخذ تعهدات دیگر که ایرادات زیادی به آنها وارد است، پزشکان این مناطق را از حق قانونی خود سلب میكند. علاوه براین وزارت بهداشت و شبکههای درمانی کشور با این کار ضربه جبرانناپذیری بر سیستم درمانی کشور وارد میكنند که نتیجه آن از ریشه خشکاندن بخش خصوصی درمانی در مناطق مذکور و در ضمن عدمامکان جذب درازمدت پزشکان و کادر درمانی شاغل درآن شهرستانها پس از طی دورههای اجباریشان در مراکز محروم و نیز شهرهای کوچک است.
یکی از اثرات مثبت انجام این طرح موظف کردن تمامي بیمارستانها در تامین داروهای بیماران و وسایل مورد نیاز بیماران است. با این کار مشقت فراوانی که قبل از آن برعهده همراهان بیمار گذاشته میشد، برعهده سیستم درمانی گذاشته شده است. اما در حال حاضر بعضا شاهد آن هستیم که با توجه به این تغییرات، بیمارستانهای دولتی عملا پزشکان و کادر درمانی را موظف به تجویز داروها و وسایلی میكنند که راحتتر قادر به دسترس آنها هستند و گهگاه این کار باعث میشود که کیفیت این داروها و وسایل مورد استفاده تا حدودی پايینتر باشد. وزارت بهداشت باید در اینگونه موارد نظارت بیشتری بر کار بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی بهخصوص در مناطق دورافتادهتر داشته باشد.
حل مشکلات درمانی نظام سلامت در کشور اما بی ارتباط با سایر اجزای این سیستم نیست. متأسفانه سالهای نسبتا زیادی است که با بی انگیزگی شدید دانشجویان رشتههای پزشکی و پیراپزشکی مواجه هستیم. این مسئله بهخصوص در مورد دانشجویان رشتههای پزشکی بهطور محسوس وجود دارد زیرا آنانکه با تلاش فراوان موفق به ورود به این رشته تحصیلی شدهاند به تدریج با بعضی واقعیتهای تلخ موجود در نظام درمانی کشور مواجه میشوند.
متأسفانه به رغم آنکه تعداد کثیری از فارغالتحصیلان این رشتهها در سالهای گذشته وارد بازار کار شدهاند، هنوز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نتوانسته است برنامه مناسبی جهت جذب این عزیزان در مناطق محروم پیدا کند و بیشتر از طریق روشهای اجباری مانند طرح نیروی انسانی یا دوره ضرورت سربازی برای فارغالتحصیلان مذکر تا حدودی قادر به رفع نیازهای رمانی و پزشکی کشور در مناطق محروم شده است. ضمنا جایگاه پزشک عمومی در بسیاری از موارد شناخته نشده است.
نقش کلیدی این عزیزان در نظام سلامت جامعه متأسفانه حتی از طرف مراجع پزشکی مختلف کشور و سازمانهای بیمه ارج نهاده نمیشود. بهعنوان مثال با کمال تأسف شاهد آن هستیم که در بسیاری از مراکز تشخیصی پزشکی مانند آزمایشگاههای خصوصی بهویژه در شهرهای بزرگی مانند تهران از پذیرش دستورات تشخیصی پزشکان عمومی بهوسیله دفترچه بیمه به عناوین مختلف طفره میروند و همچنین در بسیاری از داروخانهها به دلیل تعیین سقفهايی که توسط سازمانهای بیمهای برای نسخه پزشک عمومیبهوجود آمده دستورات این عزیزان را با اکراه و محدودیت اعمال میکنند.
مشکلات دستیاران (رزیدنتها) تخصصی البته از بعضی لحاظ بسیار بیشتر است. آنها که با تلاش بسیار توانستهاند به خیال خود از برزخ غیر متخصص بودن رهايی یابند، در عمل با مشکلات دیگری مواجه میشوند. اول از همه تعهد کمرشکنی که از دستیاران در ابتدای ورودشان به رشتههای تخصصی گرفته میشود، عملا آنها را از بسیاری حقوق قانونیشان بازداشته و آنان را در طول دوران دستیاری به افرادی نهچندان اثرگذار بلکه تنها بسیار مطیع و فرمانبردار تبدیل میكند.
