متن کامل مصاحبه به نقل از واحد مرکزی خبر به این شرح است:
- شواهد نشان می دهد که اکثر قدرت های استکباری تصمیم گرفته بودند که شما نباشید، اما شما هستید، چه اتفاقی افتاد که امروز شما پابرجا هستید؟
ظالمان و طاغوتیان خواستند که ما نباشیم، اما اراده الهی بر آن تعلق گرفت که ما بمانیم و این خواست خداست که بر عالم هستی حاکم است و در نهایت نتایج همان گونه شد که می بینیم و به هر حال این دستاوردها به برکت خداوند تبارک و تعالی تحقق یافت که بندگان مومن و مجاهد خود را کمک و یاری و هدایت کرد و این پیروزی تاریخی را برایشان محقق ساخت.
- علت اصلی شکست رژیم صهیونیستی در جنگ سال گذشته چه بود و در حال حاضر که یک سال از این جنگ گذشته است، قدرت و توان حزب الله را چگونه ارزیابی می کنید؟
البته همان گونه که درابتدا گفتم ما این پیروزی را پیش از هر چیزی مرهون عنایت خداوند تبارک و تعالی می دانیم. حزب ا لله از بدو تاسیس آن بر اساس اصل ادای وظیفه و عمل به تکلیف الهی و شرعی شکل گرفت و این گونه عمل کرد.
حزبالله درلبنان مسئولیت دینی و الهی و مسئولیت اخلاقی و ملی در آزادسازی اراضی اشغالی و دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و ملت این کشور در برابر تهدیدهای اسرائیل را بر عهده دارد.
حزبالله در برابر دشمن همواره به تکلیف شرعی خود عمل کرده است زیرا خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (و اعدو لهم ما استطعتم من قوه) بنابراین پایبندی ما به اصل تکلیف، یعنی واجب بودن مقاومت در برابر اشغالگران و دفاع از میهنمان، آماده سازی نیرو و امکانات برای ادای این تکلیف و وجود ایمان و عزم راسخ و تصمیم مقدمه بود و با آغاز جنگ، پایداری نیروهای مقاومت در میدان نبرد در 33 روز، با وجود حجم بسیار گسترده آتش از هوا، زمین و دریا - که به گفته منابع صهیونیستی حجم بمبارانهای هوایی در این جنگ بیش از مجموع حملات هوایی در تمام جنگهای اسرائیل با کشورهای عربی بود - به اعتقاد من، مهم ترین عامل همان پایداری و مقاومت نیروهای رزمنده بود که در میدان نبرد ایستادگی کردند، سست نشدند و عقب نشینی نکردند و شکست نخوردند و برخی از آنان تا لحظه شهادت جنگیدند و برخی با وجود زخمهای شدید دست از نبرد برنداشتند و همگی تا آخرین روز جنگیدند.
همچنین پایداری مردم نیز عامل اساسی در این پیروزی بود، به ویژه در مناطقی که در معرض تجاوزگری گسترده قرار گرفت، مردمی که از این مناطق آواره شده بودند، و استقبال دیگر لبنانی ها از این جنگ زدگان همچنین حمایت بسیاری از دوستان و عزیزان از مقاومت، جمهوری اسلامی ایران‌و دیگر ملتهای مسلمان و عرب و دیگر انسان های آزاده در جهان، اینها به حتم عوامل کمک کننده بود، اما اگر بخواهم از عوامل مستقیم سخن گویم باید تاکید کنم که بعد از خداوند تبارک و تعالی، نخستین علت همانا پایداری رزمندگان و استواری آنان در صحنه رویارویی و آمادگی ایشان برای جانفشانی های بیشتر بود و همین امر معادلات را تغییر داد و همه طرح های دشمن را نقش بر آب کرد و حتی دشمن صهیونیستی در این جنگ مجبور شد طرح های عملیاتی و نظامی اش را دوازده بار تغییر دهد و این مسئله در هر گونه فرماندهی جنگ تعجب آور است.
دشمن صهیونیستی در این جنگ هر بار که با طرح جدید به میدان می آمد با پایداری رزمندگان مقاومت مواجه می شد و نمی توانست این پایداری را درهم بشکند.
اسرائیلیها به هر تلاشی دست زدند، همه ژنرالهای خود را به کار گرفتند و همه امکانات خود را به میدان آوردند، آنها نیروی هوایی و توانهای نظامی، توان طراحی عملیات فناوری پیشرفته و همه تجربیات گذشته، همه اینها را در این جنگ به کار بردند اما ناکام ماندند.
الحمدلله امروز پس از گذشت یک سال از این جنگ، حزب الله از روحیه ای بالا برخوردار است بلکه در سایه آنچه روی داد روحیه حزب الله بسیار بهتر از آن مرحله است.
حزب الله از نظر روحیه، عزم راسخ، تصمیم، یقین و اعتماد به نفس در بهترین شرایط به سر می برد و پایگاه مردمی مقاومت خیلی بهتر از گذشته است و پیروزی در جنگ نقش مهمی در این زمینه داشت. به هر حال روحیه، اراده و عزم و یقین مقاومت درسطح بسیار خوبی است و در سطح مردمی نیز نسلهای جدیدی به مقاومت پیوسته اند که ناشی از مشاهده افتخارآفرینی های مقاومت در جنگ تابستان گذشته است؛ و در سطح امکانات مادی و نظامی نیز حزب الله در وضع بهتری به سر می برد و از قدرت بیشتری در مقایسه با مرحله جنگ برخوردار است و همه این دستاوردها به برکت لطف خداوند سبحان و تعالی است.
- اشاره به معنویت زمان جنگ کردید و شاید برای همه مردم لبنان ، به ویژه برای مردم ایران این مسئله مطرح باشد که شما در سخنرانی های خود مردم لبنان را بهترین مردم خطاب کردید و مسئله چشمگیر اینکه نامه ای که حزب الله برای شما نوشتند و نیز پاسخی که شما به آن دادید، مسائل عاشقانه و عارفانه میان رهبر حزب الله و نیروهای مقاومت مطرح شد. در این باره برای ما صحبت کنید.
البته منظور من آن نبود که ملت لبنان را برتر از دیگر ملتهای جهان بدانم بلکه از کسانی سخن می گفتم که پایداری و جانفشانی کردند ، جنگیدند، شهید تقدیم کردند ویا در آن روزهای سخت از آوارگان استقبال و به آنان کمک کردند.
