چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۹
۰ نفر

هما رئوفی: معمولا در سال‌های اول زندگی مشترک، زن و شوهر برای جلب رضایت و فراهم کردن آسایش و آرامش همدیگر نهایت سعی و تلاش خود را می‌کنند.

همدلی از همزبونی بهتره

همه‌‌چيز زيباست، زندگي شيرين است و زن و شوهر بيشتر به يكديگر ابراز محبت و علاقه مي‌كنند اما بسياري از زوج‌ها چند سال كه از شروع زندگي‌شان مي‌گذرد از سردي و يكنواختي روابطشان گله‌مند هستند و از اينكه رابطه آنها مانند سال‌هاي اوليه زندگي‌شان نيست ابراز ناراحتي و نارضايتي مي‌كنند. نبود درك متقابل، ابراز علاقه و محبت نكردن، صرف نكردن وقت و انرژي لازم براي يكديگر و اهميت ندادن به نيازهاي همديگر و داشتن انتظارات نابجا از يكديگر از عمده مواردي است كه زوج‌ها از آن شكايت دارند. دكتر سيدآرش تقوي، روانشناس سلامت و مدرس دانشگاه معتقد است همدلي كردن نه‌تنها كليد حل بسياري از مشكلات و مسائل خانوادگي است بلكه از ايجاد يكنواختي و نارضايتي در طول زندگي مشترك هم جلوگيري مي‌كند. اگر شما هم جزو آن دسته زوجيني هستيد كه گمان مي‌كنيد گذر زمان از ميزان جذابيت، نشاط و شادابي زندگي مشتركتان كاسته و دچار ركود و يكنواختي شده‌ايد با ما همراه شويد.

تعريف همدردي و همدلي

مواقع زيادي پيش مي‌آيد كه همسر شما از مشكل و ناراحتي‌اي رنج مي‌برد و شما متوجه اين موضوع مي‌شويد. بعضي افراد در برابر اين حالت و احساس همسرشان واكنشي هيجاني و احساسي نشان مي‌دهند. مثلا اگر همسرتان از يك روز پرمشغله و پركار خسته و كوفته از سر كار برگشته و به شما مي‌گويد: «امروز خيلي خسته شدم و حوصله ندارم، كاري به كارم نداشته باش.» در جوابش مي‌گوييد «من هم از صبح توي خونه خيلي كار كردم و مثل تو خسته‌ام.» يا مي‌گوييد: «اتفاقا من هم خيلي خسته‌ام پس تو هم كاري به‌كار من نداشته باش.» نه‌تنها موقعيت او را درك نكرده و با او همدلي نكرده‌ايد بلكه با كلامتان به‌گونه‌اي به او فهمانده‌ايد كه وقتي به منزل مي‌آيد حق ندارد خسته باشد يا اگر هم خسته است نبايد در اين‌باره صحبتي بكند.

اما اگر به او بگوييد: «درك مي‌كنم ميزان خستگي‌ات چقدر است، هر كس ديگري هم جاي تو بود و چنين روز پرمشغله و پركاري را سپري مي‌كرد تا همين اندازه خسته مي‌شد. » يا مثلا بگوييد: «مي‌فهمم كسي كه اين اندازه كار مي‌كنه وقتي برمي‌گرده خونه انرژي‌اي براش باقي نمي‌مونه و ممكنه حوصله يه‌سري چيزها رو نداشته باشه» با او همدلي كرده‌ايد.
همدلي يك واكنش شناختي و عقلاني است. به‌عبارت ديگر با همدلي‌كردن شما مي‌فهميد كه طرف مقابل داراي چه افكار و احساساتي است كه به‌خاطر آنها هيجان يا رفتار خاصي را بروز مي‌دهد.

