اولین خاستگاه الگوی رفتاری و معتبرترین اعتقادنامه مسلمانان: «در قرآن است خبر آنچه پیش از شما بود و خبر پس از شما و حکم آنکه چگونه باید زندگی نمود.» (حکمت/313)، «پندگویی است که فریب ندهد، راهنمایی که گمراه نکند، حدیثخوانی که دروغ نگوید و کسی با قرآن ننشست جز که چون برخاست بر وی فزون شد یا از وی کاست: فزونی در رستگاری و کاهش از دل بیماری. بدانید کسی را که با قرآن است نیازی دیگر نباشد و بی قرآن، بینیاز نباشد.» (حکمت/176).
قرآن، خود بزرگترین کتاب است، اما پس از خود، قرآنشناختی بزرگتر از نهجالبلاغه نمییابد. پس «قرآن فرماندهندهای است بازدارنده، خاموش و گوینده، حجت خداست بر آفریدگانش که بدان پیمان گرفته است از ایشان، همگان را نهاده است در گرو آن. نور خدا را با قرآن تمام گردانید ودین خود را بدان، به کمال رسانید.» (خ/183)
قرآن، اما خود صامت است و خاموش، کسی باید، که آنرا به سخن آورد. اما نه هر کسی، نه به هر شیوهای چراکه به قول امام، قرآن کتابی است «حمال ذو وجوه» دربردارنده و برتابنده معانی گوناگون.
امام در نامهای که به ابن عباس نگاشته، هنگامیکه او را به احتجاج نزد خوارج میفرستد از تأویلپذیری قرآن سخن به میان میآورد و به او توصیه میکند که با قرآن به مخاصمه آنان نرود چراکه تاب معانی گوناگون دارد. تو چیزی از آیهای میگویی و خصم تو چیزی – از آیه دیگر – لیکن به سنت با آنان گفتوگو کن که آنان را راهی نیست جز پذیرش آن.»، (نامه/77)
امام از سوی دیگر بر ضرورت تفسیر و به بیان شیوه صحیح تفسیر آن میپردازد. «خدای سبحان گوید: فرونگذاشتیم در کتاب چیزی وگوید در آن بیان هر چیزی هست و یادآور شده است که بعض قرآن گواه بعض دیگر است.»(خطبه/19)
در این فراز بهظاهر از شیوه تفسیری قرآن به قرآن سخن میرود، در فرازهای دیگر، اما، امام از اهمیت نقش اهل بیت(ع) و اولویت آنان در تفسیر سخن به میان میآورد. بنابراین باید شیوه تفسیری ایشان را خصوصا با توصیهای که به ابنعباس میکند، روشی میانه تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر روایی که طبعا شامل مجموعهای از احادیث اهل بیت(ع) است، دانست.
در هر صورت از دیدگاه امام، رهآورد پیروی از قرآن چیزی جز نیکبختی که آرزوی ابناء بشر است، نیست. در نگاه نهجالبلاغه، اما گویی قرآن جایگاهی فراتر از آنچه گفته شد دارد چراکه «نوری است که چراغهای آن فرو نمیرد، چراغی که افروختگیاش کاهش نپذیرد، دریایی که ژرفای آن کس نداند، راهی که پیمودهاش را به گمراهی نکشاند، پرتویی که فروغ آن تیرگی نگیرد، فرقانی که نور برهانش خاموش نگردد، تبیانی که ارکانش ویرانی نپذیرد... پس در یک کلام قرآن معدن ایمان و اصل آن است، نهر جاری عدل و نهرهای جاری حقیقت و سرزمینهای آن است.»،(خ/198)
این سخن امام می رساند که او چه اندازه بر بنیاد قرآنی معارف تأکید دارد. در واقع همین کلام است که عالمان و مفسران مسلمان را در طول تاریخ به استخراج مفاهیم اصلی اسلام از قرآن به تکاپو وا داشته است.