دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۴
۰ نفر

مرجان همایونی: نیوشا، بهمن امسال ۱۶سالش می‌شود و معدلش ۱۹/۵ است. او در ایذه استان خوزستان زندگی می‌کند اما نه محل زندگی‌اش و نه نمرات بالایش دلیلی برای انتخاب او برای تهیه گزارش از او نبوده است.

نیوشا احمدزاده

نيوشا احمدزاده، دختري است كه لقب جوان‌ترين نقاله‌خوان ايران را به‌ خود اختصاص داده است. شايد براي شما هم شنيدن اين حرف جاي تعجب داشته باشد و ابرويتان به نشانه تعجب بالا برود. بي‌شك شما هم‌ زماني كه اسم نقاله‌خوان به گوشتان مي‌رسد تصوير پيرمردي با ريش بلند و كمري خميده درنظرتان ظاهر مي‌شود كه يك چوب زير بغلش زده است و با دست از تماشاچي‌ها مي‌خواهد كه اشعارش را گوش دهند. بعد با صداي بلند از پرده‌اي كه به ديوار نصب شده است مي‌گويد؛ پرده‌اي كه داستاني از رستم و سهراب، زال و رودابه، بيژن و منيژه و ... به تصوير كشده است و پيرمرد نقاله‌خوان، قصه‌هايي كه براي آنان رخ داده است را تعريف مي‌كند. بله! نيوشا با سن كمش شاهنامه فردوسي را از حفظ است و بارها در مراسم و مجالس متفاوت به نقالي پرداخته است اما اگر مي‌خواهيد بدانيد كه چه شد كه دختري 16ساله به يك نقاله‌خوان حرفه‌اي تبديل شد و شاهنامه فردوسي در زندگي او چه تأثيراتي داشت،گفت‌وگوي ما با نيوشا احمدزاده را بخوانيد.

«لالايي دوران كودكي‌ام شاهنامه بود.»؛ با صدايي محكم و شيوا اين جمله را بيان مي‌كند و بدين‌ترتيب گفت‌وگوي ما آغاز مي‌شود. از سبك صحبت كردن و بيان كلمات مي‌شود فهميد كه دستي در ادبيات و شاعري دارد. هيچ شباهتي با دخترهاي هم سن و سال خودش ندارد و زندگي‌اش را بر پايه اشعار فردوسي بنا كرده و با فردوسي بزرگ شده است؛ «دوم دبيرستان هستم و معدلم حدودا 19/5 است. دلم مي‌خواهد در آينده در رشته پزشكي ادامه تحصيل دهم. اما در حال حاضر روايتگر شاهنامه هستم و صاحب سبك و نخستين فردي هستم كه داخل ايران اين كار را انجام مي‌دهد.» دختر نوجوان ادامه مي‌دهد: «كار من با نقال‌هاي ديگر متفاوت است. نقال‌ها هنگام روايت شاهنامه يك مقدار ادبيات اضافه كرده و شاهنامه را به زباني عاميانه‌تر بيان مي‌كنند اما من امانتدار شاهنامه هستم و همان اشعار فردوسي را بيان مي‌كنم، بدون هيچ كم و كاستي».

نخستين حضور در صحنه

نيوشا 4ساله بود كه براي نخستين‌بار روي صحنه رفت تا اجرا كند اما اين اجرا خيلي اتفاقي بود و همين اجرا، آغازي براي او بود تا اينكه تصميم بگيرد كار خود را به‌طور رسمي ادامه دهد؛ «نخستين اجرايي كه داشتم، بسيار اتفاقي در سن 4سالگي بود. پدرم در آن زمان به‌عنوان پژوهشگر در يكي از همايش‌هاي اهواز دعوت شده بود و زمان اهداي جوايز، من كه پدر را روي صحنه ديده و هيجان‌زده از اجراي او بودم، دست مادرم را رها كردم و به سمت پدرم رفتم. از قرار مجري برنامه خيلي خوش‌ذوق بود و ميكروفنش را جلوي من گرفت و گفت: دختر‌جان شما هم بلدي شاهنامه بخواني؟ من هم كه قبل از آنكه به دنيا بيايم، پدرم شب‌ها شاهنامه مي‌خواند و با لالايي شاهنامه به دنيا آمده بودم و از طرفي اشعار پدر را در دنياي كودكي به خوبي حفظ شده و الهه ذهنم كرده بودم، با خوشحالي اعلام كردم كه شاهنامه‌خواني را بلد هستم. همان زمان تك‌بيتي كه پدرم هميشه با خودش زمزمه مي‌كرد را با صداي بلند و قرايي خواندم؛ «چو ايران نباشد تن من مباد/ بدين بوم و بر زنده يك تن مباد.» مجري جوان از اينكه مي‌ديد بچه‌اي با آن سن و سال كم اين چنين شاهنامه را بلد است شگفت‌زده شده بود و حضار مرا مورد تشويق خود قرار دادند. از همانجا همه متوجه شدند كه من علاقه زيادي به شاهنامه دارم و مي‌توانم در اين كار موفق شوم.»