تفاوت همدلي و همدردي

در فرايند همدردي نه‌تنها نمي‌توانيد به طرف مقابل كمكي كنيد بلكه برميزان و شدت مشكل مي‌افزاييد و خود هم به‌نوعي دچار آن مي‌شويد. حسن همدلي اين است كه به طرف مقابل مي‌گوييد كه من مي‌فهمم تو چه افكاري داري كه با اين مشكل مواجه شدي. با بيان جمله «من مي‌فهمم» شما به جاي يك واكنش هيجاني يك واكنش تحليلي نشان داده‌ايد و مي‌توانيد به‌عنوان فردي كه بر اوضاع تسلط دارد طرف مقابل را آرام كنيد به‌طوري‌كه او به‌جاي احساس تنهايي با شما احساس نزديكي و انس كند. كسي كه همدردي مي‌كند از نظر رواني خودش هم دچار درد مي‌شود و ديگر نمي‌تواند مشكل طرف مقابل را حل كند اما كسي كه همدلي مي‌كند علت درد ديگران را درك مي‌كند و با پرداختن به آن علت مي‌تواند از بار مشكل طرف مقابل بكاهد.

همدلي در زوجين

خيلي از زن و شوهرها هنگامي كه با مشكل مواجه مي‌شوند علت مشكل خود را اينگونه بيان مي‌كنند: «ما تفاهم نداريم»، «ما درك متقابل نداريم»، «ما اهداف يكسان نداريم»، «نگاه ما نسبت به آينده و زندگي، مشترك و يكسان نيست» و... . هنگامي كه زن و شوهر علت و ريشه مشكلات خود را در چنين مسائلي مي‌بينند، همدلي مي‌تواند به آنها بسيار كمك كند. همدلي در زوجين باعث تفاهم مي‌شود. شايد خيلي افراد گمان مي‌كنند تفاهم داشتن به معني داشتن نقاط اشتراك است اما تفاهم بر وزن تفاعل به معني فهم دوطرفه و متقابل است. همدلي‌كردن با همسر به معني فهم افكار او است. ما از طريق همدلي مي‌توانيم به درك نحوه تفكر و محتوا و شكل آن در همسرمان پي ببريم و هنگامي كه به محتوا و شكل تفكر او دست پيدا كرديم چرايي احساسات او را بهتر درك خواهيم كرد.

از زاويه ديد او به مسائل بنگريد

يكي از مهم‌ترين وظايفي كه ما در طول زندگي به‌عهده داريم اين است كه بتوانيم افراد مهم زندگي‌مان را از نگاه خودشان بفهميم نه از نگاه خودمان. اين به‌معناي تأييد آنها نيست بلكه به اين معناست كه از زاويه و دريچه چشم آنها به موضوع نگاه كنيم تا بتوانيم به بهترين نحو آنها را درك كرده و بفهميم. حال شايد اين سؤال براي شما پيش بيايد كه اين مسئله در حل مشكلاتي كه در ارتباط با افراد مهم زندگي با آنها مواجه مي‌شويم چگونه مي‌تواند كمك‌كننده باشد؟ هنگامي كه نگاه شما به مشكل طرف مقابل‌تان همدلانه نيست درواقع چون از ابتداي امر نگاه و احساس او به موضوع را درك نمي‌كنيد نمي‌توانيد مسئله را به بهترين نحو حل كنيد.

تغيير رفتار و خلق‌وخوي او را بپذيريد

شما در طول زندگي نقش‌هاي متفاوتي بازي مي‌كنيد؛ مثلا قبل از تولد فرزندان فقط نقش زن و شوهر را برعهده داريد اما بعد از تولد فرزندان علاوه بر نقش زن و شوهري بايد نقش مادر و پدري را هم ايفا كنيد. علاوه بر تغيير نقش‌ها خود شما هم در مراحل مختلف زندگي از نظر شخصيتي تغيير مي‌كنيد چون ويژگي‌ها، نيازها و حتي بعضا اهداف شما تغيير پيدا مي‌كند. بسياري از طلاق‌هاي عاطفي هنگامي اتفاق مي‌افتد كه زمان زيادي از زناشويي گذشته و زوجين احساس مي‌كنند كه همسرشان ديگر فرد سابق نيست، در حالي كه اين مسئله يك امر كاملا طبيعي است. شرايط زيستي، رواني، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، تحصيلي، معنوي و همچنين نقش‌هايي كه افراد برعهده دارند در گذر عمر تغيير مي‌كند. همه زن و شوهرها متوجه اين تغيير در طرف مقابل مي‌شوند اما متأسفانه بيشتر افراد به جاي پذيرش اين موضوع و يافتن ريشه و علت آن از اين تغيير افسوس خورده و از اينكه همسرشان ديگر آدم سابق نيست، حسرت مي‌خورند. اگر شما هم مدتي است متوجه تغييراتي در همسرتان شده‌ايد بهترين و همدلانه‌ترين برخورد اين است كه تلاش كنيد بفهميد او برمبناي چه احساس، تفكر و عقيده‌اي دچار اين تغيير شده است. براي مثال ممكن است تنها فرزند شما ازدواج كرده و ديگر با شما زندگي نمي‌كند و همسرتان از اين مسئله كم‌حرف، گوشه‌گير يا مضطرب شده است. هنگامي كه متوجه اين تغيير رفتار در او مي‌شويد اگر شما هم مانند او ناراحت و مضطرب بشويد و مانند او از نبود فرزندتان احساس تنهايي كنيد با او همدردي كرده‌ايد. اما اگر به او بگوييد «من درك مي‌كنم و مي‌فهمم كه ازدواج فرزندمان اگرچه آرزوي تو بوده ولي باعث شده تو تنها بماني» با او همدلي كرده‌ايد.

