دنیای ما، سوگیری مثبتی به سمت برونگرایی دارد. حداقل در حوزهی مدیریت و کسب و کار و فروش و مهارتهای فردی، بسیاری از کسانی که شناخت دقیق علمی و تجربه کافی در حوزهی مدیریت و پرورش انسانها ندارند، برونگرایی را به عنوان یک نقطه قوت و درونگرایی را به عنوان نقطه ضعف مطرح میکنند.
به همین دلیل، ما به بحث درونگرایی و برونگرايي نگاهي مياندازيم. شاید بتوان از اين طريق کمی تعادل را به سمت درونگراها، که به هر حال بخش بزرگی از جامعهی انسانی را تشکیل میدهند، بازگردانیم.
نحوه برخورد با افراد درونگرا و برونگرا در حوزه جامعهشناسي و انسان شناسي داراي مباحث بسيار است. اگر چه ممكن است هر یک از ما ترکیبی از این دو روحیه را داشته باشيم که البته، یکی از این دو رفتار در ما قالبتر باشد. هردو گروه (درونگراها و برونگراها) معمولا روش خاص خود را براي رفتار دارند ولي به طور كلي، ميتوان هفت نكتهاي كه در افراد درونگرا و برونگرا عموميت دارد، اينگونه رديف كرد؛
1- افراد درونگرا معمولا افراد خجالتي هستند.
2- افراد درونگرا معمولا سخنرانهاي خوبي در جمع نيستند.
3- درونگراها معمولا افراد شادي نيستند يا بهتر است بگوييم برونگراها افراد شادتري هستند.
4- شما ممكن است جز درونگراها يا برونگراها باشيد
5- برونگراها معمولا شنوده خوبي نيستند.
6- افراد برونگرا معمولا سكوت و تنهايي را دوست ندارند.
7- برونگراها معمولا زياد عميق نيستند.
گفته ميشود؛ درونگراها، بر خلاف برونگراها، زمانی که در جمع حضور دارند، انرژی از دست میدهند. برونگراها، هر زمان احساس کنند که به اندازهی کافی انرژی و انگیزه ندارند، میتوانند با حضور در جمعها، مهمانیها، حرف زدن با غریبهها در خیابان و کافی شاپها، تلاش برای دوست شدن با افراد ناشناس در شبکههای اجتماعی، انرژی به دست بیاورند.
برخلاف آنان یک فرد درونگرا، ممکن است با خلوت کردن محیط خود، مدتی فکر کردن، کتاب خواندن و هرگونه فعالیتهای انفرادی انرژی به دست بیاورد. فرد درونگرا در یک مهمانی تقريبا غريبه خسته میشود و انرژی از دست میدهد. ترجیح میدهد در جمعی باشد که از قبل آنها را شناخته باشد. اين افراد، اگر در شبکههای اجتماعی، درخواستهای متعدد دوستی و ایجاد رابطه ببیند، دچار استرس میشوند. چرا كه آنان برای پذیرش یا عدم پذیرش هر یک از درخواستها، ساعتها فکر و با دوستان خود مشورت خواهند كرد.
شرودر جونز در باره اين رفتار درونگراها مینویسد: مدت زماني را كه یک درونگرا براي تایید یا عدم تایید یک درخواست دوستی در شبكههاي اجتماعي صرف ميكند، یک برونگرا، رابطهی عاطفی کاملی را شروع و شاید حتی آن را به پایان هم رسانده باشد!
حتيبا توجه به اینکه منبع انرژی درونگراها برای تعاملات اجتماعی محدود است، ممکن است براي حضور در گروههای اجتماعی مقاومت نشان دهند.
درونگراها، گاهی اوقات به برونگراهایی که اصرار دارند آنان را با خود به مهمانی، پارک، جلسه، کافی شاپ و... ببرند، به چشم شکارچی كه میخواهند آنها را شکار کرده و انرژی آنان را بگیرد، نگاه ميکنند.
البته به خاطر داشته باشیم که اینکه کسی درونگرا است به آن معنا نیست که تحت هیچ شرایطی به همراه بودن با دیگران نیاز و علاقه ندارد. تنها نکتهای که مهم است این است که تعامل اجتماعی برای این افراد، گرانقمیت است و ترجیح میدهند این منبع ارزشمند انرژی گرانقیمت را به هر دلیلی و برای هر کسی و در هر موقعیتی خرج نکنند.
در رفتار با افراد درونگرا بايد نكاتي را رعايت كنيد؛ آنان را مجبور به انجام كاري كه دوست ندارند نكنيد. تا زمانی که از شما خواسته نشده، وارد فضای شخصی آنان نشوید. آنان را وارد بحثهاي طولاناني نكنيد. آنان را به جمعهاي غريب دعوت نكنيد.نگذارید انرژی تعامل اجتماعی آنان بیدلیل خرج شود. لازم نیست بپرسید که به دنبال چه کتابی میگردند. اگر لازم باشد از شما خواهند پرسید. اگر هم میخواهید کمک کنید، همینکه بگویید؛ اگر کمکی لازم بود به من بگو، کافی است. اینکه بالای سر آنها بایستید و تلاش کنید که یاریشان کنید، بیشتر از ایجاد احساس مثبت، برای آنها آزاردهنده خواهد بود.
اگر هدف شما ایجاد دوستی و رابطه باشد، احترام گذاشتن به این فضای شخصی و ایجاد امنیت ارتباطی، شانس بیشتری را برای ورود به فضای امن افراد درونگرا، برای شما ایجاد خواهد کرد.
افراد برونگرا دوست دارند برای هر رفتاری، توضیح بدهند و توضیح بشنوند. درونگراها معنای رفتارهای ما را بدون کلمات هم میفهمند و حوصله توضيح دادن ندارند.
هر چقدر افراد برونگرا از شنيدن فراري هستند، افراد درونگرا شنوندگان خوبي براي حرفهاي شما هستند. كانويلر مي گويد؛ برخلاف برونگراها كه در جمع انرژي ميگيرند. درونگراها در تنهايي و با گوش كردن به موسيقي خود با هدفون انرژي ميگيرند.
و نكته آخر اينكه سعي نكنيد همه افراد را به يك چشم نگاه كرده و يا شبيه هم كنيد. افراد هر كدام دنياي متفاوت و خاص خود را دارند. آنان در موقعيتهاي مختلف عملكردهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند كه گاهي به هيچ عنوان قابل پيش بيني نيست. حتي نميتوان با طبقهبنديهاي علوم جامعه شناسي و انسانسناشي آنان را طبقهبندي يا گروههاي مختلف جا داد.
چرا كه انسان هنوز به مقدار بسيار زياد موجود ناشناخته است.
- برگرفته از: fastcocreate، psychcentral
نظر شما