هركدام از روزنامهها درباره به شهادت رسيدن امامحسين(ع) و يارانش، چه موضعي ميگرفتند؟ اين نكته، ايده طراحي پوستري است كه محمدصادق محمدپور آن را اجرا كرده و آنقدر اين سوژه خوب از آب درآمده كه در هشتمين سوگواره هنر عاشورايي، بهعنوان طراح برتر پوستر انتخاب شده است. محمدپور متولد 1365 است، اما خيلي زودتر از آنكه فكرش را بكنيد، طراحي پوستر را شروع كرده و حالا پوسترهايش هواخواهان زيادي دارد. روزنامهاي كه ممكن بود فرداي روز عاشورا چاپ بشود، آنقدر در نگاه اول مخاطبش را ميگيرد كه به چند لحظه زمان نياز دارد تا بتواند تصور كند كه اين روزنامه درباره چه چيزي حرف ميزند. همين به فكر انداختنش، دليل خيلي خوبي بود تا بخواهيم با آقاي محمدپور صحبت كنيم و از چيستي و چرايي اين روزنامه سردربياوريم.
- چه شد كه سراغ طراحي رفتيد؟
راستش را بخواهيد من در يك خانواده تقريبا هنرمند به دنيا آمدم. پدرم فيلمساز و نويسنده است؛ خودم هم از آن اوايل به نقاشي، داستاننويسي و كارهاي هنري علاقه داشتم اما با وجود همه اينها در مقطع كارشناسي، جامعهشناسي خواندم. البته من كار حرفهاي طراحي را تقريبا 15سالي ميشود كه شروع كردهام؛ يعني از دوران دانشآموزي. بعد از آن هم دفتر مشاور تبليغات و طراحي در بابل راه انداختم؛ پس اگر ميگويم حرفهاي، منظورم كاري است كه آن را به شكل تجاري پيش ميبرم و از اين كار كسب درآمد ميكنم. در تمام سالهاي دانشجوييام هم آن را كنار نگذاشتم تا اينكه براي فوقليسانس، كارگرداني انيميشن خواندم.
- خواندن رشته جامعهشناسي، در طول اين سالهايي كه كار طراحي را انجام ميداديد به دردتان خورد؟ وقتتان تلف نشد؟
اتفاقا بهنظر من جامعهشناسي در شكلگيري يك اثرگرافيكي خيلي به هنرمند كمك ميكند تا انتظار جامعه از يك اثر هنري را بشناسد و بداند كه آنها به چه چيزي فكر ميكنند تا بتواند مطابق اين شناختش، كارش را جلو ببرد و به سرانجام برساند.
- چقدر از طراحيهايتان تا به امروز، موضوع مذهبي داشتند؟
من معتقدم كار گرافيك وابسته به موضوعي است كه قرار است كاركنم. در تمام اين مدتي كه طراحي ميكنم، عقيده داشتهام كه براي آدمهاي بزرگ، بايد كارهاي بزرگ انجام داد و اگر گاهي اوقات ميديدم كه توان انجام بعضي از كارها را ندارم، آن را نميپذيرفتم. پيشوايان ديني، دانشمندان سوژههايي هستند كه نميشود طرح مربوط به آنها را با ايدههاي دم دستي و سطحي تمام كرد؛ نميشود كار آنها را هم مثل ساير كارهايي كه در طول روز انجام ميدهيم، پيش برد. براي همين است كه در انتخابم براي اين موضوع، خيلي محتاطانه عمل ميكنم. تصور كنيد براي مثال قرار باشد براي ولادت امام علي(ع) پوستري طراحي كنيم. اينكه فقط با خوشنويسي و بازيهاي فرمي يا عكس گنبد و ضريح بخواهيم كار را پيش ببريم، كار فوقالعادهاي تحويلمان نميدهد.
- پس براي طراحي پوستر عاشورايي هم خيلي وسواس به خرج داده بوديد.
