اما آیا تمام صحنهها و تصاویر مربوط به جنگ، با توجه به گذشت 20 سال از آن زمان به نمایش درآمدهاند؟ پاسخ منفی است. رسانه تلویزیون میتواند در این حوزه فعال حضور یابد حتی شبکهای به این امر اختصاص دهد.
نکتهای که گاهی درباره سینمای جنگ مورد بیمهری قرار میگیرد نمایش ندادن فیلمهای کوتاه مربوط به جنگ است. ای کاش تلویزیون در مسیر پخش فیلم مستند که آن هم گهگاه رخ میدهد به پخش فیلم کوتاه هم بپردازد، به این شکل ذائقه مخاطب را برای تماشای فیلم کوتاه در هر نوع ژانری تربیت میکند.
«عبدالجبار کاکائی» از جمله کسانی که با شروع سال 64 و فعالیتش در حیطه شعر در سال 68 بعد از فارغ شدن از دانشکده سینما به کارگردانی پرداخت، به دو نکته صریح و واضح اشاره میکند و میگوید: «یکی این که در نظام تلویزیونی ما متأسفانه فیلم کوتاه و مستند جدی گرفته نمیشوند.
به عنوان مثال شبکه بیبیسی زمان پخش جداگانهای برای پخش مستند دارد ولی درنظام ما همه چیز به تلویزیون ختم میشود و اگر کاری موفق دیده میشود خارج از نظام تلویزیونی به انجام رسیده است.»
او معتقد است اگر سقف بودجه تولید فیلم کوتاه و مستند افزایش یابد، میتوان از یک فیلم کوتاه 9 دقیقهای فیلمی 90 دقیقهای ساخت تا بتواند سرمایه خودش را برگرداند.
کارگردان 2 فیلم کوتاه – داستانی «فصل کوچ» و «از پشت پنجره» به مورد دوم چنین اشاره میکند: «چرا تلویزیون یک شیرجه عمیق در آرشیو فیلمهای خود نمیزند تا فیلمهای نمایش داده نشده را تدوین کند و به نمایش درآورد؟ چرا ما تنها باید شاهد یکسری مستندهای خبری – گزارش باشیم که با گروهی غیرحرفهای ساخته میشوند.
به این شکل کسانی که حرفه اصلیشان فیلمسازی است با یک دوربین و سهپایه و یک دستیار به گوشهای میروند و فیلمی «دلی» میسازند.» کاکائی بعد از 4 ماه تحقیق میدانی و کتابخانهای بر روی مستندی از زندگینامه یک شهید که ترجیح میدهد نامی از آن برده نشود، میگوید: «به من میگویند با سوژه شما موافقیم اما بودجه نداریم!»
فیلم کوتاه «عروسک» در سال 78 توسط «محمدرضا رحمانی»ساخته شده، این فیلم در جشنواره های مختلفی مثل جشنواره بینالمللی 2000 میلادی در اتریش و اتحادیه فیلمسازان کوتاه جایزه گرفته ، این فیلم 9 دقیقهای به بازسازی واقعه شیمیایی حلبچه میپردازد.
رحمانی که فیلم کوتاه «لالایی برای گهواره خالی» را نیز ساخته است درباره پخش نکردن فیلم کوتاه جنگ معتقد است: «کشور فرانسه شبکه جداگانهای برای پخش فیلم کوتاه دارد و این امکان اگر در تلویزیون بهوجود آید یا مانند پخش هر شبه طنزهای روتین به پخشهای فیلمهای کوتاه حتی در هفته دفاع مقدس پرداخته شود هم باعث ایجاد تنوع میشود و چه بسا سوژههای مختلفی برای ساخت فیلمهای مستند و داستانی باشد.»
رحمانی اخیراً اولین فیلم بلند خود را با نام «ستایش» درباره تاثیرات بعد از جنگ در زندگی اجتماعی ساخته است.»
« و ناگهان بهار» فیلم کوتاه دیگری است ساخته «محمدرضا مهراندیش» در سال 77 به تهیهکنندگی انجمن سینمای جوان به مدت 25 دقیقه. موضوع این فیلم درباره همسر شهیدی است که با یکی از دوستان شوهرش ازدواج میکند اما فرزندش اطلاع ندارد که او پدر واقعیاش نیست و... مهراندیش اولین فیلم کوتاه در رابطه با تفحص را در سال 70 با نام «ستارههای شکسته» ساخته است.
