این درحالی است که در طول سالهای تجاوز آمریکا به ویتنام، هیچ فیلمی(به جز مستندهای تبلیغاتی) درباره آن ساخته نشد و همه آثاری که امروزه به نام فیلمهای جنگ ویتنام میشناسیم، در واقع در دوران پس از شکست و خروج نیروهای آمریکایی در سال 1975 تولید شدند.
اما گویا جریان عراق، از قسم دیگری است که پیش از پایان آن، فیلمهای واقع گرایانه با سویه انتقادی ساخته میشود.
سال گذشته بود که یک خانم روزنامهنگار آمریکایی، به نام دوبرا اسکرانتون مستندی سینمایی به نام The War Tapes ساخت که مورد توجه منتقدان قرار گرفت. دوبرا اسکرانتون ابتدا قرار بود به عنوان خبرنگار به جبهه عراق اعزام شود. اما او ترجیح داد که توسط3 سرباز اعزامیفیلمیمستند تهیه کند و وقایع جنگ را از دریچه چشم این3 سرباز نشان دهد.
همچنین سال پیش فیلمیداستانی نیز در تبلیغ برای سربازانی که از جنگ عراق برمیگشتند و جامعه چندان توجهی به آنان نشان نمیداد، توسط "ایروین وینکلر" ساخته شد به نام "خانه شجاعت" که نگاهی خنثی نسبت به حضور ارتش آمریکا در عراق داشت و فقط نسبت به سربازان بازگشته از جنگ و مشکلات روحی – روانیشان دیدگاهی غم خوارانه داشت.
در دوم فوریه امسال فیلمیبرپرده چند سینمای محدود آمریکا نقش بست، که روایتی تکان دهنده از حضورآمریکا در عراق را به تصویر میکشید. فیلمیبه نام «موقعیت»ساخته «فیلیپهاس» (که بیشتر کارگردان تلویزیونی است) و براساس فیلمنامه ای نوشته «ویندل استیونسن» (که نخستین تجربه نویسندگیاش در عالم سینما محسوب میشود) و تولید2کمپانی تازه کار با عناوین «رد واین پیکچرز» و «سیچوایشن ال. ال. سی» ( که هر2کمپانی نخستین تولیدشان را تجربه میکردند)!
فیلم «موقعیت» درباره یک خبرنگار زن آمریکایی به نام «آنا مالینوکس» (با بازی کانی نیلسن) است که در جریان حضور ارتش آمریکا در عراق، در سامره سعی در ثبت بی طرفانه وقایع دارد. این در حالی است که او با استخدام یک عکاس عراقی به نام «زیاد» تلاش دارد تا در میان گروهها وطیفهای مختلف عراقی نفوذ کرده و با آنها مصاحبه کند تا بلکه واقعیات را انعکاس دهد.
وی همچنین نامزدی دارد که از سرکردگان سازمان سیا در عراق است و در بغداد اقامت دارد. آنا با یکی از معتمدین مسلمان عراقی مواجه میشود به نام «رفیق» که در درک واقعیات عراق به او کمک میکند. در چنین شرایطی2 نوجوان عراقی توسط نیروهای آمریکایی به داخل رودخانه پرتاب میشوند که یکی از آنان جان میسپارد و همین موضوع، اوضاع حضور نیروهای آمریکایی را وخیم تر میسازد.
آنا شاهد ناامنی، قتل و کشتار، وحشت و تروری است که در اثر حضور نیروهای ارتش آمریکا بر فضای شهر سامره حاکم است به حدی که حتی مادر مسیحی «زیاد»، معتقد است که زمان حکومت صدام با تمامیجنایتهایی که رخ میداد از امروز ناامن عراق بهتر بود! این در حالی است که «زیاد» در آرزوی خارج شدن از عراق و رفتن به آمریکا یا اروپاست.
اما وی علاقه ای هم به آنا پیدا کرده و در بسیاری از موقعیتهای خطرناک وی را کمک میرساند ولی نیروهای آمریکایی پس از دستگیریاش او را تحت فشار قرار میدهند.
در فیلم «موقعیت» به وضوح دیده میشود که نیروهای آمریکایی، چگونه با هر سوء ظنی بیمحابا به همه طرف آتش میگشایند و چگونه وحشیانه به خانه گردی میپردازند. پلیسی که آنها را در اقداماتاشغالگرانهشان یاری میرساند، گروهی از خلافکاران شناخته شده و حتی کسانی هستند که چندین ماه زندان گوانتانامو را تجربه کرده و اینک برای اطمینان از عدم بازگشت به آن جهنم، از هیچ دنائتی در حق هموطنانشان فروگذار نمیکنند.
از آن جمله «رفیق» را به فجیعترین وجه به قتل میرسانند، فقط به این دلیل که یکی از آنها، دختر «رفیق» را دوست داشته ولی «رفیق» حاضر به وصلت با وی نبوده است. این درحالی است که فیلم از نیروهای مردمیکه در برابر وحشی گریها و جنایات ارتش آمریکا، مقاومت میکنند، چهره موجهی نشان میدهد که «رفیق» به عنوان یکی از کاراکترهای مثبت فیلم، از یاران آنهاست و حتی برایشان، اسلحه فراهم میکند.
