این برنامه در فضایی بسیار شیرین و مملو از هیجان و شادی، قدرت آموزش در بکارگیری توانمندیهای جوانان پرشور و مالامال از زندگی را به نمایش گذاشت و ابراز احساسات همگان را به شدت برانگیخت.
این رسم روزگار است که همواره در کنار شیرینیها و شادکامیها، تلخیها و ناملایمات ناخواسته و ناکاشته، رخ نشان میدهند و انسان را گریزی نیست که این جاده های ناهموار را با همه سختیاش طی کند. چراکه زندگی را توقفی متصور نیست؛ آن هم برای نوجوانان و جوانانی که مالامال از شور و حرارت سرسبز حیات اند.
بیتردید آنها اگرچه قدری توان کمتری نسبت به هم سن و سال های خود برای رفتن و حرکت پویای زندگی دارند اما با آموزشهای مناسب از چنان امکان رشدی برخوردارند که میتوانند طرح های هرچه زیباتر و خلاقانه تر از قدرت بیکران انسانی خود را به تصویر کشند.
ولی آیا این نیرو و توان بالقوه، مورد توجه جامعه قرار دارد؟
متاسفانه واقعیتها نمودی جدی از این توجه را نشان نمیدهد. بسیاری از این کودکان و نوجوانان دیرآموز صرفا تا انتهای دوره دبستان و یا حداکثر دوره راهنمایی در مدارس استثنایی امکان تحصیل دارند که آن هم به نظر برخی از اولیای آنان، این آموزش چندان ویژگیهای این نوع کودکان و نوجوانان را درنظر ندارد و باعث به هدررفتن بسیاری از تواناییهای آنان میشود.و معلوم نیست بعداز این ایام چگونه باید این همه انرژی و شور و حرارت و نیاز انسانی به نمود و بروز رسیده و به جریان عادی زندگی وصل شود.
در این میان، چه کسانی بهتر از پدر و مادرانی که سالها رنج و درد این تلخیها و جداییها از زندگی عادی و همچنین شور و عشق را توامان لمسکردهاند می توانند حس مسئولیت جامعه و دستاندرکاران را نسبت به حقوق انسانی فرزندان خود برانگیزند. و چنان شد که انجمن حمایت از حقوق توان خواهان دیرآموز"خورشید" براساس این درک مشترک پاگرفت.
و اما در برنامه زنده و قوی روز پنجشنبه، شاید همان اجرای سرودهای بسیار زیبا و طنینافکن فرزندان آنان که به تنهایی نشانگر توانایی های بسیار این جوانان پر عشق و شور بود؛ نوید بخش روزی باشد که آنها با قدمهای محکم تر و پرتوانتری جاده سرسخت و ناهموار زندگی را پشت سر گذارند.
البته همکاری معاونت فرهنگی-اجتماعی شهرداری منطقه 3 تهران برای برگزاری این مراسم نیز قابل قدردانی است. امید آنکه چنین همکاریهایی گسترش یابد.