عموم مردم پایدار و بسیار مقاوم بودند و روحیه ای بالا از خود نشان دادند و اطمینان و آرامش قلبی مجاهدان و عموم مردم را که در آن شرایط وجود داشت نمی توان تفسیر مادی کرد زیرا در آن وضع به هر طرف نگاه می کردی می گفتند که اسرائیل و همپیمانان آن آمده اند تا ما را نابود و ریشه کن و برای همیشه از این منطقه آواره کنند اما قلوب مردم به پیروزی اطمینان داشت و من این اطمینان را یکی از مصادیق امدادها و یاری و تایید و حمایت الهی می دانم و قرآن کریم به همین مفهوم اشاره می کند زیرا از جمله جلوه های یاری و امداد الهی نازل کردن آرامش و اطمینان به قلبهای کسانی است که ایمان آورده اند تا ثابت قدم بمانند و از میدان نبرد عقب نشینی نکنند؛ ما همین اطمینان و ثبات و آرامش و یقین را در قلبهای مجاهدان و قلبهای مردم مشاهده کردیم و این یکی از نشانه های یاری خدا در این جنگ بود.
در مقابل دیدیم اسرائیل که دنیا از آن حمایت می کند و قدرتمندترین نیروی هوایی را در منطقه دارد و از امکانات عظیم برخوردار است و رژیمی طغیانگر است که حسابی برای دیگران باز نمی کند، گیج و سراسیمه شد و رهبری سیاسی و نظامی آن و ژنرالها و افسران و سربازان آن به شدت نگران و آشفته و مردد بودند و بلکه ترس و وحشت را در چهره های افسران و سربازان اسرائیلی می دیدیم.
این نیز یکی از نشانه های تایید الهی است و این مفهوم نیز در قرآن کریم آمده است. خداوند آرامش و اطمینان را بر قلبهای مومنان نازل می کند و رعب و وحشت را بر طرف مقابل وارد می آورد و این امر در این جنگ کاملا روشن بود. البته درباره رابطه ای که میان من و برادران مجاهد وجود دارد باید بگویم این رابطه قدیمی است یعنی ما تقریبا از یک نسل هستیم بیش از 15 سال است که با هم کار می کنیم همدیگر را خوب می شناسیم و علاقه متقابل وجود دارد.
نامه ای که برادران مجاهد خطاب به من نوشتند در رسانه های همگانی منتشر شد و من نیز در مقابل در این رسانه ها به این نامه پاسخ دادم و هر آنچه در این پیام خطاب به آنان گفتم بدان ایمان دارم و سخن قلبی من و آکنده از احساسات و عواطف شدید من به برادران مجاهد بود، اما در رسانه های همگانی امکان کافی برای ابراز این احساسات و عواطف وجود نداشت تا دشمن از این مسئله بهره برداری منفی نکند.
به هر حال من می توانم تاکید کنم که همین روابط مبتنی بر دوستی و صمیمیت و ایمان و ایثار موجود میان مجاهدان از مهم ترین عوامل وعناصر قدرت معنوی و روانی مقاومت در لبنان است که به حتم در جبهه مقابل یعنی در ارتش اسرائیل وجود ندارد زیرا هر کدام از آنان می خواهد زنده بماند وسالم به خانواده اش باز گردد اما در جبهه ما هر برادری حاضر است خود را فدای برادر دیگرش یا ملتش کند و راه شهادت را برگزیند.
- آیا درست است که جنابعالی با نیروهای مقاومت حداقل به مدت 30 شب هر شب جوشن صغیر می خواندید، زیرا در بازدیدی که در چند روز گذشته از جنوب لبنان از جمله مارون الراس و بنت جبیل داشتیم ، دست الهی را در کار حزب الله دیدیم. در این باره توضیح می دهید؟
در حقیقت من تنها واسطه انتقال این توصیه بودم و این توصیه در واقع از جمله رهنمودهای امام خامنه ای (دام ظله الشریف) بود. در طول مراحل مقاومت و جهاد در لبنان خدمت مقام معظم رهبری (دام ظله الشریف) می رسیدیم و ایشان همواره بر این روابط معنوی با خداوند سبحان و توکل به خدا و ارتباط با خدا و انس با قرآن و دعا تاکید می کردند.
در روزهای نخست جنگ نیز از جمله رهنمودهای مقام معظم رهبری در آن مرحله در کنار یک سری بیانیه هایی که صادر کردند توصیه به توکل به خدا و اطمینان به خداوند تبارک و تعالی و دعا بود و به ویژه از جمله توصیه های ایشان قرائت دعای جوشن صغیر بود.
قرائت دعای جوشن صغیر در لبنان پیش از این زیاد معمول نبود و مردم بیشتر با دعای جوشن کبیر آشنا بودند که در شبهای قدر ماه مبارک رمضان قرائت می شود از این رو جوشن صغیر برای مردم تازگی داشت ما پیش از این توصیه از محتوای عمیق و مفاهیم بلند این دعا غافل بودیم که کاملا با وضعی که در آن شرایط جنگ به سر می بردیم تناسب داشت.
من این توصیه را به مردم و رزمندگان منتقل و بر ضرورت قرائت این دعا تاکید کردم و در حقیقت این دعا برکتهای زیادی در تقویت روحیه رزمندگان و نزول برکت و رحمتهای الهی داشت و این امر از برکات رهنمودهای مقام معظم رهبری (دام ظله الشریف) بود.
- همانطور که می دانید پس از پیروزی لبنان در جنگ 33 روزه ، رژیم صهیونیستی در کادر فرماندهی نیروهای نظامی و مسئولان سیاسی خود تغییرات زیادی به وجود آورده است . جنابعالی به عنوان یک شخصیت برجسته ، آینده سیاسی رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بدون شک شکستی که در جنگ تابستان گذشته متوجه صهیونیستها شد پیامدهای تاریخی و راهبردی برای رژیم صهیونیستی دارد؛ یعنی مهم ترین چیز آن است که رژیم صهیونیستی یک کشور ساختگی است که تکیه گاه اصلی آن برای باقی ماندن همان ارتش این رژیم است و گفته می شود که در تمام جهان این کشورها و ملتها هستند که ارتش درست می کنند اما اسرائیل ارتشی است که برای آن کشور بر پا شده است، بنابراین عامل اصلی موجودیت و بقای اسرائیل با قدرت ارتش این رژیم و روحیه و توانهای نظامی و انسانی این ارتش و همچنین هیبت و چهره این ارتش نزد ملتها ، دولتها و ارتشهای منطقه ارتباط دارد. در جنگ سال گذشته هیبت ارتش اسرائیل درهم شکسته و چهره آن نابود شد و تغییر کرد. برای ملتهای منطقه و حتی خود اسرائیلیها ثابت شد که این ارتش شکست می خورد و نقطه ضعفهای بسیار زیادی در آن وجود دارد به دلیل آنکه شکست بسیار بزرگی بر همین ارتش وارد شد.
