پدرش شاگرد آخوند خراسانی و نیز در دورهای باسید جمالالدین اسدآبادی مراوده داشت.
دوران کودکی شرف با تبعیدهای پدر سپری شد و او در ابتدای نوجوانی، در هنگامی که دانشآموز دبستان بود ، دوسالی را هم به همراه پدر در نجف اشرف به سر برد. پدر او از سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ از مخالفان سرسخت استبداد رضاخانی بود.
او، مانند بسیاری از روشنفکران عصر خویش، به تحولات اجتماعی و سیاسی علاقهمند بود و از همین رو به اندیشههای مارکسیستی گرایش یافت و پس از وقایع 28 مرداد 1332 چند سالی را نیز در زندان به سر برد .
شرفالدین خراسانی در سالهای آغازین دهه 60 میلادی دکترای خود را در فلسفه از دانشگاه کمبریج گرفت و در همان سالها با زنی آلمانی ازدواج کرد که ثمره آن پسری به نام « آرتا » بود.
در همین سالها او با جان آربری از مستشرقین نامدار آشنا شد و حتی در نگارش کتاب هماینامه از همکاران آربری به شمار میرفت.
او همچنین در دورهآی کوتاه در آلمان به تحصیل فلسفه پرداخت و توفیق همسخنی با مارتین هایدگر را نیز به دست آورد.
شرفالدین خراسانی در آغاز جوانی به سرودن شعر و ادبیات علاقهمند بود و ترجمههایی در زمینههایی همچون شعر و داستان کوتاه ، مثلا داستانهای کافکا، از او باقی است. اما نخستین اثر او که تا امروز در زبان فارسی بیبدیل است کتاب نخستین فیلسوفان یونانی است که در سال 1350 به همت انتشارات کتابهای جیبی چاپ شده است .
او در این کتاب گزارشی از تحول و گسترش اندیشه یونانی از نخشتین فروغ آن تا ظهور سوفسطاییان به دست میدهد . این کتاب هم تحلیلی از تاریخ اجتماعی و اوضاع فرهنگی یونان در هزاره نخست قبل از میلاد به دست میدهد و هم گزارشی بایسته از شکلگیری اندیشه فلسفی یونانی، با توجه به آثار خود این متفکران و ترجمهای از متون آنان، به همراه شرح و تفسیرهای نوسندگان و فیلسوفان معتبر بعدی.
او به زبانهای انگلیسی و عربی و آلمانی و فرانسوی و یونانی تسلط داشت و در حوزههایی مانند فلسفه یونانی و ایدهآلیسم آلمانی و مارکسیسم و نئومارکسیسم صاحبنظر بود و علاوه بر اینها به شعر و ادبیات نیز عشق میورزید و در این زمینهها نیز آثاری از خود به جا گذشت.
او پس از مدتی کار و فعالیت در انگلستان و آلمان به ایران بازگشت و در سال 1347گروه فلسفه را در دانشکده ادبیات دانشگاه ملی بنیان گذاشت و خود مدیر آن شد و استادانی را در آن گروه گرد آورد که سالها بعد خود از نام آوران شدند. او در سال 1354 پس از جدا شدن از همسر آلمانیاش از میان دانشجویان خود همسری برگزید که ثمره آن دختری به نام «سارا » بود.
پس از انقلاب فرهنگی (1359)، او اجازه تدریس در دانشگاه نیافت و در سال 1364 بازنشسته شد. از این سال به بعد فعالیت فرهنگی خود را در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پی گرفت و مقالات بلندی در حوزه های فلسفه و عرفان و ادب اسلامی نوشت. که دارای حسن تالیف و استحکام علمی و روشنی فکر است. مقالاتی همچون «ابن سینا» و «ابنعربی» و «ابن رشد» و «ابولعلامعری» و «ابن باجه» از جمله مقالات او در مجادلات تاکنون منتشر شده دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است.
کتابهای دیگر او در انتشارات دانشگاه ملی به چاپ رسیدند که از آن جمله بودند: از سقراط تا ارسطو، از برونو تا هگل، جهان و انسان در فلسفه ( جلد یکم ) و ترجمه فلسفه معاصر اروپایی از یوزف ماری اینوسنت بوخنسکی.
کتاب «جهان و انسان در فلسفه» آخرین کتاب شرفالدین خراسانی بود که در انتشارات دانشگاه ملی در سال 58 منتشر شد و جلدهای بعدی آن دیگر انتشار نیافتند.
در سالهای بعد از انقلاب نشر گفتار ترجمه او از متافیزیک ارسطو را که از اصل یونانی برگردانده شده بود منتشر کرد. و در سال 1380 مجموعهای از آشعار او با عنوان متافیزیک عشق منتشر شد.
علاوه بر اینها، انتشارات هرمس سه کتاب از دکتر شرف و درباره دکتر شرف که از جمله آنها یادنامهای برای او بود را منتشر کرد.
دو کتاب دیگر اثری دوزبانه که شامل ترجمه اشعار ریلکه به قلم دکتر شرف است . و بالاخره ترجمه کتاب بنیاد هستیشناختی از نیکلای هارتمان.
دکتر شرفالدین خراسانی متخلص به شرف در روز چهارشنبه 14 آبان 1383 قلبش از حرکت باز ایستاد و دیده از جهان فروبست.
- منبع: کتاب یادنامه شرفالدین خراسانی- انتشارات هرمس با اندکی تلخیص
نظر شما