اگر اينطور نباشد، ديگر هيچ تأثيري روي مردم ندارد. هر كاري و بهخصوص كارهايي كه زمينه مذهبي دارند، بايد آگاهيبخش باشند. وقتي من آن را بهطور سرسري انجام بدهم و هيچ فكري پشت آن نباشد، مگر ميشود براي مردم آگاهيبخش باشد و تأثيري رويشان بگذارد؟ براي همين مسائل بود كه تا وقتي كه به آن چيزي كه فكر ميكردم درست است، نميرسيدم، آن را شروع نميكردم؛ درست مثل اين پوستر.
- برويم سراغ روزنامه فرداي عاشورا؛ پروسه طراحي اين پوستر از كجا شروع شد؟
دوم محرم پارسال، سفارش يك پوستر عاشورايي داشتم. سفارشي بود كه نميشد آن را قبول نكرد و من بايد برايش وقت ميگذاشتم و آن چيزي كه راضيام كند را طراحي ميكردم. شايد باورتان نشود ولي من يك شب بعد از سفارش اين پوستر، خوابي ديدم. در آن خواب ديدم كه كسي با من درباره روزنامه فرداي روز عاشورا صحبت ميكند، طوري كه انگار درباره طراحي اين روزنامه حرف ميزند. من كه در آن خواب خيلي گيج بودم، انگار زياد توجهي به آن نكردم كه احساس كردم به من ميگويند كه اگر بخوابي، فيض آن را از دست ميدهي. خوابم در حد همين چند ثانيه كوتاه بود ولي وقتي با حال خوبي بيدار شدم، تازه فهميدم چه شده است. خيلي فكر كردم و خوابم را با خودم تكرار ميكردم و به اين نتيجه رسيدم كه روزنامه فرداي عاشورا، بهترين ايدهاي بود كه ميشد آن را براي عاشورا طراحي كرد.
- خب، اين فقط يك ايده بود؛ شما براي طراحي يك روزنامه كه نياز به محتواي خوبي دارد، اطلاعات كافي داشتيد؟
از لحظهاي كه بيدار شدم شروع كردم به مقتلخواني و طرحهايم را اتود ميزدم. بايد اطلاعات بيشتري از روز عاشورا بهدست ميآوردم. شايد چيزي كه من در تمام اين سالها ميدانستم، محوريت اصلي آن روز و چيزهايي بود كه همه ميدانيم؛ اما من به سراغ حاشيههاي كربلا رفتم و درباره افرادي كه در حاشيه اين روز در كنار يا مقابل امام بودند، بيشتر فهميدم. اين حاشيهها، سوژههاي خوبي براي طرح پوسترم بودند. بهنظر من، در هر عرصهاي كه ميخواهيم وارد شويم، نياز به يك پيشزمينه خيلي قوي و مستدل داريم. من، هر پوستري را كه بخواهم طراحي كنم، ميروم و دنبال نابترين اطلاعات آن زمينه ميگردم. مثلا اگر پوستر من زمينه صنعتي داشته باشد، حتما ميروم و چندين جلسه با مهندسهاي آن حرفه صحبت ميكنم. كاري كه پشتش علم نداشته باشد، هيچ فايدهاي ندارد.
- همه تيترهاي روزنامه، كار خودتان است؟
ايده اصلياش و اينكه از چنين روزنامهاي چه ميخواهم را خودم داشتم ولي اين كار، يك طراحي ساده نبود و علاوه بر هنر طراحي، به منابع خوبي براي بهتر شدنش نياز داشتم، براي همين، با چند كارشناس مذهبي صحبت كردم و از آنها هم درباره تيترهايي كه در ذهنم بود، كمك گرفتم.
- چطور شد كه طراحي يك پوستر سفارشي، سر از جشنواره سوگواره هنر عاشورايي درآورد؟
اين جشنواره از مهمترين رويدادهاي هنري سال است كه من از آن بيخبر بودم. يكي از دوستانم كه اين پوستر را ديد، جشنواره را به من معرفي كرد و گفت: حالا كه اين كار را درست كردهاي، آن را براي جشنواره عاشورايي هم بفرست. من هم قبول كردم و توانستم از بين انبوهي از شركتكنندگان مطرح و باسابقه كشور، با نظر داوران نفر اول شوم.