در اینجا ما از دستاوردهای راهبردی سخن می گوییم؛ یعنی نتایج یا پیامدهای تاکتیکی مرحله ای و زودگذر نیست که به یک یا دو روز یک ماه و یا دو ماه یا یک یا دوسال محدود شود. زمانی که ارتش اسرائیل متزلزل می شود این امر به معنای متزلزل شدن پایداری ارتش صهیونیستی است زیرا این رژیم بدون برخورداری از ارتش قدرتمند نمی تواند در این منطقه باقی بماند این تاثیرمستقیم است و از همین رو دیدیم که اسرائیلیها به عنوان یک جامعه و جریان سیاسی نمی توانند مسئولان سیاسی و نظامی را ببخشند که آنان را به این شکست کشاندند و از همین رو کمیته های تحقیق برای علت یابی این شکست تشکیل شد و رسانه های همگانی اسرائیل نیز نقش زیادی در این زمینه ایفا کردند و این وضع، برخی ژنرالهای ارتش اسرائیل را ناچار به استعفا کرد و در واقع این افراد پیش از آنکه محاکمه شوند یا موردمحاسبه قرار گیرند و مسئولیت شکست متوجه آنان شود فرار کردند؛ از این رو دیدیم که رئیس ستاد مشترک که همان فرمانده ارتش است پس از کلی تلاش برای طفره رفتن از تحمل نتایج شکست، در نهایت استعفا کرد، فرمانده نیروی زمینی استعفا کرد، فرمانده منطقه شمالی یعنی فرمانده جبهه نبرد با لبنان استعفا کرد، فرماندهان برخی از تیپ های ویژه ناچار به استعفا شدند، فرمانده منطقه میانی اسرائیل که جبهه داخلی این رژیم به شمار می رود و هدف عملیات موشکی مستمر مقاومت بود استعفا کرد، طی مدت اخیر فرمانده نیروی دریایی هم استعفا کرد.
این در سطوح افسران بلندپایه است اما در سطوح پایین تر نیز شمار زیادی از فرماندهان ارتش اسرائیل ناچار به استعفا و از ارتش خارج شدند. این امر به حتم تصویر بسیار منفی از ساختار ارتش اسرائیل و توان آن ارائه می کند.
اسرائیلیها همچنین دریافتند که فاقد رهبری سیاسی هستند و کابینه اسرائیل و رئیس آن بر اساس گزارش کمیته وینوگراد که مامور تحقیق درباره علتهای شکست جنگ اسرائیل شد، فاقد توان رهبری توصیف شده است و این گزارش تاکید می کند که کابینه و رئیس آن مسئولانه عمل نکردند و در ارزیابی اوضاع اداره جنگ و تصمیم گیریها ناکام بودند و در هر صفحه از این گزارش کلمه ناکامی تکرار شده است.
بنابراین اسرائیل از رهبری سیاسی و فرماندهی نظامی ناتوان و شکست خورده برخوردار است و این واقعیت موجب بحران اطمینان به آینده در جامعه صهیونیستی شده است و هم اکنون استراتژیست های بزرگی از خطر موجودیتی این رژیم و در معرض خطر قرار گرفتن اصل بقای آن در منطقه سخن می گویند بنابراین شکستی که بر رژیم صهیونیستی وارد آمد شکست تاکتیکی نیست بلکه راهبردی است.
- برخی این احتمال را می دهند که رژیم صهیونیستی برای جبران شکست خود در جنگ 33 روزه ،دوباره به لبنان حمله کند ، شما چه فکر می کنید ؟ در صورت وقوع حمله چه خواهید کرد ؟
ما اعتقاد داریم که اسرائیل از بدو برپایی آن در منطقه در سال 1948 میلادی واز زمان اشغالگری آن در فلسطین برضد لبنان اعلان جنگ کرد و از آن زمان در حال جنگ دائم با لبنان بوده است و در هر زمانی ممکن است به حمله گسترده یا محدود به لبنان اقدام کند.
احتمال تجاوزگری محدود یا گسترده اسرائیل به لبنان در گذشته و حال وآینده همواره وجود داشته و دارد وما بر این اساس عمل می کنیم و برای رویارویی با آن آماده می شویم.
- همانطور که می دانید امریکا بارها اذعان کرده است که طراحی حمله به لبنان را خود برعهده گرفته است و نمونه بارز آن سخنان رایس وزیر امور خارجه امریکاست که گفته بود ، خاورمیانه آبستن وقوع تغییرات بسیار بزرگی است که حوادث شدیدی در راه خواهد داشت ، این نشان می دهد که آنها با برنامه ای از پیش تعیین شده این جنگ را به وجود آوردند. آیا آنها هم اکنون سرخورده از جنگ شده اند و شکست را پذیرفته و کنار رفته اند ، یا در حال بازسازی خود و در تفکر حمله ای دیگر هستند تا طرح خاورمیانه بزرگ را محقق سازند؟
بدون شک شکست اسرائیل در جنگ سال گذشته شکست امریکا بود زیرا این جنگ کاملا جنگ امریکایی بود. در گذشته گفته می شد که جنگ های اسرائیل بر ضد کشورهای عربی جنگ های اسرائیلی است اما با چراغ سبز امریکا، اما ظاهرا جنگ اخیر با تصمیم امریکا صورت گرفت که اسرائیل مجری آن بود. تصمیم در دست امریکا بود و حتی برخی از وزیران کابینه اسرائیل گفتند که ما در هفته های نخست جنگ می خواستیم ان را متوقف کنیم اما امریکایی ها و بسیاری از دولت ها ی جهان بر ما فشار می آوردند تا جنگ را بر ضد حزب الله ادامه دهیم.
بنابراین شکست برای اسرائیل و امریکا وتمام طرف هایی است که در این جنگ در کنار اسرائیل قرار گرفتند واز آن حمایت کردند. اهدافی که اسرائیلی ها در خلال جنگ در پی آن بودند کاملا ناکام ماند وحتی تلاش برای ترمیم تصویر ارتش اسرائیل و قدرت نظامی ان نه تنها کاملا ناکام ماند بلکه با نتایج معکوس رو به رو شد؛ یعنی اگر تصویر قدرت اسرائیل در سال های گذشته تضعیف شد این تصویر در جنگ اخیر به شکل بی سابقه ای کاملا در هم شکسته شد. امریکایی ها همچنین این جنگ را آغاز ولادت خاورمیانه نوین اعلام کردند بنابراین با شکست جنگ این ولادت نیز ناکام ماند.
- آیا بار دیگر برای زایش مصنوعی خاورمیانه جدید تلاش خواهند کرد یا خیر؟
ممکن است تلاش کنند. ما می دانیم دولت امریکا اهداف توسعه طلبانه بزرگی در منطقه و کل جهان اسلام دارد. می خواهند بر تمام منابع نفت وانرژی ومنابع طبیعی ونعمتهایی چنگ اندازند که خداوند آن را به منطقه و ملت های ما ارزانی داشته است وآنان از این توسعه طلبی دست نخواهند کشید.
دولت امریکا به سادگی به شکست خود اعتراف واز این منطقه به سادگی عقب نشینی نخواهد کرد زیرا چشمداشت های زیادی دارد و حاضر است به جنگ های زیادی مبادرت کند و برای تحقق اهداف و برنامه ها و تامین منافعش به تلاش هایش ادامه خواهد داد.