نيوشا ادامه مي‌دهد: «سال‌هاست كه در خانه ما شاهنامه خوانده مي‌شود و حتي خواهرهاي كوچك‌تر از من هم با شاهنامه آشنايي كامل دارند. من عاشق شاهنامه بودم و خانواده‌ام نيز از اين مسئله استقبال كردند. از 4 تا 6سالگي شروع به حفظ ابيات كردم و ابتدا ستايش‌نامه خداوند در آغاز شاهنامه را حفظ كردم. در 6سالگي‌ام بود كه پدرم باز براي همايشي ديگر دعوت شد و به او گفتم من هم مي‌خواهم اشعارم را بخوانم. افراد خيلي زيادي در اين همايش شركت داشتند و پدرم گفت ممكن است به‌خاطر اضطراب نتواني از عهده‌اش بربيايي، اما من اصرار كردم و درنهايت پدرم اجازه داد». اصرارهاي نيوشا بالاخره كارساز شد و هنگامي كه پدر روي صحنه رفت از حضار كسب اجازه كرد تا دخترش نيز اشعاري را كه آماده كرده بود براي آنها بخواند. با تشويق حضار نيوشا روي سن رفت؛ «شروع به خواندن كردم و حتي يك بيت را هم اشتباه خواندم اما فورا برگشتم و بيتي را كه اشتباه خوانده بودم تصحيح كردم. بدين‌ترتيب رسما در سن 6سالگي نقاله خوان شدم و در خودم ديدم كه مي‌توانم اين كار را ادامه دهم. از آن روزها، سال‌ها مي‌گذرد و من 12سال است كه در كار شاهنامه هستم. من فقط شاهنامه نمي‌خوانم بلكه با شاهنامه زندگي مي‌كنم. در كنار شاهنامه، اشعار حافظ، سعدي و خيام را هم مي‌خوانم. شاهنامه را ميان ساير كتاب‌ها ي شعركتاب اول خود قرار داده‌ام. هر زمان كه به كتابخانه مي‌روم ابتدا به سراغ چاپ‌هاي جديد شاهنامه مي‌روم و اگر نمونه‌اي جديد پيدا كنم، حتما آن را مطالعه مي‌كنم.»

خانواده شاهنامه‌خوان

خانواده نيوشا، نخستين خانواده‌اي هستند كه در ايران شاهنامه مي‌خوانند. پدر و 3دخترش شاهنامه‌خواني مي‌كنند و مادر علاوه بر كارهاي روزانه زندگي كار تداركات را به‌عهده گرفته است. مادر نيوشا كه فارغ‌التحصيل رشته طراحي لباس است، از هنرش براي اين كار استفاده كرده و براي اعضاي خانواده لباس مي‌دوزد. اما دوختن لباس تنها كاري نيست كه در اين رابطه به‌عهده او است، زن جوان علاوه بر اينها مسئوليت انتخاب اشعار و گذاشتن اعراب روي كلمات را نيز به‌عهده دارد. اين انتخاب ابيات كار ساده‌اي نيست و با علت صورت مي‌گيرد. نيوشا در اين رابطه توضيح مي‌دهد: «ابياتي كه يك نقاله‌خوان مي‌خواند نبايد بلند باشد تا حوصله شنونده را سر ببرد و او را خسته كند. دنياي ما دنياي داستان‌هاي كوتاه است. به همين دليل ما داستان را برش مي‌زنيم تا مردم ارتباط قوي‌تري با شاهنامه برقرار كنند». نيوشا در رابطه با مدت زمان اجرايش مي‌گويد: «معمولا در همايش‌ها و مراسم بزرگداشت فردوسي يا از اين دسته مراسم ما شركت مي‌كنيم. اما زمان نقاله‌خواني ما مشخص است و طبق زماني كه داريم تمرين مي‌كنيم. معمولا بيشتر از 6دقيقه طول نمي‌كشد. اين زمان خواننده و شنونده را خسته نمي‌كند. در اين 6دقيقه اول ستايش خدا و بعد از آن داستان شاهنامه را مي‌خوانم. مردم هم بسيار از اين موضوع استقبال مي‌كنند و حتي شماره و آدرس از من مي‌گيرند تا شاهنامه را ياد بگيرند. البته اين موج بيشتر در گروه هم سن و سال‌هاي خودم رخ مي‌دهد. آنها دوست دارند با شاهنامه آشنايي بيشتري داشته باشند؛ دخترهاي نوجواني كه به سراغم مي‌آيند و از من مي‌خواهند تا آنها را با شاهنامه آشنا كنم».

علاقه به شاهنامه

اما چه شد كه خانواده نيوشا به سمت شاهنامه رفتند ؟ دختر نوجوان مي‌گويد: «پدرم 20سال است كه در رابطه با فردوسي و شاهنامه پژوهش مي‌كند. او در رشته‌هاي فيلمسازي، مجري‌گري، تئاتر و عكاسي فعاليت داشت و از همان دوران دبيرستان عاشق هنر بود. پدرم كارشناسي باستان‌شناسي و پرستاري دارد و درحال حاضر مديريت بيمارستاني در ايذه را به‌عهده دارد، حتي در رشته هنر هم در دانشگاه پذيرفته شد اما به‌خاطر يكسري مسائل از ادامه تحصيل در اين رشته خودداري كرد. من زماني كه هنوز به دنيا نيامده بودم با اشعار فردوسي آشنا شدم و بعد از آن وقتي پدرم عشق و علاقه را در من ديد از من حمايت كرد. در برابر مخالفت‌ها ايستادگي كرد. شايد اگر من در چنين خانواده‌اي به دنيا نيامده بودم به چنين موفقيتي دست پيدا نمي‌كردم. گوش من از دوران نوزادي با شاهنامه آشنا بود و اگر اين علاقه در من وجود داشت و من در خانواده‌اي به دنيا آمده بودم كه علاقه‌اي به شاهنامه نداشتند معلوم نبود چه اتفاقي براي من رخ مي‌دهد».

انگار شعر و ادب در فاميل آنها ريشه دارد و تنها در خانواده 5نفره احمدزاده خلاصه نمي‌شود؛ «محفل‌هاي شعر و شاعري علاوه بر خانواده خودم در فاميل هم هست. حتي پدرم به دخترعموهايم كه كوچك هستند مي‌گويد مثلا اگر اين 5بيت شاهنامه را الان حفظ كنيد شما را به پارك خواهم برد. واقعا آنها تشويق مي‌شوند و حفظ مي‌كنند.» او مي‌گويد: «خانواده ما مي‌تواند الگوي خوبي براي ساير خانواده‌ها باشد. خواندن شاهنامه به يك فرد جرأت و جسارت بسيار مي‌دهد. در ايام عيد برنامه‌اي داشتيم با عنوان خانواده و شاهنامه كه از استان خوزستان شروع كرديم. در هر شهري از استان مي‌رفتيم خانوادگي شاهنامه را اجرا مي‌كرديم و مردم استقبال خوبي مي‌كردند. اگر خداوند فرصت بدهد در ايام تعطيلات بعدي به شهرهاي ديگر هم خواهيم رفت و اين اجرا را باز هم با خانواده خواهيم داشت. احساس مي‌كنم خواندن شاهنامه وظيفه‌اي است به گردن تمام نوجوان‌هاي ايراني كه مي‌خواهند وارد اجتماع شوند. اگر اين كتاب را بخوانند آنقدر جسارت پيدا خواهند كرد كه تا پايان زندگي مي‌توانند مقابل مشكلات و مسائل زندگي‌شان ايستادگي كنند. من هم با نقالي‌كردن، وظيفه خودم را انجام مي‌دهم».

نقش شاهنامه در زندگي

مردم ايران زمين با شاهنامه زندگي كرده‌اند. نيوشا مي‌گويد: «شاهنامه‌خواني تنها در همايش‌ها نيست و در ميان مردم شهر ما در مراسم عروسي و حتي فاتحه‌خواني نيز ابياتي از شاهنامه به ميان مي‌آيد. شاهنامه كتابي است كه راه و رسم‌هاي زندگي را به انسان نشان مي‌دهد. چون من با شاهنامه زندگي كرده‌ام نگرشم نسبت به دخترهاي هم سن و سال خودم خيلي متفاوت است. من زندگي را با اصول نگاه مي‌كنم. پيشنهاد مي‌كنم كه همه حتي چند بيت هم شده شاهنامه را بخوانند. خواندن شاهنامه به انسان روش درست زندگي كردن را ياد مي‌دهد. شاهنامه نه‌تنها جلوي درسم را نگرفت بلكه به من كمك كرد تا در تحصيل و زندگي موفق باشم؛ موفق‌تر از هم سن و سال‌هاي خودم. فعلا تمام زمانم را روي شاهنامه گذاشته‌ام اما دلم مي‌خواهد بعدها در زمينه اجرا و گويندگي نيز فعاليت داشته باشم. پيشنهادهايي هم در اين زمينه دارم كه به سال‌هاي بعد موكول كرده‌ام».

او ادامه مي‌دهد: «پيشنهادهايي براي بازي در تئاتر هم به من شده است، مثلا كلاس سوم دبستان بودم كه پيشنهاد براي بازي در تئاتر داشتم چون پدرم هم 15سالي تئاتر كار كرده بود، بدم نمي‌آمد تئاتر را هم تجربه كنم. با وجود اين پيشنهادها، پدرم مخالف بود و مي‌گفت انرژي‌ام را صرف شاهنامه‌خواني كنم چون در ايران به شاهنامه خيلي كمتر پرداخته مي‌شود و من پيشنهاد پدرم را با جان و دل پذيرفتم. با اين حال به خيلي از كار‌هاي هنري ديگر نيز علاقه دارم».

 

کد خبر 275306

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha