خیلی عجیب نیست، کتابخانهای که موراکامی تصمیم به توصیفش میگیرد، مرموز باشد. پس عجبی نیست، دیدن کتابی از موراکامی دربارهی کتابخانهای مرموز و تودرتو. عجبی هم نیست تماشای پسر بچهای که گیر میافتد و به فکر فرار میافتد.
عجبیش در این است که پسر بچهای کنجکاو چهطور میتواند خودش را از این هزارتوی مرموز رها کند و سلامت به مقصد برساند.
به این عجب، موراکامی با نوشتن داستانکوتاهی به نام «کتابخانهی مرموز» در اوایل دههی هشتاد میلادی جواب داد. اما اولین بار سال 2008 بود که داستان برای خوانندههای ژاپنی با تصویرسازی ارائه شد و بعد از شش سال، یعنی آخرین ماه سال 2014 میلادی، داستان با تصویرسازیهای متفاوت از نسخهی ژاپنی به دست خوانندههای انگلیسیزبان رسید.
کتابی که در دست دارید براساس نسخهی انگلیسی اثر، ترجمه و پرداخته شده و در اختیارتان قرار گرفته است. موراکامی در این داستان کوتاه که عنصر فضاسازی در آن نقش عمدهای ایفا میکند، سعی دارد آشنازدایی متفاوتی با آشناترین مکانی کند که کتابخوانها همیشه باهاش مواجهاند، یعنی کتابخانه؛ کتابخانهای که به اندازهی هر کتابش پر از راز و رمز و عجایب است.
نظر شما