- تيتر يك روزنامهتان خيلي جذاب بود. در نگاه اول واقعا آدم را ميگرفت.
اصلا يكي از ويژگيهاي مهم در طراحي يك پوستر اين است كه بتواند در يك لحظه و يك ثانيه، مخاطبش را به مكث وا دارد و ميخكوبش كند. مثلا اگر آن را در خيابان و ديوارهاي اطرافمان ميبينيم، چيزي داشته باشد كه براي يكيدو ثانيه ما را نگه دارد و بعد شروع كنيم به ديدن و دقت در حواشي آن. اگر آن نگاه اول نباشد، يعني پوستر كيفيت لازم را ندارد.
- و اين تيتر جذاب و ميخكوبكننده از كجا به ذهنتان رسيد؟
راستش، چند وقتي بود كه اين موضوع كه تمامي ائمه مسلمين را خود به ظاهر مسلمانان كشتهاند، خيلي براي من اهميت پيدا كرده بود. امامعلي(ع)، امامحسن(ع)، مسلم، امام حسين(ع) و...؛ حالا هم كه داعش به اسم مسلماني دارد مسلمانهاي جهان را ميكشد. اين تيتر هم از آنجاي به ذهنم رسيد كه اگر ما آن زمان بوديم، جزو كدام دسته از مسلمانان بوديم؟به كدام جبهه ميپيوستيم؟ از خودمان مطمئن هستيم كه جزو سپاه دشمن نبوديم و روبهروي امام نميايستاديم؟ شايد اين تيتر با ما كاري كند كه مجبور شويم به مسلمانيمان يك نگاه ديگر بيندازيم. البته من فكر ميكنم اگر قرار بود اين روزنامه، واقعا در آن زمان چاپ بشود، قطعا نميتوانست تيترش اين باشد. مثل خيلي از تيترهايي كه امروز نميشود روي روزنامههاي ما چاپ بشود، شرايط آن زمان هم اين تيتر را نميپذيرفت و مخالفان زيادي داشت.
- كلا تيترها و مطلبهايي كه در كل روزنامه انتخاب كرديد، جنجالي است.
جنجالي نيست، واقعيت است. مثلا تيتر گوشه بالا سمت راست، درباره اين است كه امام حسين(ع) آمده است تا دين را اصلاح كند؛ يعني دين آن زمان نياز به اصلاح داشته است. شمر نماز ميخوانده اما دست به كشتن امام ميزند، اين همانچيزي است كه امام براي اصلاحش آمده.
- من نقدهايي هم درباره همين تيتر اولتان خواندم. خودتان دربارهاش توضيح ميدهيد؟
كساني بودند كه ميگفتند تيتر يك اين روزنامه، اسلامهراسي ميكند. اما اين يك واقعيت است كه قابل انكار نيست. همين امروز داعش پرچم اسلام را برداشته است و ميخواهد حرم امام حسين(ع) را خراب كند. اگر اين اتفاق معناي همين تيتر من را نميدهد پس چيست؟
- فكر ميكنيد چهچيزي در كار شماست كه آن را از ديگر اثرها متمايز ميكند؟
كار ما طوري است كه نسبت به هوش و چشم مردم مسئول هستيم. عقيده شخصي من اين است كه اگر در يك كار هنري، براي تكتك جزئياتمان دليل داشته باشيم، آنوقت ميتوانيم از كارمان دفاع كنيم و بگوييم اثري هنري خلق شده؛ دليلي براي المانها، فرمها و رنگهاي انتخاب شده. مثلا قرمز بودن تيتر يك روزنامه، استفاده از قلمهاي قديمي حروفچيني و يادآوري گرافيك روزنامههاي اوايل انقلاب همگي با وسواس و دليل قانعكننده استفاده شدهاند. تمام تلاشم اين است تا زماني كه حيات دارم آثارم بر ذهن و عمل مردم مؤثر واقع شود.
نظر شما