او را در موقعيت‌هاي تنش‌زا درك كنيد

در زندگي روزمره زياد پيش مي‌آيد كه افراد تحت فشارهاي مقطعي و موقتي قرار مي‌گيرند و از يك موقعيت تنش‌زا وارد موقعيت تنش‌زاي ديگري مي‌شوند مثل مسائل و مشكلات شغلي، اجتماعي، اقتصادي و... . زماني مي‌توانيد بگوييد كه به‌عنوان همسر توانسته‌ايد با شريك زندگي‌تان همدلي كنيد كه بتوانيد به همسرتان حق بدهيد و او را مجاز بدانيد در اثر اين فشارهاي موقتي و مقطعي‌ كه در طول روز ممكن است براي هر كسي پيش بيايد، كمي به‌هم‌ريخته باشد و علت به‌هم‌ريختگي همسرتان را در آن موقعيت تنش‌زا درك كنيد.

كاهش انرژي حياتي در زندگي كه ناشي از تكرار يك امر لاينحل باشد را فرسودگي مي‌گويند. مهم‌ترين خستگي و فرسودگي، مربوط به مسائل و دغدغه‌ها و مشكلات شغلي و مسائل لاينحل در خانواده است؛ يعني زماني كه فرد احساس مي‌كند چه تلاش بكند و چه تلاش نكند تغيير جدي‌اي در خانواده ايجاد نخواهد شد. ادامه اين وضعيت سبب مي‌شود فرد احساس سرخوردگي كند. معمولا در چنين موقعيت‌هايي فرد حس مي‌كند شرايط موجود در خانواده مانند يك ديوار محكم دور تا دور او را گرفته و نه‌تنها نمي‌تواند وضعيت خانواده را به‌عنوان ديوار تغيير دهد بلكه وضعيت خود را هم نمي‌تواند به‌عنوان كسي كه در اين ديوار حبس شده است تغيير دهد. در چنين حالتي اصطلاحا مي‌گويند فرد دچار فرسودگي و خستگي شده است. اگر همسر شما دچار چنين حالتي شده درك شما از علت اين خستگي، مي‌تواند در راستاي رهايي از آن، بسيار كمك‌كننده باشد. به‌عنوان يك همسر همدل و مسئول نبايد قضاوت كنيد و اينگونه نظر دهيد كه «ما هم در همين شرايط داريم زندگي مي‌كنيم پس چرا ما خسته نمي‌شويم؟» ميزان توان افراد در موقعيت‌هاي گوناگون متفاوت است. هنگامي كه متوجه شديد همسرتان به چه دليلي دچار اين حالت شده و توانستيد به او حق بدهيد كه در چنين شرايطي دچار خستگي و فرسودگي شده باشد تازه مي‌توانيد براي حل مشكل و بهبود وضعيت موجود اقدام كنيد. تلاش كنيد قسمتي از باري كه روي دوش او سنگيني مي‌كند را شما به دوش بكشيد. اگر در چنين شرايطي بدون هيچ‌گونه قضاوت و سرزنشي با همسرتان همدلي كرده و احساس او را درك كنيد حتي اگر انرژي لازم براي كمك به او و جبران كم‌وكاستي‌هايش هم نداشته باشيد با همدلي‌تان او را دلگرم‌‌تر كرده‌ايد. همدلي شما سبب مي‌شود او احساس كند كه شما به‌عنوان همسر و شريك زندگي نه‌تنها او را مقصر نمي‌بينيد و از او گلايه‌‌اي نداريد بلكه شرايط او را درك مي‌كنيد و در جبران كم‌كاري‌هاي او از هيچ كمكي دريغ نمي‌كنيد. ايجاد اين حس همدلانه دوطرفه بين شما و همسرتان تحمل سختي شرايط موجود را براي هر دوي شما راحت‌تر كرده و انرژي و اميد لازم را براي بهبود اوضاع در شما ايجاد مي‌كند.