البته ما در این مرحله نمی توانیم از شکست نهایی‌آنان سخن بگوییم، ما می گوییم جنگ اخیر با اهداف بسیار بزرگی بر ضد لبنان شعله ور شد وما شکستی تاریخی بر آنان وارد آوردیم اما نه شکست نهایی.
رویارویی مستمر در سطح منطقه با طرح های امریکایی صهیونیستی همچنان ادامه دارد وبه حتم آنان می کوشند به جنگ های تازه مبادرت کنند و برای توطئه های تازه برنامه ریزی می کنند. در چنین روزهایی وزیران خارجه و دفاع امریکا به منطقه آمدند ودر پی تشکیل جبهه اند و آن را جبهه میانه روها نام نهاده اند که شامل برخی دولت های عربی در کنار اسرائیل می شود و در مقابل جبهه ای قرار دارد که آن را جبهه تندرو ها و افراطی ها نام نهاده اند و کاندولیزا رایس آشکارا از ایران ، سوریه، حزب الله و سازمان القاعده نام برده است.
بنابر این آنان منطقه را رها نکرده اند وبه توطئه و تجاوز گری هایشان ادامه خواهند داد و ما نیز باید به مسئولیت هایمان عمل کنیم اما باید کاملا یقین داشته باشیم که پیروزی در نهایت ان شاء الله همراه ما خواهد بود زیرا ما مستضعفان و مظلومان هستیم که مورد ظلم و تجاوزگری قرار گرفته ایم و خداوند سبحانه وتعالی به آنها اجازه جنگ و جهاد داده است وما با حضور در میدان و توکل بر خداوند تبارک وتعالی و وحدت و یکپارچگی و حقانیتمان و استناد به حق همانگونه که در گذشته پیروز شدیم، ان شاء الله در آینده نیز پیروز خواهیم شد.
- جنابعالی اخیرا در سخنان خود به موضوع مهمی اشاره کردید و ایجاد جنبش های مقاومت در لبنان را نتیجه اشغالگری رژیم صهیونیستی در سال 1982 می دانید. باتوجه به پیروزی های اخیر حزب الله و سیاستهایی که امریکا و رژیم صهیونیستی در پیش گرفته اند ، آینده منطقه و جهان اسلام را چگونه پیش بینی می کنید ؟
از مهم ترین نتایج پیروزی در سال گذشته ویکی از مهم ترین نتایج شکل گیری جریان مقاومت پس ازسال 1982 میلادی همانا تثبیت فرهنگ مقاومت در میان ملت های منطقه و تاکید بر آن است.
می دانید که طی دهها سال رسانه های همگانی غربی، امریکایی واسرائیلی و بخش زیادی از رسانه های همگانی در کشورهای عربی و اسلامی ملت های منطقه را به نا امیدی رسانده بودند به گونه ای که خطاب به ملت های منطقه می گفتند شما نمی توانید در برابر اسرائیل کاری کنید، در مقابل اراده امریکا نمی توانید بایستید و اگر امریکا و اسرا ئیل چیزی را خواستند شما باید در برابر خواسته هایشان سر تسلیم فرود آورید.
آنچه در لبنان اتفاق افتاد فرهنگ متفاوتی را مطرح کرده و می کند و البته برکت های این فرهنگ پیش از شکل گیری جریان مقاومت در لبنان آغاز شد و به اعتقاد من تاثیر نخست واساسی وبزرگ ناشی از نهضت امام خمینی (قدس سره الشریف) وانقلاب اسلامی مبارک ایران و پیروزی آن در سال 1979 میلادی بود.
این فرهنگ جدید می گوید ما می توانیم روی پاهایمان با یستیم، می توانیم مقاومت و ایستادگی کنیم و می توانیم معادلات را تغییر دهیم و در نهایت می توانیم پیروز شویم.
جنگ درسال گذشته و نتایج آن بار دیگر فرهنگ مقاومت را در منطقه احیا کرد وبه اعتقاد من این مهم ترین دستاورد است.
در درجه دوم مهم ترین دستاورد این جنگ ایجاد وحدت دوباره در سطح بسیار گسترده میان مسلمانان بود زیرا دشمنان در گذشته برای تفرقه و جدایی و درگیری میان شیعه و سنی می کوشیدند و تلاش کردند از اوضاع عراق در چارچوب همین توطئه سوء استفاده کنند.
حتی در لبنان برای احیای کشمکش های طایفه ای میان مسلمانان و مسیحیان تلاش کردند. پیروزی که سال گذشته تحقق یافت مانع فتنه طایفه ای در لبنان و موجب نزدیکی و همکاری و همدلی میان مسلمانان سنی و شیعه در سطح جهان عرب و اسلام شد وشاهد بودیم که برادران اهل سنت چه در سطح علما یا مردم و گروهها واحزاب و جریان های اسلامی و ملی از مقاومت حمایت و آن را تایید کردند و به رغم برخی فتواها در جهت منع این وحدت دیدیم که علمای بزرگی در میان برادران اهل سنت با این فتواها مقابله و بر منطق وحدت و همکاری و همیاری مسلمانان تاکید کردند واین هم از مهم ترین نتایج و دستاوردهای این جنگ بود.
در نهایت هنگامی که فرهنگ مقاومت و فرهنگ وحدت در امت ما تقویت می شود ما می توانیم با تکیه بر این دو عامل باهمه توطئه ها وطرح های امریکا واسرائیل در منطقه رویارویی کنیم واین توطئه ها را ناکام بگذاریم ودر برابر آنها بایستیم وان شاء الله بر دشمنان پیروز شویم واگر بتوانیم این دو فرهنگ را تثبیت و تقویت کنیم به اعتقاد من آینده ای برای اهداف امریکا و اسرائیل در منطقه وجود نخواهد داشت؛ آینده نویدبخش شکست این توسعه طلبی و پیروزی برای امت اسلامی است ان شاء الله.
- شما در روز چند ساعت کار می کنید؟
ساعت های طولانی که البته بسته به شرایط می تواند در روزهای مختلف متفاوت باشد اما به هر حال از پانزده یا شانزده ساعت در روز کمتر نیست.
- الان هشت ماه از تحصن مخالفان دولت در لبنان می گذرد؟ فکر می کنید این تحصن چه تاثیری در شرایط کنونی لبنان داشته است و آینده سیاسی لبنان را با توجه به شرایط جدید چگونه ارزیابی می کنید؟
در حقیقت تحصنی که در بیروت شکل گرفت نتیجه دو تظاهرات مردمی بزرگ بود که حدود هشت ماه پیش برگزار شد. در تظاهرات نخست یک میلیون لبنانی و در تظاهرات دوم حداقل یک میلیون و نیم لبنانی شرکت کردند و این آمار و ارقام بزرگی در لبنان است.
