«كشیشی از کلیسای انگلستان به نام آقای دِیوی به خانه آمد. او که با چشم خود دید شمعی از شمعدان خود ناگهان بیرون افتاد، بلافاصله گفت که علت حرکت این اشیا، نشست ساختمان است.
اما در همین لحظه، شمع دیگری از شمعدان بیرون آمد و در هوا شناور شده و لحظهای بعد جلوی او بر زمین افتاد تا او را مجبور کند نظر اولیهاش را اصلاح کند.
سپس صدای بلندی شنیده شد. تمام ظرفهای سفالی در آشپزخانه از کابینت به بیرون ریخته شده بودند، اما هیچکدام از آنها نشکسته بودند.
آقای دِیوی که مطمئن شده بود پای نیروهایی شریر در میان است، تنها به خانواده پیشنهاد داد که از آنجا نقل مکان کنند.» اين نمونه يكي از صدها نمونه ادعايي مشاهده اشباح است كه چند نمونه مشابه آن را در صفحات پيش هم خوانديد.
اما محققان درباره اين ادعاها چه نظراتي دارند؟«ویلیام رول» که یک فراروان شناس است ادعا ميكند كارهاي عجيب و غريب پولترگایستها، نوعی «تله کینسیس (توانایی حرکت اجسام توسط ذهن)» است.
همینطور محققان دیگری مانند «کریگ همیلتون پارکر» هم همین نظر را در این مورد دارند. این افراد، پولترگایستها را به هیچ عنوان شبح نمیدانند.
به باور آنها، این اتفاقات بیشتر در میان افرادی روی میدهند که دوران کودکی شاد و سالمی را پشتسر نگذاشتهاند. از نظر آنها، این افراد، مشکلات درونیشان را به صورت «تله کینسیس» بروز داده و باعث حرکت اشیا میشوند. اما بیایید نگاهی به نظریات منطقیتر در این مورد بیندازیم.
- داستانهای جعلی
يكي از محققان در تحقیقات خود، تجربیات متعددی از ادعاهاي مشاهده اشباح مزاحم را عنوان کرده که کار انسانهایی نیازمند توجه و هیجان بودهاند. نمونههای داستانهایی از این دست، بسیارند.
برای مثال، میتوان به داستان چهار نوجوان اشاره کرد که معلم و هم شاگردیهای خود را در «نورث داکوتا» به وحشت انداخته بودند.
زمانی که مشخص شد این موج وحشت از این افراد شروع شده و پولترگایستی در میان نبوده، آنها اعتراف کردند زمانی که متوجه شدند معلم و والدینشان را میتوانند آنقدر راحت گول بزنند، دیگر قادر نبودند تا در برابر هیجان و شهرت ناشی از این حقهها، مقاومت کنند.
- سوء تعبیرها
توضیح دیگری که برای این پدیده مطرح شده و در بسیاری موارد بهراحتی قادر به تحلیل نحوه رویداد این پدیده است، چنین تجربیاتی را صرفا ناشی از سوء تعبیر وقایعی طبیعی میداند.
در حقیقت با استفاده از این استدلالها، بهراحتی میتوان بسیاری از تجربیات برخورد با پولترگایستها را توضیح داد. برای مثال بیایید نگاهی به یک نمونه بیندازیم.
«میلبورن کریستوفر» داستان بیوهای به نام «مائود کانلی» را در کتاب خود آورده است. کانلی به همراه دو دخترخواندهاش در سال 1957 در «کیپ کاد» زندگی میکرد. یک شب که آنها در اتاق نشیمن مشغول تماشای تلویزیون بودند، ناگهان جریان باد عجیبی در اتاق به راه افتاد که اشیای زینتی را از طاقچهها به زمین میانداخت و میشکست.
یک آینه بزرگ در دستشویی از دیوار به زمین افتاد و شکست. همینطور یک زیر سیگاری که روی میز عسلی شیشهای بود، در جای خود طوری بلند شد و دوباره سر جای خود کوبیده شد که شیشه میز را خرد کرد.
اما این پایان داستان نبود. صبح روز بعد، خانم کانلی صندلیهای اتاق را دید که واژگون شدهاند. اتفاقاتی شبیه به این تا چهار روز ادامه پیدا کردند. یکی از مدیران ساختمان حدس زد که مشکل آنها از شومینه شان است.
آنها روی بام، پوششی روی دودکش شومینه قرار دادند و پس از آن، دیگر همه چیز به حالت عادی بازگشت.
خانم کانلی، کسی نبود که به این سادگیها از این وقایع وحشت کند. او دلیل این اتفاقات را جریانهای شدید هوایی میدانست که از طریق دودکش شومینه به داخل خانه جریان پیدا کرده بودند. عملکرد این خانم بسیار ستودنی است، چرا که پیش از هر گونه قضاوت غیرعادی، به دنبال دلایل احتمالی و طبیعی این وضعیت گشته بود.
البته ما هنوز نمیتوانیم ثابت کنیم که این اتفاقات تنها بر اثر وزش باد رخ دادهاند. در واقع، حتی نمیتوان ثابت کرد که این اتفاقات، اصلا روی داده باشند.
با این حال، حتی اگر بتوان ثابت کرد که چنین حادثهای روی داده باشد هم ما تنها با «یک» حادثه روبهرو هستیم که در یک مکان خاص و یک زمان خاص رخ داده. دهها حادثه مشابه، ممکن است به دلایل مختلف و متفاوت از این رویداد اتفاق افتاده باشند. اتفاقاتي كه معمولا از سوءتعبير وقايع طبيعي ناشي ميشوند.
منبع:همشهريدانستنيها
نظر شما