او میگوید: «در زمان جنگ از تمام مکانها مثل سپاه، ارتش، ستاد تبلیغات جبهه و جنگ که در آنجا گروه 40 شاهد شکل گرفت و گروه تلویزیونی جهاد سازندگی همه با دوربین سوپر8 به جبهه میرفتند.»
تلویزیون باید به فیلم کوتاه بپردازد
«حسن امجدیمقدم» از دیگر فیلمسازان کوتاه و مستند دوره جنگ است او مدتی مدیر بخشهای مختلف شورای فیلمنامهنویسی انجمن سینمای دفاع مقدس بوده و تاکنون فیلمهایی چون «پرندگان مهاجر، همراه با سپیده، در سایه هور، بالهای شاخ شهیدان و سپیده دم گریان» را ساخته، او به نکته خوبی اشاره میکند: «تلویزیون بستر خوبی برای نمایش فیلمهای کوتاه زمان جنگ است و متاسفانه باید بگویم کمتر از 30 درصد از رسالتی را که در این زمینه باید انجام بدهد، انجام نداده است، آن هم به دلیل نبود جذابیت صحنههایی از جنگ که خیلیها فکر میکنند برای مخاطبان به وجود نمیآید.» امجدیمقدم نیز معتقد است تلویزیون ومسئولان بخش عمده ماجرا هستند که باید شرایط نمایش این فیلمها را فراهم کنند تا چرخه اقتصادی فیلم کوتاه بچرخد.
«محمدرضا آهنج» نیز در سال 81 فیلم نیمه بلند «صبح روزی که متولد شدم» با موضوع فتح خرمشهر را به مدت 62 دقیقه ساخته و همینطور کلیپهای مختلفی چون «راز» و «با شوق تو» را کارگردانی کرده، او معتقد است این آثار جزو اسناد ماست و باید از آنها نگهداری شود تا به مرحله نمایش برسند.
آهنج قول 100درصد میدهد که اگر شرایط ساخت فیلمی در رابطه با راشهای باقیمانده از زمان جنگ پیش بیاید ساخت آن فیلم را در اولویت فیلمسازیاش قرار میدهد.
«بهزاد رسولزاده» نیز از جمله فیلمسازان باتجربه این عرصه (مستند و کوتاه) است. او با اشاره به این که معمولاً فیلمهای ساخته شده با این موضوع (جنگ) در تمام دنیا موفق نبودهاند، گفت: «ما کمتر فیلمهایی داشتیم که بتواند واقعیتهای جنگ را به شکل باورپذیر نشان دهد. حتی فیلمهای انقلاب اکتبر فرانسه یا جنگ جهانی دوم بیشتر نزدیک به شعار هستند و من حس میکنم رفته رفته فضا بهتر میشود.»
رسولزاده کارگردان فیلم کوتاه «همه آن سالها» میگوید: « اگر ما با عدم پخش فیلم های مستند و کوتاه یا ساخت فیلمهای واقعیتپذیر روبهرو هستیم به دلیل سیاستگذاری اشتباه یا ریسکپذیر نبودن مسئولان ما در این حیطه است.»
او در زمان جنگ دوربین سوپر 8 داشته و صحنههایی از جنگ را فیلمبرداری کرده و اکنون یک ساعت از صحنههای ناب زمان جنگ را در آرشیو شخصی خودش دارد که تاکنون جایی به نمایش درنیامدهاند. او اکنون در حال ساخت فیلم مستندی به تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نام «تونل» است.
در 8 دقیقه او از نگاه یک فیلمبردار دوران جنگ، صحنههای ناب زمان جنگ را نشان میدهد.
او میگوید: «آنچه برای خود من جذاب بود این که اکثر بچههای این شهیدان جز چند عکس از پدرشان فیلمی از او ندیدهاند. این فیلم توسط دختر این فیلمبردار تماشاگران را در شرایطی قرار میدهد که بتوانند رشادت و شهامت شهیدان را ببینند.»