این تظاهرکنندگان خواستار تغییر کابینه کنونی و تشکیل دولت وحدت ملی بودند اما کابینه کنونی از حمایت گسترده ای در سطح جهانی و ازجانب دولت های عربی برخوردار شد که بی سابقه است به طوری که سران و پادشاهان و مسئولان زیادی در سطح جهان در حمایت از این کابینه موضعگیری و درمسائل داخلی لبنان دخالت کردند.
ملت لبنان در باره این کابینه اختلاف نظر دارند و همه دنیا آمدند و از این کابینه حمایت کردند با وجود اینکه اکثریت مردم لبنان تظاهرات کردند و خواستار تغییر این کابینه شدند.
در نتیجه این تظاهرات شماری از مردم در مرکز شهر بیروت باقی ماندند و تحصن کردند.
این تحصن، تحصن نمادین است یعنی فقط باهدف یادآوری این امر که لبنان در بحران سیاسی به سر می برد، حجم تحصن همین قدر است و موضوع اصلی همانا مشکل سیاسی در لبنان است.
یک جناح سیاسی بر خلاف قانون اساسی و قوانین این کشور و حتی برخلاف منافع ملی می خواهد بر لبنان حکومت کند واین جناح پایبند وعده ها و توافق هایی با امریکا وبرخی دولت های دیگر درجهان است وبه دنبال تحقق بخشیدن همین وعده هاست و اکثریت ملت لبنان که احزاب سیاسی مخالف بیانگر دیدگاهها و مواضع آنان است و ما بخشی از همین احزاب به شمار می رویم خواهان تشکیل دولت وحدت ملی هستند یعنی دولتی که همه نیروهای سیاسی لبنان در آن شرکت کنند وبه قانون اساسی و قوانین و منافع ملی لبنان پایبند باشد.
آنچه تا این لحظه مانع از رسیدن لبنانی ها به حل بحران و توافق بر سر تشکیل دولت وحدت ملی می شود همانا امریکاست همین دو روز پیش سفیر امریکا در بیروت آشکارا گفت مامخالف تشکیل کابینه ای هستیم که احزاب مخالف در آن از یک سوم موثر در تصمیم گیری های سیاسی برخوردار باشند و ما خواهان حل و فصل همه جانبه هستیم، بنابراین سفیر آمریکا آشکارا می گوید که ما می پذیریم یا رد می کنیم و آنچه تاکنون مانع از توافق لبنانی ها برای حل سیاسی بحران کشورشان شده دولت امریکاست زیرا امریکا می خواهد از بحران موجود در لبنان استفاده کند به این امید که مثلا از کشورهای دوست احزاب سیاسی مخالف لبنان امتیازهایی بگیرد یعنی از سوریه و ایران.
آمریکا برای باجگیری از ایران وسوریه و اعمال فشار بر انها تلاش می کند تا در ازای حل مشکل سیاسی لبنان به امتیازهایی در عراق دست یابد. بیشتر لبنانی ها خواهان حل مشکل کشورخود هستند و اتفاق نظردارند که این راه حل در تشکیل دولت وحدت ملی است اما سفیرامریکا و دولت امریکا مانع از این راه حل می شوند.
- همه می دانند که حزب الله محبوبیت زیادی در لبنان دارد و ساختار سیاسی حزب الله به خوبی نشان داده است که می تواند در آینده سیاسی کشور موثر باشد همانطور که تا به حال بوده، اما جنابعالی در بعضی ازسخنرانیها اعلام کردید حاضر نیستید هیچ کرسی در دولت لبنان داشته باشید. علتش چیست؟
از بدو تحرک احزاب مخالف که شامل همه طوایف لبنان می شود یعنی در آن مسلمانان و مسیحیان، شیعه و سنی، دروزی ها و مسیحیان مارونی، کاتولیک، ارتدوکس و دیگر طوایف مسیحی هستند، جناح حاکم همواره تلاش می کرد وانمود کند که مخالفان فقط درحزب الله محدود می شوند یا آنکه مخالفان را حزب الله رهبری می کند ودیگر جریان های سیاسی تابع حزب الله هستند وهدف حزب الله از مخالفت سیطره بر دولت لبنان است وبرخی از این هم فراتر رفته و گفتند که حزب الله می خواهد دولت ولایت فقیه را در لبنان برپا کند.
ما به آنان گفتیم که مخالفان از همه جریان ها و طوایف و ادیان هستند وما بخشی از احزاب سیاسی مخالف و نه رهبر آنها هستیم وتصمیم گیری ها در این احزاب توافقی صورت می گیرد.
همچنین ما تاکید کردیم که خواهان دولت مردمی در لبنان هستیم که نماینده وبیانگرهمه قوای سیاسی طوایف لبنان باشد واگر مشارکت دیگران نیازمند آن باشد که ما در دولت نباشیم، ما مشکلی نداریم.
ما خواهان دولتی با مشارکت جریان حاکم و احزاب مخالف هستیم حتی اگر از سمت های وزارتی و وزیرانمان در کابینه دست برداریم و این سمت ها را به وزیران دیگر در احزاب مخالف بدهیم مشکلی نداریم.
مهم آن است که دولت وحدت مردمی تشکیل شود و بیانگر اراده مردم لبنان و منافع این ملت باشد؛ مهم نیست که وزیرانی از حزب الله در این کابینه باشند یا نباشند واین امر مسئله ای حاشیه ای است وماحتی اگر درآن شرکت نکنیم حاضریم از هردولت مردمی وملی یعنی دولت وحدت ملی ودولت نجات بخش ملی حمایت کنیم.
البته نیروهای سیاسی زیادی در لبنان شرکت نکردن ما را در دولت نمی پذیرند یعنی بر ضرورت مشارکت ما در دولت تاکید دارند زیرا و جود حزب الله در دولت موجب فعالیت ، قدرت و توان عملی ویژه آن خواهد شد.
به هرحال من گفتم که ماخواهان شرکت در دولت نیستیم و ترجیح می دهیم وزیران از دیگر احزاب باشند. از آغاز جنبه نظامی جنبه اساسی حزب الله بوده است زیرا شکل گیری حزب الله مبتنی بر مقاومت مسلحانه در رویارویی با اشغالگران اسرائیلی بود زیرا اشغالگری اقدامی نظامی بود.
یکصد هزار سرباز اسرائیلی وهزاران تانک اسرائیلی بر اراضی لبنان سیطره داشت اما از همان آغاز حزب الله ابعاد مختلفی داشت، بعد سیاسی و ساختار و نهادهای سیاسی داشت، بعد فرهنگی وساختار نهادهای فرهنگی بسیار بزرگی داشت.
حزب الله شبکه تلویزیونی وایستگاه رادیویی دارد که از مهم ترین و قوی ترین شبکه های تلویزیونی و رادیویی در منطقه است، مراکز و نهادهای فرهنگی متنوع دارد، در سطح دانشجویان، دانشگاهها و مدارس، اساتید دانشگاهها و معلمان، پزشکان و مهندسان تشکل های مختلف دارد، در سطح اتحادیه های مختلف کارگری، کشاورزی، کارمندی و غیره فعال است.