سرانجام کار به رودررویی ارتش آمریکا و نیروهای مقاومت میکشد و پس از کشتار فجیع مسلمانان سامره، «زیاد» هم در آخرین لحظات توسط سربازان آمریکایی کشته میشود و مرگش به شدت «آنا» را تحت تاثیر قرار میدهد.
فیلم «موقعیت» مملو از لحظات واقعی و تاسفبار کشتار مردم بیگناه عراق توسطاشغالگران آمریکایی است.بخشی از این واقعیات رامیتوان در مقاله مایکل شوارتز استاد جامعهشناسی و مدیر هیأت علمیدانشکده مطالعات جهانی در دانشگاه استونی بروک در شماره ژوئن 2007 مجله معتبر «آلترنت» تحت عنوان «آمریکا هر ماه10 هزار عراقی را میکشد؟ یا بیشتر؟» به نظاره نشست:
«...مجله لنست (معتبرترین نشریه پزشکی بریتانیا) در شماره دوازدهم اکتبر ۲۰۰۶ خود تحقیقی سنجیده را منتشر کرد که در خاتمه نتیجهگیری کرده بود – از سال گذشته – 600هزار عراقی به خاطر جنگ در عراق به شیوهای خشونتآمیز کشته شدهاند. یعنی میزان مرگومیر عراقیها در ۳۹ ماه نخست جنگ حدود 15 هزار نفر در ماه بوده است»...
محققان معتبر تقریباً بدون هیچ مخالفتی قبول دارند که نتایج لَنْسِت معتبر هستند. خوان کول، مطرحترین محقق آمریکایی خاورمیانه، این موضوع را در اظهارنظری بسیار روشن خلاصه کرده است: «ماجراجوییهای مصیبتبار آمریکا در عراق [ظرف مدتی بیش از 3 سال] باعث کشته شدن آن عده غیرنظامیشده است که صدام در ظرف ۲۵ سال نتوانسته بود مرتکب این همه قتل شود»
این آمار تکاندهنده زمانی هولآورتر میشوند که میبینیم در میان 600هزار نفر قربانی خشونتهای جنگ عراق (یا حتی بیش از این تعداد)، بیشتر قربانیان توسط نظامیان آمریکایی به قتل رسیدهاند و نه توسط بمبهای جادهای یا جوخههای مرگ یا مجرمان خشن – یا حتی مجموع این گروهها... برای تلفاتی که خانوادههای قربانیان میدانستند مقصر چه کسی است، نیروهای آمریکایی (یا متحدانشان) مسئول ۵۶ درصد این تلفات بودند.
یقیناً کشته شدن 300 نفر عراقی در روز به دست آمریکاییها، بارها و بارها خبرسازتر به نظر میرسد. با اینحال، رسانههای الکترونیک و چاپی خیلی راحت به ما نمیگویند که آمریکا باعث کشته شدن تمام این افراد میشود. ما خبرهای زیادی درباره خودروهای بمبگذاری شده و جوخههای مرگ میشنویم، اما اخباری درباره کشته شدن عراقیها به دست آمریکاییها نمیشنویم مگر درباره اخبار پراکنده تروریستی یا فجایع پراکنده دیگر.
پس آمریکا چگونه این قتل عام را انجام میدهد و چرا این وضعیت ارزش خبری ندارد؟ پاسخ این سؤال در آمار حیرتآور دیگری نهفته است: این آمار را نیروهای نظامیآمریکا منتشر کرده و توسط مؤسسه فوقالعاده معتبر بروکینگز گزارش شده است: در 4سال گذشته، نیروهای نظامیآمریکا روزانه بیش از هزار نیروی گشتزنی را به محلههای دشمن میفرستد که به دنبال دستگیری یا کشتن شورشیان و تروریستهاست.
(اگر سربازان عراقی را نیز که در میان نیروهای آمریکایی حضور دارند به شمار آوریم، از ماه فوریه، این تعداد به حدود 5هزار نیروی گشت در روز رسیده است)این هزاران نیروی گشت مرتباً باعث مرگ هزاران عراقی میشوند؛ چون اینها بر خلاف چیزی که اول به ذهن میآید، فقط کارشان «راه رفتن زیر آفتاب» نیست.
اینها تنها بخشی از واقعیات تکان دهنده ای است که این روزها مثل آب خوردن در عراق اتفاق میافتد، در حالی که بنا به گفته کسانی که در یکی دو سال اخیر، به این کشور سفر کرده اند، واقعا بدست آوردن یک لیوان آب خوردن بهداشتی بسیار دشوارتر از کشته شدن آدمهاست.
اما برای ارائه این تصویر خشن، فیلمهای دیگری نیز در راه است که در طول همین یک ماه گذشته در جشنوارههای ونیز و تورنتو به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
از جمله معروفترین آنها، میتوان به فیلمهای «دره الاه» ساخته پل هگیس (سازنده فیلم «تصادف» و نویسنده فیلمنامه «محبوب میلیون دلاری») و «Redacted» ساخته براین دی پالما (فیلمساز معروف آمریکایی و کارگردان فیلمهایی مانند «کوکبسیاه»، «راهکارلیتو»، «تلفات جنگ» و...) اشاره کرد که اغلب نگاهی انتقادی به حضور سربازان آمریکایی در عراق دارد.