دیوارنم داده بود و کمی از گچهایش ریخته بود. اتاق بدجوری قناس بود.گلیم نازکی روی موزائیکها انداخته بودند و دور اتاق لخت بود. سمت راست اتاق گاز پیکنیکی بود و رویش قابلمهی چربی لم داده بود. رختخوابها روبهروی اتاق مچاله شده بود. سمت چپ دستهای کتاب به دیوار تکیه داده شده بود و روی کتاب بالایی گچ ریخته بود. کنار دستهی کتابها جارو و خاکاندازی در خواب بودند. تلویزیون مربعشکل کوچکی جلوی پسر بود و بالایش آنتنی خودنمایی میکرد. کولر سوخته بود و اتاق بدجوری دم کرده بود.
ولی پسر بیخیال بود یا خودش را به بیخیالی زده بود. روی مبل لم داده بود و تخمه میشکست و به بازیکنها ناسزا میگفت. فوتبال و تخمه که تمام شد، سرش را روی مبل گذاشت و خوابش برد. هنوز چشمهایش گرم نشده بود که کسی محکم و ممتد به در چوبی کوبید. چشمهایش را به سختی باز کرد و زیر لب غرغر كرد. خودش را جمعوجور کرد و کشانکشان به سمت در رفت. در را با شتاب کشید و باز کرد. مرد نسبتاً مسنی با موهای کمپشت جوگندمی بلند بلند شروع کرد به فحشدادن. پسر به چشمهایش خیره مانده بود. مرد دکمههای کتش را بسته بود. دکمهی آخری روی شکمش تنگ بود و کت را میکشید.
این بیخیالی و قیافهی منفعل صدای مرد را بالاتر میبرد. یک دل سیر که فحش داد، نفسی گرفت، دستهایش را در هوا تکان داد و گفت: «مگه من با تو حرف نمیزنم؟ این بار هم که چکت برگشت خورده! گفتی یه ماه دیگه، گفتم جوونه، اول راهه، باشه. گفتی دو ماه دیگه، گفتم همسایه است، به حق همسایگی، باشه. دیگه بسه. الآن سه ماهه من رو مچل خودت کردی!»
پسر همچنان به او خیره مانده بود و تندتند پلک میزد. مرد کم مانده بود یقهی پسر را بگیرد. با عربده گفت: «همین الآن پولم رو میخوام. یا پولم رو میدی یا همینجا پولت میکنم.»
پسر خیره به چشمان قرمز مرد در را محکم بست.
مرد همسایه چندبار به در پا کوبید. پسر کتاب حافظش را از زیر کتابهای انباشته شدهی کنار دیوار بیرون کشید و روی مبل لم داد. کتاب را باز کرد و با صدای بلند شروع کرد به شعر خواندن. صدای مرد که دائم فریاد میکشید با صدای پسر قاطی میشد، ولی صدای مرد بر او غلبه میکرد و صدایش شنیده نمیشد.
- به خدا اگه خونهی خودم نبود در رو میشکستم میاومدم تو، اونقدر کتکت میزدم که... استغفرالله... وقتی رفتم مأمور آوردم حالیات میشه. زبون آدمیزاد نمیفهمی تو.»
مرد همسایه لگد محکمی به در زد و رفت. پسر صدایش را بلندتر کرد.
یاسمین الهیاریان
از شهرری
نظر شما