فعالیت های زنان نیز در حزب الله بسیار گسترده است. نوجوانان وجوانان در گروههای سنی مختلف فعالیت بسیار گسترده ای دارند، نهادهای حزب الله در سطح مدارس، بیمارستانها و مراکز درمانی خدمات مختلفی ارائه و در زمینه های مرتبط با جهاد کشاورزی و غیره کاملا فعال عمل می کنند.
به طور کلی حزب الله در هر زمینه ای و در هر سطحی از فعالیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره در لبنان از طریق نهادهای خاص خود نقش و حضور فعال دارد. این حضور و نقش متنوع به اندازه ای است که امریکاییها ما را متهم می کنند که دولت در داخل دولت هستیم که البته ادعای بی پایه واساسی است اما ما جنبشی با ابعاد متنوع و دارای حضور و نقش در همه زمینه ها هستیم، اگر چه جنبه اساسی و قوی تر در حزب الله همان مقاومت مسلحانه است زیرا کشور ما در گذشته با اشغالگری رو به رو بود و همچنان با تهدیدهای دائم اسرائیل مواجه است.
البته ما همچنین در انتخابات مجلس لبنان از آغاز شرکت کردیم و نمایندگانی در مجلس داریم؛ در انتخابات شهرداریها شرکت کردیم و شهرداریهای زیادی در لبنان به دست برادرانمان در حزب الله اداره می شود یعنی در هر زمینه ای، چه فرهنگی، چه اجتماعی، چه سیاسی و چه اقتصادی که برای ملت لبنان مفید باشد و ما بتوانیم اقدام مفید ومثبتی انجام دهیم کوتاهی نمی کنیم.
- اخیراً مستحضر هستید که فلسطینیها دچار مشکلات عدیده ای به ویژه در نوار غزه هستند و در شرایط سختی زندگی می کنند. جنابعالی به عنوان رهبر مقاومت اسلامی لبنان چه توصیه ای برای گروههای فلسطینی دارید؟
برادران فلسطینی ما در معرض جنگی دشوار و توطئه های زیاد قرار دارند واسرائیلیها و امریکاییها و طرفهای دیگر در جهان برای فتنه انگیزی میان فلسطینیان و از بین بردن وحدت آنان در تلاش مستمر هستند . به حتم فلسطینیان این واقعیت را می دانند و ما تاکید می کنیم که فلسطینیان نباید ناامید شوند زیرا دشمن می کوشد ملت فلسطین را به ناامیدی برساند.
دشواریها هرچه باشد ما باید از امید قوی برخوردار باشیم و نباید از گزینه مقاومت و تصمیم و عزم راسخ برای مقاومت و ادامه آن دست بکشیم زیرا مذاکرات و روند سیاسی همانند گذشته هیچ نتیجه و دستاورد جدی نداشته است و همه وعده هایی که هم اکنون ازجانب جرج بوش و دولت امریکا و دیگران تقدیم می شود فقط با هدف وقت گذرانی است و در حقیقت تلاشی برای استفاده از مرحله کنونی به منظور تحقق اولویتهای دیگری است که هرگز به سود ملت فلسطین نخواهد بود.
به حتم ما بر وحدت و همکاری و تلاش برای حل مشکلات داخلی موجود از خلال گفتگو تاکید می کنیم و من می دانم که جریانهای مقاومت و به طور کلی نیروهای مقاومت گذشته از گرایشهای فکری یا سیاسی شان از وضعی که پیش آمده بسیار دردمندند و خواهان وحدت داخلی و یکپارچگی ملت فلسطینند.
- جناب آقای نصرالله، حتما شنیده اید که اخیرا جرج دبلیو بوش رئیس جمهور امریکا به طرح احیای سازش با عنوان کنفرانس صلح اشاره کرده و ما مطلع هستیم بسیاری از کشورهای منطقه نیز تلاش می کنند زمینه های این مسئله را فراهم کنند نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
من معتقدم که این کنفرانس یا این ترفند فقط با هدف نیرنگ سیاسی است یعنی برای فریب دادن دولتهای عربی و فریب دادن ملتهای عربی و اسلامی و وانمود کردن این ادعا که دولت امریکا خواهان حل قضیه فلسطین است حال آنکه امریکا برای حل قضیه فلسطین گامی برنمی دارد بلکه می خواهد از مرحله کنونی استفاده کند یعنی چند ماه پیش رو دارد و برنامه های امریکا در منطقه به ویژه در عراق با دشواریهای بزرگی رو به رو شده است.
از این رو امریکا دراین مرحله می خواهد به مسلمانان و عربها بگوید که آماده است به حل قضیه محوری یعنی قضیه فلسطین کمک کند تا با این ترفند دولتهای عربی و ملتهای عرب را به سوی دیگر سوق دهد و به آنان بگوید که دشمن شما اسرائیل نیست و مشکل با اسرائیل را می توان با گفتگو و کنفرانسهای بین المللی حل کرد؛ دشمن شما جمهوری اسلامی ایران است و شما باید متوجه این دشمن و این تهدید باشید.
از همین رو در زمانی که بوش از کنفرانس بین المللی صلح سخن می گوید وزیران دفاع و خارجه اش را به منطقه می فرستد و از تقدیم یا فروش اسلحه و امضای قراردادهای تسلیحاتی با اسرائیل و تعدادی از دولتهای عربی به ارزش دهها میلیارد دلار خبر می دهد.
بنابر این بوش به دنبال جنگ است و نه صلح، و کنفرانس صلح زهری است که درقالب شیرینی تقدیم می شود. هیچ خیری از جرج بوش به ملت فلسطین وملتهای منطقه نخواهد رسید و اقدام دولت امریکا تلاش فریبکارانه برای تغییر فضای کنونی منطقه و متوجه کردن موج تشنج برضد آن چیزی است که آن را محور افراطیها یا تندروها توصیف می کنند.
- جناب آقای نصرالله، بعضی ها اعتقاد دارند که جنبش حزب الله در واقع ادامه دهنده سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه در منطقه است. جنابعالی فکر می کنید این نظریه و علت بیان آن چیست و حمله رژیم صهیونیستی به لبنان با چه هدفی انجام می شود و آیا ارتباطی با سیاست های ایران و سوریه دارد؟
از همان آغاز درسال 1982 که مقاومت ما در مقابل اشغالگری اسرائیل شکل گرفت آنان نمی خواستند وجود مقاومتی لبنانی را به رسمیت بشناسند و می گفتند که ما مزدوران ایران و سوریه هستیم و ما براساس تصمیم ایران و سوریه می جنگیم.