رسولزاده برای ساخت این فیلم از صحنههای آرشیو شخصیاش استفاده کرده است. او همینطور فیلمی کوتاه به نام «زندگی در آنسوی مه» را درباره شهدای اهل سنت که در کنار برادران شیعه به جنگ پرداختند را ساخته و در پایان گفتههایش میافزاید: «من عاشق ایثاری هستم که در آن زمان در جبهه اتفاق افتاده است، اما حس میکنم اخیراً فیلمهایی ساخته میشود که ارزش جنگ را تمام و کمال نشان نمیدهند، درواقع این روزها جنگ خوراکی برای بعضیهاست، در حالی که جنگ نباید تا این حد بیارزش شود.»
مشکل اصلی، سوء مدیریت
«محمدرضا شرفالدین» دبیر انجمن سینمای دفاع مقدس هم به عنوان مستندساز و هم فیلمبردار و هم تهیهکننده در زمینه سینمای دفاع مقدس فعالیتهای بیشماری داشته. او مستندهایی چون «فتحالفتوح، لبیک یا زهرا، خونین شهر، خرمشهر و رمضان» را ساخته است.
او میگوید مثالی میزنم که خیلی از پاسخها را درخودش دارد: «ما ساعتها شاید دهها ساعت فیلم مستند ناب از دل جنگ داریم من خودم خیلی فیلمها را ساخته یا فیلمبرداری کردم که حتی یک پنجم آنها در زمان جنگ در اختیار من قرار گرفت و توانسته چند گزارش و فیلم و کلیپ از آنها تهیه کنم. اما بقیه آنها در سازمان صدا و سیماست و امروزه یکی از آرزوهایم این است که یک بار دیگر به این فیلمها دست پیدا کنم؛ صحنههایی که بیتردید منحصر به فرد است ؛ حتی در جهان و حتی در جنگ خودمان.»
شرفالدین در ادامه گفتههای به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: «من صحنهای داشتم که شهیدانی را از روی میدان مین جمعآوری میکردند، من از پیاده کردن جسدها فیلم میگرفتم. جسدی را آوردند که بدنش از هم جدا شده بود و یکدفعه دیدم سر این شهید تکان میخورد و ذکر میگفت.
حساب کنید این صحنهها مقابل دوربین شما ثبت شود یا صحنههایی از کربلای 5یا پشت دیوارهای خرمشهر که جنگ تن به تن صورت میگیرد.
باور کنید تک تک این فریمها ارزشمند است. آنها سند غرور ماست؛ سند دینی، فکری و عقیدتی انقلاب ماست. میگویند ناامیدان جنود شیاطین هستند. من نا امید نمیشوم و میدانم که تمام این صحنهها وجود دارند حتی حدود و تاریخ تحویل این فیلمها را دارم و شماره حلقه فیلم و تحویل گیرنده آن را هم دارم.
ولی هنوز نتوانستهام آنها را پیدا کنم.» دبیر انجمن سینمای دفاع مقدس در ادامه میگوید: «نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که نظام نگهداری و نظام بازخوانی ما هنوز سنتی است ما مشکل تکنولوژی در نگهداری فیلمها داریم و آرشیو صحیح، فنی و علمی نداریم.
به همین خاطر بعداز سال 61 به این فکر افتادم که شناسنامه نسبی برای فیلمهایم تهیه کنم؛ یعنی در صحنههایی که گرفتم گفته شده چه مکانی ، چه تاریخی و چه عملیاتی است. درواقع خاطرات این صحنهها همیشه برای من مرور میشود و من دنیایی حرف پشت این فریمها دارم.»
تولیدات جدید تلویزیون
در ادامه صحبتهای «محمدرضا شرفالدین»، «عباس اکبری» مدیر گروه حماسه و دفاع مقدس شبکه یک سیما ترجیح میدهد اشارهای به دلایل نمایش ندادن فیلمهای مستند و کوتاه باقی مانده در آرشیو تلویزیون نکند و تنها به تولیدات امسال به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس اشاره کند.
فیلم تلویزیونی «حضور» به کارگردانی «مسعود تکاور» و تهیهکنندگی «محمدرضا شرفالدین»، «نشانی لالهها»، «رقص پرواز»، «مستند تبسم نورانی»و سریال «مردان بیادعا» که درباره جانبازان هنرمند، نقاش و عکاس است و همینطور تولیداتی که به تازگی قرار است حال و هوای جنگ داشته باشند یا به اثرات جنگ بعداز گذشت سالها میپردازند. این تولیدات توسط گروه حماسه و دفاع مقدس به نمایش درمیآیند.