همواره شناخت‌تان از همديگر را افزايش دهيد

هنگامي كه زن و شوهر چه از نظر سليقه‌اي و چه از نظر شخصيتي و اخلاقي متوجه بشوند كه در چه زمينه‌هايي با همديگر شباهت و در چه زمينه‌هايي با همديگر تفاوت دارند به شناخت بيشتري از يكديگر مي‌رسند. برخلاف آنچه تصور مي‌كنيد اگر شما و همسرتان از نظر سليقه‌اي كمي با همديگر تفاوت داشته باشيد زندگي‌تان لذت‌بخش‌تر مي‌شود چون تنوع سليقه باعث افزايش روحيه و نشاط در زندگي‌تان مي‌شود. اما اگر تفاوت‌هاي شما با همسرتان در زمينه‌هاي فرهنگي، مذهبي و اجتماعي زياد است بدانيد كه با مشكلات جدي‌تر و ريشه‌اي‌تري روبه‌رو هستيد. براي شناخت همين تفاوت‌ها و شباهت‌هاست كه تأكيد زيادي روي مشاوره پيش از ازدواج مي‌شود. در مشاوره پيش از ازدواج مشاور سعي مي‌كند به شما ياد بدهد كه چگونه به تفاوت‌هاي سليقه‌اي همديگر احترام بگذاريد و با تفاوت‌هايي كه در زمينه‌هاي فرهنگي، مذهبي و... با طرف مقابل‌تان داريد برخورد كنيد.

اگر هنگامي كه با تفاوت‌هايي كه از نظر فردي، فرهنگي، اجتماعي و ارزشي با همسرتان دارند مواجه مي‌شويد بتوانيد بفهميد كه ريشه اين تفاوت‌ها در چيست و كجاست بهتر مي‌توانيد طرف مقابل‌تان را درك كرده و به عقايد او در مقام همسر احترام بگذاريد. درنتيجه با تنش و مشكلات كمتري مواجه مي‌شويد و مي‌توانيد در كنار يكديگر به دنبال صحيح‌ترين و بهترين‌راه‌ها باشيد.

با دقت به صحبت‌هاي يكديگر گوش كنيد

براي اينكه بتوانيد بهتر با طرف مقابل‌تان همدلي كنيد بايد اطلاعات زيادي از مسئله پيش‌رو داشته باشيد تا بتوانيد اين اطلاعات را تجزيه و تحليل كرده و درنهايت به نتيجه‌گيري برسيد. دادن توجه مناسب و بجا بيشترين ميزان صميميت را بين افراد ايجاد مي‌كند. يكي از مهم‌ترين فنون و روش‌هايي كه به شما در همدلي كردن بهتر با افراد كمك مي‌كند گوش دادن فعال است. گوش دادن فعال فني است كه طي آن نه‌تنها متوجه مي‌شويم كه دقيقا حرف طرف مقابل چيست بلكه طرف روبه‌رو نيز حس مي‌كند كه ما با توجه و دقت بالايي حرف او را گوش مي‌دهيم. هنگامي كه همسرتان درباره موضوعي با شما صحبت مي‌كند حين گوش دادن به صحبت‌هاي او هر جا لازم بود از او سؤال بپرسيد و توضيح بيشتري بخواهيد. لابه‌لاي بحث آنچه از به صحبت‌هاي او درك كرده‌ايد را برايش توضيح دهيد. اينكه همسرتان به‌عنوان گوينده حس كند كه شما با دقت به حرف‌هايش گوش مي‌دهيد و آنها را پردازش مي‌كنيد حس خوشايند رضايتمندي را تجربه مي‌كند و در لابه‌لاي حرف‌هايش بهتر مي‌تواند حسش را به شما منتقل كند. شما هم متقابلا بهتر مي‌توانيد احساس واقعي او را درك كنيد.

