این سریال 50 قسمتی اپیزودیک را گلاب آدینه کارگردانی کرد و نویسندگی و تهیهکنندگی آن را علی خودسیانی برعهده داشت، به سراغ نویسنده و تهیهکننده این سریال رفتیم تا درباره چگونگی مراحل تهیه و تولید والبته محتوای داستانها بیشتر بدانیم.
- خواستگاری برای شما چه مفهومی دارد؟
به نظر من خواستگاری یکی از پررمز و رازترین مجالسی است که در ایران برگزار میشود. در نوع خودش عجیب و غریب است.
- این عجیب و غریب را چگونه به تصویر کشیدید و چگونه منظورتان را بیان کردید؟
خواستگاری را طوری عنوان کردیم که به بایدها و نبایدها بپردازد به آن مسائل مفیدی که هست و باید باشد، نه آن چیزی که مطلوب است و در یک نگاه دلبری میکند. من میخواستم در داستانها نتیجه مطلوب را مدنظر قرار دهم؛ نتیجهای که شاید به ظاهر ماجرا ربطی نداشته باشد.
- خواستگاری در کشور ما به روشهای گوناگون انجام میگیرد. هر شهر و دهی یک سبک و سیاق خاص برای انجام این رسم دارد. چرا در این 50 قسمت به این مسئله نپرداختید؟
ببینید سریال خواستگاران، 50 مجلس خواستگاری را به تصویر نکشید بلکه 50 داستانرا در ارتباط با شروع یک زندگی مشترک بازگو کرد؛داستانهایی که در زندگی همه ما آدمها اتفاق افتاده و یا خودمان شاهد آن در زندگی دیگران بودهایم. ضمن اینکه در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که پیشنهادی به گروه خانواده دادیم که با مشارکت امور استانها این موضوع (خواستگاری) را پیگیری کنند و صدا و سیمای مراکز استانها سازنده برنامههایی با این مضمون باشند.
- خواستگاری فصلی مشترک در همه قصهها و سریالهای ایرانی است. موضوعی که همچنان به همراه قصههای ایرانی میآید، پس چگونه به نظر شما رسید که میتواند موضوعی باشد که تا به حال به آن پرداخته نشده است؟
هنوز هم معتقد هستم که خواستگاری موضوعی بکر بود که بدان پرداخته نشده بود. بعد از نیمکت که مکان محور بود یک دفعه به ذهنم رسید که روی موضوعی کار کنم که نه مکان محور باشد و نه شخص محور. خواستم به این مقوله نگاهی اصیل و سنتی داشته باشم و آن چیزی را بازگو کنم که باید باشد نه آن چیزی که تغییر یافته و در گذر زمان و در باورهای غلط به رسمی بدون اصول مبدل شده است.
- بیشتر داستانها پایانی خوش داشتند؟
ما فقط 3 تا 4 قسمت داشتیم که پایانی خوش داشتند یا به قول فرنگیهای هپیاند بودند.
اما حدود 10 قسمت را به یاد دارم که پایانی خوش داشتند و همه چیز به خوبی و خوشی پایان مییافت و خیلی اوضاع گل و بلبل میشد.
- باید بگویم که داستانها براساس واقعیت نوشته شد. یکی از انتقادها این بود که پایان خوبی در داستانهایتان ندارید و به قول شما با گل و بلبل تمام نمیشود.
به اتفاق گروه نویسندگان داستانهایی را که براساس واقعیت اتفاق افتاده بودند جمعآوری کردیم و درباره آنها، چگونگی رخ دادنشان و پایانشان صحبتهای بسیاری کردیم تا برای بینندگان ملموس و قابل درک باشد سپس بدانها پرداختیم.
- فکر نمیکنید تکرار بازیگران در قسمتهای گوناگون با داستانهای متفاوت این هدف شما را از بین میبرد. مثلا امید زندگانی در نقش خواستگار آن هم در چند قسمت متوالی بازی میکند یا اینکه بهرام ابراهیمی در 15 قسمت پدر دختر یا پدر پسر میشود.
در حال حاضر با 60 بازیگر قرارداد داریم که برای این مجموعه 50 قسمتی در نظر گرفته شدهاند. شما فکر کنید اگر میخواستیم برای هر قسمت 5 بازیگر داشته باشیم در طول این سریال باید با 250 بازیگر قرارداد میبستیم.
به نظر شما این اقدام عملی است؟ «نیمکت» 90 قسمت داشت که در آن فقط 9 بازیگر بازی داشتند. به نظرم بازی بهرام ابراهیمی در 15 قسمت زیاد نیست چرا که ایشان بازیگر توانایی در عرصه تئاتر هستند و توانایی اجرای هر نقشی را دارند. ایشان را گلاب آدینه انتخاب کرده بود همچنین مهسا مهجور را که او هم بازیگر توانا درتئاتر است.
اما با این نظر شما هم موافق هستم که اگر بازیگران در هر قسمت متفاوت بودند بهتر بود ولی عملا جور در نمیآمد. ضبط بسیاری از قسمتهای این مجموعه مقارن شد با ساخت سریالهای ماه رمضان و راستش را بخواهید تقریباً همه بازیگران حرفهای که میتوانستند درکنار ما باشند مشغول به کار بودند.