ما همواره به آنان می گفتیم که ما لبنانی هستیم و اینجا سرزمین و کشور ماست و هرملتی وظیفه ملی و دینی دارد تا از خود دربرابر دشمنی دفاع کند که آمده تا خاک کشورش را اشغال کند و این تکلیف شرعی ماست که با هرگونه ارتش اشغالگر بجنگیم و شما می دانید که در فتاوای فقهای ما دفاع در برابر دشمن متجاوز نیازی به اجازه امام معصوم (علیه السلام) و نایب خاص یا عام او ندارد و این از مسائل روشن از نظر فقهی و دینی است.
به هرحال ما گفتیم که ما مقاومت فرزندان این کشور هستیم ، فرزندان لبنان که با ارتش اشغال کننده اراضی این کشور می جنگیم و منافع ما به عنوان شهروندان و ملت لبنان در آن است که اشغالگران را از کشورمان اخراج کنیم.
البته ما همواره تاکید کرده ایم که ما از جمهوری اسلامی ایران تشکر می کنیم زیرا درکنار ملت لبنان ایستاد و از سوریه تشکر می کنیم زیرا در کنار ملت لبنان ایستاد. اینجا مقاومت در لبنان به منافع لبنان و ملت این کشور خدمت کرده و می کند و نه منافع ایران و سوریه. ایران و سوریه در کنار مقاومت ایستادند و به مقاومت برای تحقق منافع ملی لبنان کمک کردند.
حتی پس از آن من به یاد می آورم که بیش از یک سال پیش در گفتگوهای ملی درلبنان با حضور سران گروههای سیاسی لبنان یکی از حاضران گفت که حزب الله ایرانی است یا سیاست ایران را اجرا می کند، من گفتم آیا می توانی حتی یک نمونه از اقدام حزب الله به من ارائه کنی که به منافع ایران خدمت کرده باشد و منافع لبنان را در نظر نگرفته باشد؟
هر آنچه حزب الله انجام داد به نفع ملت لبنان و منافع ملی این کشور بوده است و این امر منافاتی با منافع همپیمانان و دوستان ما در جهان ندارد. بله اگر برادران و دوستان ما براساس معیارهای عقیدتی و ایمانی یا اخلاقی و انسانی و به هرعلت دیگری آمدند تا به ما کمک کنند و درکنار ما بایستند ما باید از آنها تشکر کنیم.
تا این لحظه هیچ موردی از ادعاهای آنها برضد حزب الله اثبات نشده است، آنها فقط دشنام می دهند و تهمت می زنند اما حقیقت آن است که برای مثال در مورد ایران، این حزب الله نیست که به ایران کمک می کند بلکه این جمهوری اسلامی ایران است که درکنار ملت لبنان و ملت فلسطین و ملتهای منطقه می ایستد تا این ملتها بتوانند از منافع خود دفاع کنند و این موضع اصولی و عقیدتی واخلاقی است که جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس آن به دست امام راحل امام خمینی (قدس سره الشریف) بدان پایبند بوده و در سایه رهبری مقام معظم رهبری امام خامنه ای (دام ظله الشریف) همین راه را ادامه داده است.
در نتیجه، این ادعاها هیچ ارزشی ندارد، اما آنها هم اکنون هنگامی که با حزب الله رو به رو می شوند نمی توانند هیچ تهمت دیگری بزنند و به این ادعا متوسل می شوند؛ یعنی نمی توانند مدعی شوند که ما مردم را می کشیم یا ما دزد و فاسد هستیم یا تجاوزگر و ظالم هستیم هیچ چیزی برضد ما ندارند و ما الحمدلله یک جنبش پاک مردمی، شفاف، مومن و متدین هستیم و امکان وارد آوردن هیچ گونه تهمت فساد و تجاوزگری به ما وجود ندارد.
تنها چیزی که گمان می کنند می توانند ما را بدان متهم کنند آن است که بگویند شما به ایران و سوریه وابسته اید یا مزدوران ایران و سوریه هستید، این سخن بی ارزشی است.
روابط ما با جمهوری اسلامی ایران و همچنین سوریه رابطه مبتنی بر مزدوری یا وابستگی نیست بلکه روابط مبتنی بر برادری و همکاری و دوستی و محبت است و جمهوری اسلامی ایران و سوریه و دیگر دوستانمان در جهان عرب واسلام برای خیر و صلاح ما و کشور ما از ما پشتیبانی می کنند و حمایت و کمک می کنند و نه به خاطر منافعشان.
درجنگ اخیر برخی سیاستمداران لبنانی تلاش کردند بگویند که جنگی که رخ داد اقدامی ازجانب حزب الله برای خدمت به پرونده هسته ای ایران بود.
اینها احمق هستند و درک نمی کنند زیرا هرجنگی که درلبنان به ویژه با حزب الله روی دهد موجب تشدید فشارهای بین المللی بر ایران می شود و کمکی به پرونده هسته ای ایران نمی کند و ممکن است ایران را درتنگنا قرار دهد و بر روابط بین المللی ایران تاثیر بگذارد وباعث شود که به ایران بگویند که تو در سطح منطقه جنگ آفرینی و حادثه آفرینی می کنی.
البته ما به این نوع اتهامها عادت کرده ایم واز بیست و پنج سال پیش این تهمت ها را می شنویم و می دانیم حقایق این گونه نیست و حزب الله از احترام زیادی نزد رهبری و مسئولان جمهوری اسلامی و ملت ایران برخوردار است و جمهوری اسلامی با این نگاه به حزب الله می نگرد واین حقیقت است اما به هر حال ما همچنان شاهد این نوع اتهامها خواهیم بود زیرا تهمت های دیگری ندارند که متوجه ما کنند.
- آقای نصرالله، من می خواهم از مردم ایران تعریف کنم ،مردم ایران مردم خوبی هستند و انسانهای مبارز را خیلی دوست دارند و طی 27 سال انقلاب هم این را نشان دادند، جنابعالی ،حزب الله ومبارزه تان را خیلی دوست دارند، برای مردم ایران هم حرفی دارید بزنید؟
پیش از هرچیز من وظیفه خود می دانم در سالگرد این پیروزی از همه براداران و خواهرانم در ایران تشکر کنم. نخست از مولایمان مقام معظم رهبری (دام ظله الشریف) و از رئیس محترم جمهوری دکتر احمدی نژاد، از دولت و مسئولان و همه نهادها و عموم ملت ایران تشکر کنم.
به علت شرایطی که از زمان جنگ اخیر تاکنون در آن به سر می بریم این فرصت برایم پیش نیامد که من به ایران بروم و در آنجا سخنرانی یا با مسئولان و ملت ایران دیدار و از آنان به طورمستقیم و آشکارا تشکر کنم، اما با استفاده از فرصت این مصاحبه به نیابت از خود و حزب الله و مقاومت اسلامی و همه مردم لبنان بالاترین مراتب سپاس و تقدیر را از مقام معظم رهبری و مسئولان و ملت ایران به جا می آورم و به خاطر هر آنچه به لبنان نه تنها درحال حاضر یا در جنگ اخیر، بلکه از آغاز و از بدو تاسیس جمهوری اسلامی ایران تقدیم کردند تشکر می کنم.