این متخصصان آینده در عمل چاره ای جز تبعیت بی چون و چرا در بخشهای تخصصی خود نداشته کوچکترین مشکل در دوران تحصیلی در عمل میتواند به قیمت آنچه بسیاری از دوران زندگی خود را صرف آن کردهاند، تمام شود. صد البته این مسائل تنها مربوط به پزشکان جوان در مراکز آموزشی و درمانی کشور نيست و در بسیاری از موارد پرستاران و سایر اقشار درمانی نیز به همین اندازه مظلوم و بیپناه هستند.
مشکلات نظام سلامت اما بیش از هر چیز به مسئله بیماران مربوط میشود. اگرچه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در طول ماههای گذشته با عملی كردن طرح تحول سلامت تا حدود زیادی توانسته است بسیاری از دغدغههای مالی مردم را جهت درمان خود و عزیزانشان رفع كند اما بهنظر میرسد که بیماران و همراهانشان مشکلات دیگری نیز در زمینه درمانشان داشته باشند. متأسفانه باید گفت که نظام درمانی کشور زمان کافی صرف هر بیمار نمیكند و بهنظر میرسد در بسیاری از موارد در سیستم درمانی کشور کیفیت فدای کمیت شده است.
بعضی از پزشکان و کادر درمانی به دلایل متعددی ازجمله مشغله فراوان، عدمرضایت شغلی و تعداد کثیر بیماران در بسیاری از مراکز درمانی دولتی و دغدغههای مالی در بخشهای خصوصی، زمان و حوصله کافی برای معاینه دقیق، تشخیص و درمان هر بیمار را نداشته باشند. همچنین بیان توضیحات لازم به بیمار و همراهان وی در مواردی جزو ملزومات بهحساب نیامده متأسفانه بعضی از پزشکان به این موضوع بدیهی که دانستن شرایط بیماری شخص برای وی و همراهان نزدیک وی (درصورت موافقت بیمار) جزو حقوق اولیه آنهاست، عمل نمیكنند البته باید به این مسئله تاکید كرد که تمامیاین مشکلات بیشتر جنبه سیستماتیک داشته شرایط واقعی بسیاری از بیمارستانهای دولتی و حتی خصوصی وحجم زیاد مراجعهکنندگان آنها، در عمل اجازه انجام چنین ملزوماتی را برای کادر پزشکی نمیدهد.
بهنظر میرسد که مدتی نسبتا طولانی است که در نظام آموزشی درمانی کشور روی این مسائل تاکید کافی نشده و در بعضی موارد به بیمار مطابق استانداردهای درجه یک درمانی جهان توجه کافی نمیشود. بدون شک اکثریت قریب به اتفاق پزشکان و کادر پزشکی نهایت تلاش خود را در برطرفکردن این نقایص میكنند اما مشکلات فراوان کنونی نظام درمانی کشور در حال حاضر ازجمله عدمتامین حقوق کادر درمانی از طرف بیمهها، تعرفههای غیرواقعی و بسیاری مشکلات دیگر مانع از رسیدن به وضعیت آرمانی در موارد فوق میشود.
در مجموع باید گفت که میتوان امیدوار بود که با اقداماتی اینچنین، دردرازمدت نظم و آرامشی پایدار در نظام درمانی و سلامت کشور برقرار شده و احترام متقابل میان جامعه و نظام درمانی کشور بیش از پیش رعایت شود وجایگاه طبابت به آنچه در واقع شایسته آن است، قرار گیرد.بر سر در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران اینطور نگاشته شده است:
بقراط گفت: شاگرد طبیب باید آزاد دل و نیکوسرشت باشد با فهمیدرست و سخنی شیرین، به زر و سیم دل نبندد. درغضب خویشتندار، به رازها محرم، با بیماران مهربان، جامه سفید پوشد و در رفتار و گفتار آرام باشد.
- دکتر بابک قرائی مقدم
نظر شما