موضوع این قرارداد تأمین 20 میلیارد دلار بمب با هدایت دقیق، هواپیمای پیشرفته، رزمناوهای جدید و دیگر تجهیزات به عربستان سعودی، 13 میلیارد دلار کمک نظامی به مصر و مقدار کمتری سلاح به دیگر متحدان نزدیک آمریکا مانند کویت و عمان است.
بیشترین مقدار این کمک به اسرائیل صورت میگیرد که از 2007 تا 2017 ، شاهد افزایش 30 درصدی کمک نظامی و قرارداد هنگفت 30 میلیارد دلاری خواهد بود. این قرارداد مانند قراردادهای مشابه تسلیحاتی همچون قرارداد میان عربستان و انگلیس که هنوز از سوی آمریکا تحت بررسی است، ابعاد سیاسی و بازرگانی گستردهای دارد.
اولین سود این قرارداد نصیب حزب جمهوریخواه میشود که خود را برای شرکت در انتخابات نفسگیر آتی ریاست جمهوری آمریکا آماده میکند. برای این حزب دو جنبه سیاسی و تجاری این قرارداد در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند و قابل تفکیک نیستند. صنعت تسلیحات داخلی آمریکا هم از چنین قراردادی سود میبرد.
اما اگر کاخ سفید در کنترل جمهوریخواهان باقی بماند، این سود معنای دیگری پیدا میکند و تضمین محکمتری مییابد. از سوی دیگر کاندیداهای این حزب باید همچنان به ادامه حمایت از اسرائیل و ادامه رابطه با عربستان سعودی پایبند بمانند. ماهیت سیاسی در حال تغییر لابی طرفداران اسرائیل در آمریکا در این میان نباید نادیده گرفته شود.
دولت جورج بوش بیشتر از آنکه به جامعه یهودی آمریکا که 6 میلیون نفر تخمین زده میشوند، متکی باشد، بیشتر از آنها به دهها میلیون مسیحی تندروی آمریکایی وابسته است که البته گرایشهای صهیونیستی دارند و بر این باورند که اسرائیل بخش اصلی برنامه خداوند در این روزهای پایانی عمر کره زمین است.
سیاست داخلی آمریکا و حمایت این کشور از اسرائیل تا حد زیادی تحت تأثیر تمایلات این گروه است. این گروه بیشتر از دیگر شهروندان آمریکایی رأی میدهند و اتفاقاً به جمهوریخواهان هم رأی میدهند. طرف دومی که از این قرارداد نظامی سود میبرد روسیه است. در حال حاضر رابطه روسیه با ایران بر سر نیروگاه اتمی بوشهر اندکی تیره شده است.
به همین دلیل این قرارداد که یکی از اهدافش محدود کردن قدرت منطقهای ایران در برابر همسایگان عرب منطقه است، در شرایط حاضر به سود مسکو هم هست. در چنین شرایطی بازار فروش سلاح روسیه هم تقویت میشود. روسها بدون شک از عقد چنین قراردادی خشنود خواهند بود. طرف سومی که از این قرارداد سود میبرد چین است.
چین ارتباطات قوی با ایران دارد که این ارتباطات از همه جهت در اثر چنین قرارداد نظامی تقویت میشود. چین از یک سو روابط نظامی گستردهای با ایران دارد و از سوی دیگر ایران یکی از منابع مهم تأمین انرژی چین است. قراردادهای نظامی شبیه آنچه اخیراً میان آمریکا و کشورهای عرب منطقه منعقد شده به تحکیم هر چه بیشتر روابط دو سویه چین و ایران کمک میکند.
اما طرف چهارمی که از این قرارداد بهره میبرد جنبش القاعده است که باوجود تلاشهای آمریکا برای اثبات رابطه آن با ایران، هیچ رابطهای میان این گروه با ایران وجود ندارد. زیبایی این قرارداد برای القاعده این است که 3مخالف مهم این گروه یعنی عربستان، مصر و آمریکا را با هم مرتبط میکند. این موضوع برای القاعده نوعی فایده تبلیغاتی دارد.
Open democracy - 3/Agu