تاکنون بحثهای فراوانی پیرامون حقوق شهروندی و یا حقوق شهروندان شده و مقالات زیادی در این رابطه به چاپ رسیده و خلاصه حرفهای زیادی در خصوص اصل حقوق شهروندی و حواشی آن در مکانها و زمانهای مختلف و به مناسبتهای مختلف زده شده است و این داستان همچنان ادامه دارد و به نظر میرسد به دلایل گوناگون روز به روز انگیزه و پرداختن به مباحث حقوق شهروندی از سوی اشخاص حقیقی یا حقوقی بیشتر میشود...
از این شماره بنا داریم با بیانی ساده و رسا ما هم به این مباحث بیشتر دامن بزنیم، به امید آن که شهروندان و همشهریان عزیز چه در تهران و چه در سراسر کشور با مفهوم حقوق شهروندی بیشتر آشنا شده و سرانجام با بررسی راهکارهای توسعه حقوق شهروندی نتیجه مثبتی از این نوشتارها بهدست آید.
شهروند کیست و به چه کسی شهروند میگویند؟
به زبان ساده شهروند به کسی که عضو یک ملت یا کشور باشد میگویند. در اوضاع کنونی و در حال حاضر شهروند به کسانی گفته میشود که ساکن شهر باشند.اما حقوق یعنی چه؟
در زبان فارسی، واژه حقوق در معانی گوناگون به کار گرفته میشود. مهمترین معنای آن که در اینجا مورد نظر ماست همان تعریفی است که استاد دکتر کاتوزیان در مقدمه کتاب مقدمه علم حقوق به کار بردهاند. ایشان در تعریف حقوق چنین گفتهاند: «برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هر کس امتیازهایی در برابر دیگران میشناسد و توان خاصی به او میبخشد. این امتیاز و توانایی را «حق» مینامند که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته میشود. حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و حق زوجیت و...»
در اصول متعددی از قانون اساسی به حقوق افراد اشاره شده است. از جمله اصل 28 که میگوید: هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند.
و یا اصل 31 که تصریح میدارد: داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است...
طبعاً هر کسی که «شهروند» شد مطابق قانون و مطابق عرف، حقوقی به او تعلق میگیرد و بدیهی است متقابلاً تکالیف و وظایفی را عهدهدار میشود.
هر کسی میخواهد بداند و بهتر است بگوییم باید بداند وقتی به عنوان شهروند از او یاد میشود، در مقابل سایر شهروندان و یا همشهریان خود و یا مسئولان و متصدیان دولتی چه وظایف و تکالیفی دارد، ضمن آن که از حقوقی که به او اعطا شده است آگاه باشد.
حق داشتن امنیت و همچنین حق داشتن بهداشت از زمره حقوق مهم هر شهروند است و او حق دارد در شهری که زندگی میکند از امنیت و بهداشت کافی برخوردار باشد.
البته حقوق شهروندان منحصر و محدود به این دو حق نیست، هر شهروندی حق دارد که کار بکند و برای خود درآمدی داشته باشد، حق دارد تحصیل کند، حق دارد غذای سالم بخورد، حق دارد هوای سالم تنفس کند و دهها حق دیگر که در جای خود بدانها خواهیم پرداخت.
بنابراین بهطور کلی در تعریف حقوق شهروندی میگوییم مجموعه حقوقی است که در جوامع مختلف و در قوانین مربوطه برای افراد ساکن در یک شهر و یا یک کشور در نظر گرفته شده است و در هر حال در چارچوب حقوق بشر قرار میگیرد و در واقع همان حقوق بشری است که اتباع یک کشور مطابق قانون برخوردارند. در حقوق شهروندی، شهروند به عنوان انسان متمدن در اولویت قرار دارد. بدیهی است تحقق این مسئله مانند حقوق بشر بستگی به رویکرد مسئولان و متصدیان حکومتی اعم از شهری و یا کشوری به این امر دارد.
آنچه که مسلم است شهروندان به دلایل مختلف به صورت یکسان توانایی بهرهبرداری از این حقوق را ندارند و پارهای از حقوق مانند حق شرکت در انتخابات و فعالیتهای گوناگون اجتماعی و سیاسی مختص شهروندان مشارکت جو است.
طبعاً در ارتباط با بحث حاضر مسائل فراوانی میتواند مطرح شده و مورد بررسی قرار گیرد از جمله:
1 - نحوه تأمین و دفاع از حقوق شهروندی
2 - مبانی حقوق شهروندی
3 - بررسی قوانین مرتبط با حقوق شهروندی از جمله قانون مواد غذایی و بهداشتی و حفاظت محیطزیست و...
4 - بررسی علل عدم آگاهی کافی شهروندان از قوانین مربوط به حقوق شهروندی
5 - وظیفه دولت و شهرداریها و ارگانهای مختلف در رابطه با آموزش قوانین مرتبط و میزان سهم هر یک از آنان
6 - لزوم ایجاد فرهنگ قانونپذیری
7 - بررسی علل قانونگریزی شهروندان
8 - نحوه آموزش حقوق شهروندی
9 - و مباحث مختلف دیگر
همانگونه که اشاره شد شهروندان ضمن آن که از مواهب و امتیازات خاص شهرنشینی بهرهمند میشوند، رفتار خود را میبایستی به نوعی در چارچوب قوانین و مقررات آمر، تنظیم نمایند که موجبات ضرر و ناراحتی و اذیت برای دیگران را فراهم ننمایند.
این که شهروندان از حقوق شهروندی خود بعضاً استفاده نمیکنند و یا برعکس بعضاً مرتکب رفتاری میشوند که به نوعی حقوق دیگران مورد تضییع قرار میگیرد، معلول ناآگاهی و یا عدم اطلاع کافی نسبت به مقررات و قوانین مرتبط است.
رعایت حقوق دیگران و انجام تکالیف شهروندی در یک جامعه شهری نشاندهنده نوعی رشد و تعالی فرهنگی است.علل بیتوجهی شهروندان به قوانین و بررسی علل قانونگریزی آنان بیشک بحث قابل تأملی است که در مجالی دیگر به آنها خواهیم پرداخت.