دكتر عليرضا شيري، متخصص مهارت‌هاي ارتباطي است. اين هفته او به سؤالات شما پاسخ داده است.

دختري 26ساله هستم اهل يكي از شهرستان‌ها. 4ماه است كه عقد كردم و عروس تهران شدم. همسرم از همه نظر مرد خوبيه ولي آن اوايل كه مي‌خواستم قبول كنم كه عروس شهر ديگري بشوم با قاطعيت تمام گفتم مشكلي ندارم؛ راستش از ترس اينكه سنم داره مي‌ره بالا و شايد همسر با شرايط شغلي خوب نصيبم نشود چون شغل و تحصيلات طرف هم براي خودم و هم خانواده‌ام مهم بود. اما حالا با گذشت چندماه فهميدم دوري از شهرو خانواده‌ام علي‌الخصوص مادرم، بي‌نهايت دشوار است. همه زندگي‌ام شده گريه. همسرم را دوست دارم اما مادرم را بيشتر دوست دارم. همسرم هم دراين مدت به خاطرحرفاي من شديدا اذيت شده. احساس مي‌كنم ديگه علاقه آنچناني به زندگي متاهلي ندارم چون مامانم شديدا به من وابسته است و دخترآخري هستم و يك جورايي آچار فرانسه خونه بودم. راهنمايي‌ام كنيد لطفا.

«چون مامانم شديدا به من وابسته است و دخترآخري هستم و يك جورايي آچار فرانسه خونه بودم و...» پاسخ شما در همين 2 جمله است كه نوشته‌ايد. بعضا در زمان كودكي، پيام‌هايي را كه از محيط اطراف و علي‌الخصوص پدر و مادرمان مي‌گيريم تبديل به تصميماتي خاص، مهم و تأثيرگذار در زندگي‌مان مي‌كنيم. برخي از اين پيام‌ها «سوق‌دهنده و محرك» هستند و سكان‌دار زندگي ما مي‌شوند و ما را طبق همان فرمان به جلو مي‌برند و برخي ديگر نقش «بازدارنده» دارند و مانند ترمزي در مسير زندگي‌مان عمل مي‌كنند و شتاب حركتمان را كند مي‌كنند. يكي از اين پيام‌هاي بازدارنده، پيامي است تحت عنوان «بزرگ نشو!» افرادي كه اين پيغام را دريافت مي‌كنند به‌صورت غيرطبيعي به والدين خود وابستگي پيدا مي‌كنند. (يكي از دلايل آن توجه بيش از حد والدين به كودك است كه در فرزندان آخر نيز بيشتر مطرح است) از طرفي اين پيغام تبديل مي‌شود به بخشي از داستان زندگي‌شان! كه بعدها در بزرگسالي هم طبق همان داستان نوشته شده رفتار مي‌كنند؛ چيزي كه به‌نظر مي‌رسد در مورد شما هم‌اكنون صادق باشد. افرادي كه فقط براساس داستان زندگي نوشته شده در كودكي‌شان (براساس همان پيام‌هاي دريافتي ذكر شده) عمل مي‌كنند بدون اينكه متوجه باشند در دامي مي‌افتند كه خروج از آن بسيار سخت خواهد بود. البته زندگي براساس اين داستان آنچنان نامحسوس است كه تصور نمي‌كنيم مسير زندگي‌مان را به اشتباه در حال طي كردن هستيم! بازدارنده «بزرگ نشو» در زندگي به‌نظر مي‌رسد كه در شرايط فعلي شما فعال شده و سكان دار زندگي شما شده است! و اين يعني «بالغ» (قسمت عقل و منطق) شخصيت شما توسط «كودك» دچار آلودگي شده است. بنابراين پيشنهاد مي‌شود خيلي سريع خودتان را از دنياي كودكي جدا كنيد و به زندگي مشتركتان كه امن‌ترين جا و بهترين تصميمتان است لطمه وارد نكنيد.

 

کد خبر 279202

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha