انگیزه اصلی آن هم تغییر شیوه مداحیها بهخصوص در ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا در مقایسه با گذشته بود. چندین سال است که برخی مداحیها نه بر پایه اصول درستی انجام میشود، نه شعرهایی كه خوانده میشوند از ادبیات مناسبی برخوردار ند، ونه ملودی و سبكهای آنها اعتباری دارند. در یک کلام، شأن اهل بیت در آنها رعایت نمیشود. آلبومهای «ماه نی» و «خورشید» با همین هدف تولید شدند. در حقیقت این آلبومها بازنگری نغمههای اصیل و قدیمی نوحههای عاشورایی در تهران بودند که طی حدود 120 سال اخیر در تهران خوانده میشدند. نه در ملودی این نوحهها دستی برده شد و نه شعر آنها دچار تغییرات زیاد شد. همان نوحهها با همان ملودی و همان کلام بازخوانی شدند؛ همچون یک ساختمان قدیمی که ترمیم میشود، گرد وغبار از صورت و ظاهرش گرفته میشود و در نهایت به عنوان بخشی از میراث فرهنگی ایرانی مقابل دید همگان قرار میگیرد.
انتخاب قطعات این آلبوم، بیشتر بر اساس معیار شخصی انجام گرفت. بخشی از آنها مدیون حافظه کودکیام است؛ قطعاتی که در دهه 1350 در هیاتها و تکایای تهران شنیده بودم؛ در مكانهايي همچون هیاتهای بازار تهران. بخش دیگر هم وامدار بازماندگان مداحان قدیمی پایتخت است. بعضی خانوادهها یا شاگردان، بخشی از آثار مداحان بزرگ تهران را حفظ کرده بودند.
نکته قابل توجه برای من در جمع آوری این آثار، آن بود که بیشتر این قطعات برای نسل جدید به ویژه در ۲۰ سال گذشته، آثاری ناشناخته بوده و هستند. آن هم نغماتی که نه توسط یک یا دو نفر بلکه طی قرنها در فرهنگ شفاهی ایرانی ساخته شده، صیقل خورده و در نهایت در قالب یک قطعه منحصربهفرد درآمدهاند. کسانی که این نوحهها را ساختهاند، لزوما موسیقیدان نبودهاند، بلکه افرادی با ذوق و هنرمند بودهاند که این آثار، بازتاب توجه آنها به واقعه عاشورا محسوب میشود. هنرمندانی که ردشان در تاریخ گم شده است. به عنوان نمونه، نوحه «شب جانبازی مجاهدان امشب است» از همان ملودیهایی است که حداقل من نمیدانم خاستگاه آن کجاست و سازندهاش کیست؟ گرچه دستگاه موسیقایی آن مشخص است و میتوان شاعرش را پیدا کرد، اما معلوم نیست ملودی و سبک آن حاصل ذوق چه کسی بوده است. البته نکتهای که باید بر آن تأکید کرد، آن است که نوحههای عاشورایی چیزی جدای از موسیقی سنتی و ملی ما نیستند. تمام لحنها و نغمههایی که در نوحهها میبینیم از مقامهای موسیقی ایرانی است. همانطور که به عنوان مثال بیشتر نوحههای ما در دستگاههای افشاری و دشتی (از متعلقات دستگاه شور) هستند.
وقتی مداحان قدیمی از دنيا رفتند، کمکم این نغمهها هم به دست فراموشی سپرده شد و شرایطی پیش آمد که این شعرها و ملودیهای فاخر جایشان را به شعرهای دمدستی و سطحی دادند. مداحان قدیم برای شعرگویی برای عاشورا در حد خود، مطالعاتی در حوزه تاریخ عاشورا انجام میدادند. کلام آن نوحهها استحکام داشت، انتخاب واژگان بسیار حسابشده بود، صداقت و خلوص در آنها موج میزد، استناد درست و صحیح تاریخی داشت، تقلیدی در کار نبود و درکنار تمام اینها ملودیها به دل مینشست و در نهایت آن اثر را ماندگار میکرد.
اما چنین ویژگیهایی میان غالب مداحان امروزی جایگاهی ندارد. نبود خلاقیت، نبود مطالعه، غفلت از منابع غنی و گنجینه سرشار ادبیات در حوزه شعر عاشورایی و تاریخ و مقتل و سیره اهل بیت باعث شده است که وضعیت مداحیهای امروزی، چیزی شود که میبینیم. تجربهای از شنیدن این مداحیها دارم که قطعا برای بسیاری پیش آمده. بارها پیش آمده، زمانی که مداحی در هیاتی شروع به خواندن کرده است، چند نفری از بغلدستیها خندیده و شروع کردهاند اصل تصنیف و ترانه را خواندن و تمسخر کردن. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا باید راه خلاقیت تاریخی ما در مدیحهسرایی اینچنین سد شود؟
مداحیهای قدیمی گنجینههای ارزشمند از فرهنگ ناملموس ایرانیاند و با درگذشت مداحان قدیمی بسیاری از آنها فراموش میشود؛ همانطور که تاکنون برای بسیاری از آثار چنین اتفاقی رخ داده است. این آثار، گنجینه شفاهی ما هستند که باید از آنهاغبارروبی کنیم، با حفظ ملودی و شعر آنها را احیا و ارايه کنیم و مانع از مرگ تدریجیشان شویم. به عقیده من موسیقی در ظلمات این عالم، سحرگاه و مطلع شمس است و غیر از این نمی توان نگاه دیگری به آن داشت. موسیقی در این عالم، همچون خورشیدی است که روح انسان را به اوج و تعالی میرساند و شاید این مهمترین ابزاری است که خداوند به عنوان یک موهبت در اختیار خلقش قرار داده است.
- همشهري 6 و 7
نظر شما