اگر این سریالها را هم مانند تمام سریالهای مناسبتی برنامههایی سرگرم کننده تلقی کنیم که در عین حال سعی دارند پیام و نکاتی متناسب با مناسبت مورد نظر ارائه کنند، باید گفت تا کی و چگونه سریالهای ویژه ماه مبارک رمضان خواهند توانست حرف تازهای برای گفتن داشتهباشند؟
مفاهیم و مضامینی هستند که از هر زبان مطرح شوند نامکررند؛ مضامینی چون خلوص، بندگی، درستکاری، انسانیت، نوع دوستی و... از همین جملهاند. اما قطعا همین مضامین نیز برای جلب توجه مخاطب، بهخصوص مخاطبی که فرصت همراهی با داستانها و موضوعات متنوع و متعدد را دارد، نیاز به جذابیتهای بیانی دارند.
نمیشود از بینندهای که 4 ماه رمضان، از 4 شبکه تلویزیونی سریالهای مناسبتی را تماشا کرده، توقع داشت هر سریالی را با هر شیوه بیانی بپسندد و از آن لذت ببرد.ممکن است سریالهای ویژه ماه رمضان مخاطب زیادی داشته باشند، اما این به این معنا نیست که همه این مخاطبان از تمامیاین سریالها لذت میبرند و به عنوان گیرنده پیام، با آن ارتباط لازم را برقرار میکنند.
بینندهای که هر شب حرفهایی هر چند ارزشمند و عمیق را در قالبی یکنواخت و تکراری یا قابل پیش بینی تماشا کند، آرام آرام به مخاطبی سطحی تبدیل میشود که مهمترین انگیزهاش برای تماشای چنین سریالهایی به جای تفکر و تعمق، مسابقه پیشگویی کردن و لذت از برنده شدن است.
امسال هم شبکههای تلویزیونی سریالهایی را برای مخاطبان خود تدارک دیدهاند. اغما، شکرانه و یک وجب خاک هیچ کدام شیوه بیانی تازهای ندارند. اغما حتی بی آنکه تیتراژش دیدهشود، پیداست که کار سیروس مقدم است.
بیننده این سریال سابقه تجربه چنین سریالهای به اصطلاح معناگرا را دارد و ماه رمضانهای گذشته از این نمونه را شاهد بوده و خوب میداند با چه اتفاقاتی رو به رو خواهد شد. ناشیگری کارشناس مذهبی سریال و لو دادن تعلیقها راهم اگر بگذاریم کنار این مسئله، دیگر باید گفت اغما هیچ چیز تازهای برای مخاطبش ندارد.
یک وجب خاک همان طور که تهیه کننده و کارگردانش بارها گفتهاند ادامه زیرزمین است. این مسئله فی نفسه برای یک مجموعه تلویزیونی نقص محسوب نمیشود. اما اگر چنین مجموعهای از همان قسمتهای اول گرهها و تعلیقهایش را رو کند، پایان خودش را اعلام کردهاست.
این مسئله، معضل شکرانه هم هست. تنها میوه ممنوعه شاید در میان این سریالها شانس بیشتری داشته باشد. دستمایه نگارش داستان این سریال هم موضوعی آشناست که بارها شنیده، دیده و خواندهایم. اما پرداخت مناسب و بیان متفاوت آن با نگاهی امروزی به داستانهایی قدیمی، سبب شده جذابیتهای بیشتری در مقایسه با دیگر سریالهای ماه رمضان داشته باشد.
ممیزیها، مصلحت یک رسانه ملی و هزار و یک مسئله دیگر شاید بهانه و دستاویزی باشد برای تولید کنندگان سریالهای مناسبتی که بخواهند چنین تولیداتی را ناگزیر جلوه دهند، اما حقیقت این است که همیشه ایدهها و خلاقیتها هستند که به شکل گیری آثاری ارزشمند ختم میشوند نه آزادیها و امکانات.
اگر قرار باشد بهانهای از تولیدکنندگان سریالهای مناسبتی پذیرفته شود، مدیریت و برنامه ریزی در سازمان صدا و سیماست که اندک امکان خلاقیت را از بین میبرد. توقع پرداخت تازهتر و انتخاب شیوه بیانی نوتر، از سریالهای تلویزیونی که همیشه در دقیقه 90 برای بسیاری مناسبتها و از جمله ماه مبارک رمضان، برنامه ریزی میکند، منصفانه به نظر نمیرسد.
افسوس که تلویزیون بعد از این همه سال که پخش سریالهای مناسبتی را در برنامه ماه رمضان خود قرار داده، هنوز در آخرین لحظهها امکان تولید را برای برنامهسازان فراهم میکند.