- انتخاب بازیگر را چه کسی انجام میداد؟ گلاب آدینه یا علی خودسیانی؟
هیچکدام. بهنود محمدیپور دستیار کارگردان بود که بازیگران را انتخاب یا رد میکرد. اما نقش خانم آدینه هم در این میان بیتاثیر نبود. و درحد اختیاراتشان مثل همه کارگردانها در این امر دخالت میکردند. مثلا یک بار بازیگری را که برای چند قسمت قرارداد داشت رد کردند و فقط یک قسمت از او بازی گرفتند چرا که احساس میشد بازی این بازیگر با جنس کار ما نمیخواند.
- درباره استفاده از نابازیگران بگویید؟
ما از نابازیگران بیش از یک قسمت بازی نگرفتهایم و در بسیاری مواقع شاهد بودیم که مردم بازیگر تئاتر را که تا به حال چهرهاش را در تلویزیون ندیدهاند به عنوان نابازیگر تلقی میکنند اما همین اعتراضها و توجهات مخاطبان برای گروه سازنده و من دلگرم کننده بودند.
- باز خورد مخاطبان خواستگاران را چگونه ارزیابی میکنید؟
همیشه برنامههای خانوادگی طرفداران زیادی دارند و ناخودآگاه بیننده را به خود جلب میکنند چرا که همه ما در خانواده به دنیا آمدیم، بزرگ شدیم و به ثمر رسیدیم. داستانهای خانوادگی ملموس و قابل درک و حس هستند. انگار هر کدام از این اتفاقها یک بار برای هر کدام از ما پیش آمده، گویی داستان زندگی خودمان را تعریف میکنند.
اما آنچه که از طریق گروه خانواده به ما انتقال داده میشد، آن بود که بیشتر مخاطبان راضی بودند و نوعی همذاتپنداری با این داستانها داشتند. بسیاری از پایانهای قسمتهای خواستگاران با ابهام بود که توجه اعضای خانواده را بیشتر جلب میکرد.
آنها با هم در اینباره بحث و گفتوگو میکردند و شاید هر کدام به طرفداری از یک شخصیت در مقابل دیگری جبههگیری میکردند. به نظر من این یعنی توجه از سوی مخاطب و من به آن احترام میگذارم.
- چه عواملی در موفق شدن یک مجموعه در نظر بیننده میتواند نقش داشته باشد؟
داستانهای محکم و جذاب، بازیگران توانا و حرفهای که البته نقش خود را دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند و در نهایت یک گروه همفکر و هم هدف میتوانند در موفقیت یک مجموعه نقش به سزایی داشته باشند.
- میخواهم بدانم که مجموعه خواستگاران تا چه اندازه از این عوامل برخودار بود؟
ما در این مجموعه از این بازیگران حرفهای استفاده کردیم و گروه تلاشگری هم یاریمان دادند گلاب آدینه در مقام کارگردان هم تمام نیرو و انرژی خود را به کار گرفت تا به بهترین شکل ممکن مجموعه به مردم ارائه شود.
- درباره به وجود آمدن کدورت بین شما و گلاب آدینه حرفهای بسیاری در نشریات و خبرگزاریهای مختلف زده شد.
این ماجرا جریان مفصلی دارد. یکی از خبرنگاران، مثل شما از من سؤالاتی پرسید که من پاسخ آن سؤالات را دادم. اما متأسفانه جوابهای من ناقص درج شدند.
- سؤالات مربوط به کارگردان بود؟
بله بیشتر به کارگردانی مجموعه ربط پیدا کرد. که بین من و خانم آدینه که استاد بازیگری هستندو من هیچ گاه منکر آن نمیشوم ، سوءتفاهم به وجودآورد. من برای ایشان احترام زیادی قائل هستم.
- مثلا چه سؤالاتی پرسیدند؟
اینکه آیا مهدی هاشمی در این کار به گلاب آدینه، همسرش کمک کرد؟ برای اینکه جواب مستدلی بدهم «گفتم نه آقای هاشمی حتی یک جعبه شیرینی هم نگرفت که به دیدن کار بیاید» این در حالی است که توضیح دادم که آقای هاشمی مشغول بازی در تله تئاتری هستند و سرشان حسابی شلوغ است اما متاسفانه جمله من کامل درج نشد که سوءتفاهم به وجود آمد و سؤالاتی از این قبیل که در کنار جوابهای من آورده نشد.
گلاب آدینه هم از من به عنوان تهیه کننده کار که همواره باید حامی کارگردان باشد دلگیر شد و فکر کرد که تهیه کننده حمایت خود را از او دریغ میکند. اما من از او به خاطر زحماتش که بیدریغ بود سپاسگزارم. با تمام توانایی و انگیزه کارگردانی کرد. و از همکاری با گلاب آدینه بسیاری راضی هستم.
نام گلاب آدینه در تئاتر و سینمای ما جاودانه است و نمیتوان منکر زحماتش برای تماشاچی طی این سالها شد. شاید الان فرصت خوبی باشد که رسما از او معذرت خواهی کنم و بگویم که از همکاری با ایشان در ساخت این مجموعه بسیار راضی هستم و افتخار میکنم. همچنین برای او و همسرش آرزوی موفقیت دارم.