از نعمت های خداوند تبارک و تعالی به ما آن است که موضع جمهوری اسلامی ایران در منطقه قدرتمند، روشن و از آغاز یکی بوده است و موضعی اصولی، ثابت، عقیدتی و مبتنی بر معیارهای اخلاقی بوده و هست و به رغم شرایط دشواری که ایران با آن رو به رو بوده و همچنان در برخی مراحل با آن رو به روست این موضع تغییر نکرده است.
مسئولان و برادران در ایران به رغم این دشواریها همواره در کنار ما بوده اند و از تقدیم هیچ گونه کمک انسانی و سیاسی به لبنان دریغ نکرده اند و جمهوری اسلامی ایران باید به همین دلیل مورد سپاس و تقدیر قرار گیرد، البته برخی برای محکوم کردن جمهوری اسلامی تلاش می کنند تنها به این دلیل که از ملتی مظلوم و مستضعف مانند ملت لبنان و ملت فلسطین حمایت می کند.
در جنگ اخیر برادران درایران ما را همراهی کردند و با تمام قدرت درکنار ما بودند. ملت ایران هرکاری از دستش بر می آمد انجام داد، از تظاهراتها گرفته تا مجالس دعا و حمایتهای مختلف و ما به طور مستمر از این حمایتها آگاهی می یافتیم و در رسانه های همگانی هم انعکاس داشت.
برادران ما در تهران اخبار مربوط به این مسئله را به ما اطلاع می دادند و می دانید که ما درتهران دفتر داریم. یک سری از دانشجویان لبنانی در ایران مشغول به تحصیلند و شماری از برادران طلبه ما در حوزه علمیه قم هستند و اینها در روزهای جنگ احساسات آکنده از محبت و حمایت و تایید ملت ایران از مقاومت را به ما منتقل می کردند و حتی پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی ایران از نخستین کشورها و دولتهایی بود که به کمک لبنان شتافت تا به لبنانیها برای بازسازی خانه ها و مغازه ها و پلها و جاده ها و مساجد و مدارس کمک کند و این کمکها ادامه دارد.
به هرحال زبان من در حقیقت از تشکر یا بیان سپاس ما و برادران و خواهرانمان در لبنان از این جمهوری مبارک ناتوان است، چه تشکر از مقام معظم رهبری (دام ظله الشریف) یا از مسئولان وملت شریف ایران، همه ملت ایران از همه جریانها و قشرها و گروهها، و البته این امید ماست و آنها می دانند که در مقابل نیز محبت و دوستی آنها در قلبهای ما و لبنانیها جا دارد و حجم این محبت بسیار بزرگ است. همچنین آنچه ما را جمع می کند همانا محبت و اراده وخواست الهی است.
دوست داشتم این چند کلمه را خطاب به ملت شریف ایران بگویم و همچنین می خواهم مطلب دیگری را به آنان بگویم که البته می دانند و درک می کنند اما از باب تاکید می گویم که عظمت نعمت الهی را که خداوند تبارک و تعالی به آنان ارزانی کرده است بدانند؛ نعمت وجود این نظام مقدس، نعمت وحدت جمهوری اسلامی، قدرت و صلابت آن و جایگاه این جمهوری نزد ملتهای جهان.
در جهان امروز که امپراتوری طغیانگر و زورگویی مانند امریکا بر آن سیطره دارد دشوار است که کشوری مستقل، عزیز و توانمند مانند جمهوری اسلامی ایران بیابی که تصمیمهایش را خود می گیرد و سرنوشتش را خود تعیین می کند؛ و جمهوری اسلامی ایران از نمونه های نادر در جهان به شمار می رود. پس ملت ایران باید متوجه این نعمت باشند و آن را حفظ کنند.
سخن آخر من این است که ما درلبنان این نعمت را احساس و درک می کنیم و مردم ایران نیز به خوبی این نعمت را درک می کنند اما من هم به عنوان یک لبنانی می گویم که از عظیم ترین نعمتهای الهی در کنار این نظام، همانا وجود مبارک مقام معظم رهبری (دام ظله الشریف) است؛ این رهبر بزرگ و حکیم و مورد عنایت و تایید الهی.
و من این سخن را از روی تجربه می گویم و نه از روی تعارف، ارزش و نعمت وجود این رهبر بزرگ را بدانند و از وجود این نعمت استفاده کنند و به خاطر این نعمت از خداوند تبارک وتعالی تشکر و آن را حفظ کنند و ان شاء الله از این وجود مبارک بهره ببرند و من می خواهم به آنها تاکید کنم که دشواریها و خطرها هرچه باشد و تهدیدهایی که امریکا و صهیونیستها برضد کشورها و امت ما مطرح می کنند هرچه باشد، ما از ملت ایران آموخته ایم که به پیروزی ایمان داشته باشیم و می خواهیم آنچه را از ملت ایران آموخته ایم یادآوری کنیم که باید یقین داشته باشند که پیروزی ان شاء الله یار مومنان و مجاهدان و مظلومان خواهد بود.
من به یاد می آورم که درسال 1982 درلبنان یکصد هزار سرباز اسرائیلی وهزاران تانک اسرائیلی وجود داشت و تعداد نیروهای مقاومت و مجاهد بسیار کم بود. آن زمان هیئتی از ما برای کسب برکت و تایید خدمت حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) شرفیاب شد تا از رهنمودهای ایشان بهره مند شویم و ایشان در آن روز می دانستند که ما گروهی اندک و مستضعف هستیم و حجم دشمنی را که با آن می جنگیدیم می دانستند اما به ما گفتند به تکلیفتان عمل کنید. به خدا توکل کنید، در انتظار کمک هیچ کس نباشید و من می بینم و می دانم که پیروزی بر پیشانیهای شما نقش بسته است.
امام خمینی در سال 1982 از پیروزیهایی با ما سخن گفت که مقاومت ما تحقق خواهد بخشید، حال آنکه ما تعداد اندک با امکانات محدود بودیم اما هرآنچه امام خمینی به ما گفتند در سالهای جهاد و مقاومت تحقق یافت و امروز نیز ما وارد این مرحله یعنی مرحله پیروزیها شده ایم و ان شاء الله با ایمان و اراده و یقین و وحدت و وجود رهبری شجاع و حکیم و مورد تایید خداوند سبحانه وتعالی ما ان شاء الله با هیچ شکستی رو به رو نخواهیم شد.
- ما خودمان تجربه هشت سال دفاع مقدس را داریم، شهدای زیادی داده ایم و شهدای شما را هم دوست داریم و امیدوارم خداوند شهدای شما را با ائمه اطهار (ع) محشور بفرماید و من از طرف سازمان صدا و سیما از شما تشکر می کنم.
متشکرم و موفق باشید.
